نظریه آموزش «پرورش‌مآل»

تصویر سردبیر

سردبیر

سردبیر

مهم‌ترین اشکال و مشکل آرمان تحول و گفتمان تحول‌خواهی دو چیز است: اول فقدان نظریه‌ی معین و متقن؛ دوم دست نیافتن آنان به یک نظام مشخص و جامع مبتنی بر نظریه‌ی مفروض.

آنچه خواهید خواند...

/ 5. تعداد رای:

برای ثبت امتیاز، اولین نفر باشید.

نظریه‌ی مبنای نظام پیشنهادی

درآمد

مهم‌ترین اشکال و مشکل آرمان تحول و گفتمان تحول‌خواهی دو چیز است: اول فقدان نظریه‌ی معین و متقن؛ دوم دست نیافتن آنان به یک نظام مشخص و جامع مبتنی بر نظریه‌ی مفروض. در این وجیزه سعی شده است این نقیصه مرتفع شود؛ از این‌رو پس از بیان آفات و آسیب‌ها و قبل از هر سخنی درباره‌ی راهکارها، به شرح نظریه‌ی مبنا و مختصات راهبردی نظام مبتنی برآن، می‌پردازیم.

فصل اول

نظریه آموزش «پرورش‌مآل»

چنان که در مقدمه معروض افتاد: مبنای نظری نظام علمی_آموزشی پیشنهادی، نظریه‌ی آموزش «پرورش‌مآل» است؛ جوهر این نظریه عبارت است از این ادعای اساسی که: «به استناد آیات قرآنی و احادیث نبوی و ولوی، و بر مبنای اصول انسان‌شناسی اسلامی، نظام علمی_آموزشی “برتر” و “اسلامی”، عبارت است از: به فعلیت در آوردن قوا و استعدادهای فطری خدادای انسان‌ها، در زمینه‌های گوناگون معرفتی، معنوی و مهارتی، با کاربست روش‌های مناسب اکتشاف و استکمال هرکدام از استعدادها، با ناظر داشت مقتضیات «مشترکات ذاتی» متربیان که برساخته‌ی فطرتمندی انسان است و «تفاوت‌های عرضی» که شاکله‌ی آحاد تحت تعلیم و تربیت را تشکیل می‌دهند.

خلاصه‌ی این نظریه را در قالب گزاره‌های زیر می‌توان تبیین کرد:

1. انسان، «فطرتمند»، «دارای استعدادهای شگرف»، و «شاکله‌پذیر» است.

2. استعداد کسب کمالات ثانوی گوناگونی همچون: ایمان و «تعبّد»، فراگیری و «تعلّم»، درک حقایق و دقایق و

«حق‌جویی»، آفرینشگری (هنرورزی) و «تجمّل»، انواع مهارت‌ورزی و «فناوری»، توان تأثیرگذاری بر جز خود و

«تصرف در غیر» و…، از جمله‌ی اهم نهادینه‌های نهفته در وجود آدمی‌اند.

3. به فعلیت درآمدن کمالات ثانوی مورد اشاره در بند فوق، برایند طی فرایندهایی تدریجی و لایقفی است.

4. معرفت حقیقی از «سپهر ربوبی» که سرچشمه‌ی همه‌ی آگاهی‌هاست، از طریق «مجاری پنج‌گانه‌ی» «فطرت»، «عقل»، «وحی»، «سنت» و «اشراق»، و با طی فرایندهای متناسب هر کدام از آنها به «ساحت انسانی»، تنزل می‌یابد و تعبّد و تهذّب، از اهم معدات دریافت معارف صائب از مجاری خمسه است.

5. هرچند به اقتضای فطرتمندی، انسان‌ها دارای استعدادهای ذاتی مشترکند، اما به اقتضای شاکله‌ی فردی، هر فرد که که تحت تاثیر عوامل ثانوی و عرضی سلبی و ایجابی گوناگون پدید می‌آید، لامحاله آحاد انسانی در کسب کمالات با هم تفاوت‌هایی نیز دارند.

6. با استعدادسنجی و مختصات شناسی انسان‌ها، می‌توان انواع و حدود قابلیت‌های هریک از آنان را تشخیص داد و رشد و فعلیت‌یابی هر یک را برآورد و برنامه‌ریزی کرد.

7. به فعلیت آوردن استعدادهای فطری، با کاربست شیوه‌ها و به کارگیری ابزارهای متناسب هر استعداد و نیز هر فرد از

افراد انسانی، ممکن می‌گردد و این امر رسالت اصلی انبیاء و اولیاء علیهم‌السلام و اینک تکلیف اساسی اصحاب حوزه است. «فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ»[1]

8. همه‌ی گزاره‌های تشکیل دهنده‌ی نظریه که عمده‌ی آنها در بندهای بالا مذکور افتاد، با استخدام منطق اجتهاد از آیات قرآنی و روایات موثق استنباط می‌شود.

9. با الهام از آموزه‌های حکمت اسلامی و به اتکای تجربه‌ی اطمینان بخش، می‌توان اتقان و کارآمدی نظام علمی_آموزشی برآمده از نظریه آموزشی «پرورش‌مآل» و ترجیح آن را در قیاس با نظام آموزشی «فراگرفت مآل» اثبات کرد.

10. باتوجه به نکات پیشگفته، نظریه‌ی آموزش «پرورش‌مآل» و نظام مبتنی برآن، نظریه و نظامی «برتر» و «اسلامی» است.

فصل دوم

ویژگی‌های راهبردی و کاربردی نظام علمی_تربیتی مبتنی بر نظریه‌ی آموزش «پرورش‌مآل»

نظام علمی_آموزشی‌ای که بر اساس نظریه‌ی آموزش «پرورش‌مآل» صورت می‌بندد، از نظر برنامه، فرایند و برایند فعالیت‌ها و نیز رفتار عوامل انسانی، دارای ویژگی‌های راهبردی و کاربردی گوناگونی است. ذکر این مختصات و ویژگی‌ها می‌تواند شرح تفصیلی نظریه نیز قلمداد گردد. اهم این ویژگی‌ها، برآمد سنت‌های اصیل و آزموده‌ای هستند که در بستر تجربه‌ی هزار ساله‌ی حوزه‌های علمیه شیعی فراچنگ آمده‌اند؛ پاره‌ای از این ویژگی‌ها نیز با رویکرد اصلاح وضع موجود حوزه‌ها، مطابق با مقتضیات عصری، در فهرست زیر جای گرفته‌اند؛ از این رو راهبردهای مورد بحث آمیزه‌ای از توصیه‌ها و تجویزها هستند.

1. اعتنای لازم به نقش بی‌بدیل رکن عوامل‌انسانی نهاد حوزه در پیشبرد شئون و امور آن، به ویژه عنصر مدرس.

2. تبعیت جدی از اشارات و ارشادات پیشکسوتان و زعمای حوزه، به مثابه الگوهای علمی_تربیتی و حاملان میراث معرفتی_معنوی سلف، در مقیاس ملی و منطقه‌ای.

3. محوریت خاص متولی مدرسه.

4. تحقق «استاد سالاری» به جای «سازمان سالاری»،

5. آزادی عمل دانش‌پژوهان از نظر انتخاب استاد و جلسات درس،

6. اهتمام به پروردن استعدادهای فطری.

7. «جامع اطراف»، «منظومه‌وار» و «متوازن» نگریستن و عمل کردن در تعلیم و تربیت متربیان. این راهبرد، در کنار راهبرد بالا، مهم ترین شاخص نظام آموزشی پیشنهادی است.

8. قداست آمیز، تکلیف مدارانه بودن و عبادی قلمدادشدن تحصیل، تدریس و تحقیق.

9. اهتمام مضاعف به تهذیب نفوس و تربیت اخلاقی متربیان.

10. تتلمذ پایدار شاگردان نزد استادان برجسته‌ی مورد انتخاب خود.

11. استطاعت محور بودن طول مدت تحصیل پایه‌های درسی.

12. تمحض طلاب در درس و بحث طی سنوات تحصیلی.

13. اصالت دادن به تفهم قضایا و «درک مطلب».

14. توجه جدی به نقش و سهم فوق‌العاده‌ی روش در تعلیم و تربیت.

15. استفاده‌ی حداقلی از جریان تکسویه‌ی تدریس و تدرس به شیوه‌ی «القا از سوی استاد» و «تلقی از سوی شاگرد»

16. استخدام همزمان چشم و گوش، ذهن و زبان دانش پژوهان، در روند تدریس.

17. فرایندوارگی روند تحصیل و تدریس (=پیش مطالعه + تقریر محتوای درس + تطبیق متن + پس مطالعه + مراجعه به

شروح و متون موازی + مباحثه‌ی گروهی+رفع اشکال)

18. منعطف و متغیر بودن طول مدت تحصیل، اقتضایی و متکثر بودن تقویم آموزشی، بر اساس استعداد و جدیت تحصیل طلاب و امکانات هر واحد آموزشی.

19. اهتمام ویژه به قوّت و دقت علمی در دوره‌ی مقدمات در تعلم قواعد ادبی_زبانی فهم متن (صرف، نحو و علوم بلاغی) و قواعد صوری تفکر و استدلال (دانش منطق)، به عنوان اساس و خمیر مایه‌ی مهارت‌های مورد نیاز در همه‌ی ادوار تحصیلی.

20. تحصیل «تک متن»، در پایه‌های مقدمات و مراحل مقدماتی علوم، و تحصیل «چندمتنی» با الزام به مراجعه به متون موازی، در مقطع آموزشی سطح دو و سه (و مراحل متوسطه)، و تحصیل «فرامتنی» (مسئله‌محور/نظریه‌مدار) و مراجعه به نظریه‌های مختلف در مقطع خارج.

21. پژوهش‌ورزانه بودن روند تحصیل.

22. دامن زدن به حس پرسشگری و تقویت روح کنجکاوی دانش‌پژوهان.

23. تقویت تفکر انتقادی، اعتماد به نفس و جرئت علمی دانش‌پژوهان.

24. جامع‌پروری علمی متربیان و اهتمام به تحصیل «فقه اکبر» بالمعنی الاوسع.

25. اعطای زاویه‌ی دید صحیح به دانش‌پژوه درباره‌ی رسالت دنیاگر، جامعه‌ساز، حکومت‌گر، پیشرفت‌ورز و تمدن‌پردازبودن دین.

26. اهتمام به سنجش درک علمی دانش‌پژوهان، به جای اندازه‌گیری محفوظات آنان.

27. تلقین و تقویت التزام به نظم و انضباط و پایبندی به «مروّت اجتماعی» و محدودیت‌های شانی و تقیّد به «زیّ و زیست طلبگی» در متربیان، خاصه از نظر آراستگی به لباس مقدس و افتخارآمیز روحانیت.

28. سیاسی‌اندیش و اجتماعی بارآوردن دانش آموختگان.

29. عرف‌شناس، مردم‌خواه، دردمند و شائق خدمت پروریدن طلاب.

30. تقویت رویکرد جهانی‌اندیش و نگاه فرامرزی به رسالت حوزه و روحانیت، در محصلان.

31. القای توان «زمانه شناسی»، «عصری نگری»، «خودآگاهی تاریخی» و «آینده‌بینی» به دانش‌پژوهان.

ادامه دارد…

  1. . نهج‌البلاغه، خطبه‌ی1، ج1، ص23.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: محتوا محافظت شده است!!