برای دستیابی به رتبهی اجتهاد، چه مقدماتی باید پشت سر گذاشته شود؟
دانشهای مقدماتی فقاهت و اجتهاد
دستیابی به رتبۀ اجتهاد، وابسته به تسلط و تخصص در دانشهای متعددی است که مقدمات اجتهاد خوانده میشود و دربارّه این دانشها و این که به چه میزان بایستی آموخته شود، اختلافاتی میان صاحبنظران وجود دارد. برای جمعبندی این نظرات، میتوان مقدمات اجتهاد را به چند دسته تقسیم کرد: [2]
نخست، علومی که تخصص کامل نظری و کاربردی در آنها برای تمامی شاخههای اجتهاد و استنباط، به اذعان همۀ مجتهدان لازم است؛ یعنی: اصول و قواعد فقه، و سندشناسی حدیث یا همان علم رجال. [3]
دوم علومی که صرفاً توانایی کاربرد عملی آنها برای حل عموم مسائل فقهی، ضروری است؛ مانند زبان و ادبیات عربی، تفسیر آیات احکام.
سوم قضایایی بیش و کم از یک علم (نه کل آن علم) که در بهکار بستن روش اجتهاد در برخی از مسائل فقهی، به کار میرود؛ همانند: مسائلی از علم کلام، تاریخ عصر تشریع احکام، برخی از قضایای حساب و هندسه، نجوم و حتی پزشکی. در صورتی که پاسخ اجتهادی به یک مسئله، نیازمند تخصص علمی در موضوع معینی باشد، مجتهد با متخصص خبره مشورت میکند و سپس نظر میدهد.
بخشی از علوم یادشده در مراحل آموزشی سطح در حوزه و برخی دیگر در کنار مقطع خارج، فراگرفته میشود و این ادعا که اجتهاد مبتنی بر تحصیل اجتهاد در تمامی علوم مقدماتی آن است، پذیرفتنی و بلکه معقول نیست.
- . برگرفته از کتاب: روشتحقیق در فقهواصول، مجتبی الهی خراسانی. ↑
- برخی داشتن انسجام فکری و قدرت تحلیل ذهنی، انصاف و عدالت علمی، تقوای رفتاری و توفیق الهی را برای کسب قدرت اجتهاد و به کارگیری آن، لازم دانستهاند. موسوعّه الفقه الإسلامی،ص 210ـ215؛ فضلی، الاجتهاد و التقلید، ص 227ـ245 ↑
فاضل تونی، الوافية، ص 250و251؛ امام خمینی، 1426: 9ـ16؛ غروی، الاجتهاد و التقلید،ص 24ـ27 ↑