منابع و روشهای مذهب فقهی حنبلیه
مذهب حنبلی در میان مذاهب فقهی اهل سنت، از نظر پیدایش و پیروان، در رتبه چهارم است. مؤسس مذهب حنبلی، ابوعبدالله احمد بن محمد بن حنبل شیبانی زادۀ بغداد در سال 164 ق و متوفای 241ق میباشد. ابتدا نزد قاضی ابویوسف به فراگیری فقه پرداخت، اما پس از مدتی به اهل حدیث روی آورد و در عقاید و کلام، تا آن جا پیش رفت که مذهب همۀ حدیثگرایان در عقاید گشت. اصرار او بر آفریده نبودن قرآن، او را مدتی رودرروی دولت عباسیان قرار داد و به حبس انداخت. او تا زمانی که شافعی به مصر نرفته بود، در نزد وی فقه آموخته بود و پس از جدا شدن از شافعی، مذهب جدیدی را در فقه پی نهاد. بنیادهای این فقه بر پنج اصل استوار بود: کتاب الله، سنت رسول الله (ص)، فتاوی صحابه پیامبر، گفته برخی از صحابی که با قرآن سازگار مینمود و تمامی احادیث ضعیف. او آن قدر در استناد به حدیث مبالغه میکرد که بزرگانی همچون طبری و ابن ندیم او را از مجتهدان ندانستهاند. مهمترین اثر ابن حنبل، کتاب «مسند» اوست که دربردارنده سی هزار و اندی روایت است. مهمترین اثر فقهی او، مجموعهای از فتاوی او در پاسخ به سؤالات دینی شاگردانش است که توسط ابن قیم (م75 1) گردآوری شده است. این مجموعه در 20 جلد انتشار یافته است. محمد بن اسماعیل بخاری و مسلم بن الحجاج نیشابوری در شمار دانشاندوختگان مکتب اویند.
اینک مذهب حنبلی با افزودههای محمد بن عبدالوهاب (= وهابیت) در عربستان مذهب نخست است.در منطقه نجد عربستان اهل تسنن بیشتر حنبلی بوده و در حجاز با مذهب شافعی و در احساء با مذهب مالکی رقابت میکند.
یک چهارم مسلمانان شام حنبلی هستند. این مذهب سومین مذهب در فلسطین است و پیروان کم شماری در مصر، عمان و افغانستان دارد.
با ظهور مذهب کلامی اشعری، مذهب کلامی ابن حنبل جای خود را به آن داده بود. اما پس از قرنها، در قرن هشتم، ابن تیمیه (م728) به احیای اندیشه کلامی احمد پرداخت و اموری را نیز به مکتب حنبلی افزود؛ از جمله: بدعت بودن سفر زیارت حضرت نبی اکرم (ص)، ناهمگونی تبرک و توسل با توحید و انکار بسیاری از فضیلتهای اهل بیت که در روایات صحاح شش گانه و حتی در مسند ابن حنبل آمده بود. پس از او شاگردش ابنقیم جوزیه (متوفای قرن 8) راه او را ادامه داد. اما این موج نوحنبلی در برابر مخالفت دانشوران اسلامی یارای مقاومت پیدا نکرد و فروکش نمود، تا آن که محمد بن عبدالوهاب (1115 ـ 1206 ه.ق) آن را دوباره به صحنه آورد. وی خود پیرو ابن تیمیه بود و با ایدئولوژیهای شیعه و تصوف آن زمان به مخالفت برخاست. وی تنها به حدیث و قرآن اعتقاد داشت و واسطه کردن شخص و بندگان خدا را کفر به خدا و شرک مطلق میدانست. تفکر نوحنبلی با شعار محوریت سلف صالح، تفکری آمیخته با جمود است و دستاوردهای تمدن جدید مانند عکسبرداری را بدون نص دینی بر منع آن، به دیدۀ تحریم مینگرد. [۱]
منابع و روشهای متفاوت فقه حنبلی، به طور موجز چنین است:
1ـ در فقه حنبلی، رکن اصلی در معاملات، رضایت عاقلان بوده و هر معاملهای درست شمرده شده مگر آن که نصی بر بطلان آن رهنمون باشد.
2ـ حنابله در موضوع طهارت و نجاست، حساسیت ویژهای داشتهاند و از این جهت در میان مذاهب شهرهاند.
3ـ معنی صحابی در نزد احمد معنایی فراگیر داشت و هر که را ولو در ساعتی با پیامبر به سر آورده بود، به او صحابی گفته میشد. مسلمانی که به صحابیی دشنام میداد، اسلام صحیحی در نگاه او نداشت.
4ـ فقه حنبلی با پذیرش اصل ذرایع گسترش ویژهای یافته است. بر اساس این اصل، حکم غایات به وسایل آن و حکم نتایج به مقدماتش تسری مییابد.
5- ویژگی مهم حنبلیان توجه افراطی آنان نسبت به قضیه امر به معروف و نهی از منکر است. ابن حنبل تارک نماز را کافر دانسته و قتلش را واجب میدید.[12]