اصول و فنون تقریرنویسی
مفهوم تقریر و فایدۀ آن
تقریر، تبیین مطالب استاد مُحاضِر برای دیگران به صورت شفاهی یا مکتوب است و تنظیمکنندۀ آن را مُقرِّر مینامند. در صورتی که محاضرات یک استاد، به صورت مکتوب تقریر شود، نام آن مکتوب، تقریرات است.
تقریرنویسی از سویی موجب یادگیری بهتر و ماندگارتر مقرّر و پیشرفت قدرت استنباط او میشود و از سوی دیگر، برای محققان بعدی این امکان را فراهم میآورد که آخرین آرای مطرح شده در آن زمینه را بشناسند و بررسی و نقد کنند. همچنین از فراموش شدن آرای صاحب نظران، پس از مرگ آنان، جلوگیری میکند. از این رو، مجموعههای تقریری گنجینهای بزرگ برای حوزهها و راهی مطمئن برای آشنایی با نظریات گوناگون در مباحث علمی است. [2] یکی از عوامل توفیق بزرگان در گسترش دروس فقه و اصول (مانند آیت الله خویی) را تقریرنویسی مرتب و منظم شاگردان ایشان دانستهاند[3]
تقریر شفاهی
در تقریر شفاهی، پس از پایان هر نوبت درس استاد، بعضی از شاگردان ممتاز و خوش فهم و باسابقه، با اتکا به حافظه خود، همان درس را برای شاگردانی که سابقه کمتری داشتند یا درس را خوب نفهمیده بودند، تکرار میکردند. در جلسات تقریر شفاهی، طلاب سؤالات خود را راحت تر میپرسیدند و اشکالاتشان را برطرف میکردند. این روش به حفظ و رسوخ مطالب در ذهن شاگردان ضعیف کمک میکرد و نوشتن آن مطالب را آسان مینمود. [4]
گویا این شیوه از زمان وحید بهبهانی (م. 1۲۰۵) در حوزههای علمی شیعی رایج شده است.[5] مثلاً، پس از پایان هر جلسه درسِ شریف العلمای مازندرانی (م. 1۲۴۵)، یکی از شاگردان فاضل به تقریر درس میپرداخت و استاد مشکلات بیان وی را حل میکرد. سپس چند تن همان درس را مجدداً تقریر میکردند تا اشکالات طلاب کاملاً برطرف شود. [6]
همچنین میرزا ابوالقاسم تهرانی (م 1۲۹۲ق) و میرزا محمدحسن آشتیانی (م 1۳1۹ق) درس شیخ انصاری را برای عدهای تقریر میکردند [7] و ملامحمد شربیانی درسهای استاد خود سیدحسن حسینی کوهکمری (م 1۲۹۹ق) را آن قدر تقریر کرده بود که به ملامحمد مقرِّر معروف شده بود.[8] آیت الله سیدابوالقاسم خوئی نیز دروس استادانش حضرات آیات محمدحسین نائینی و محمدحسین اصفهانی را برای حاضران آن دروس، مجدداً تقریر میکرد. [9]
در نظام آموزشی بعضی از مدارس جهان اسلام، روش دیگری، نزدیک به روش تقریر، سابقه داشته است. در این مدارس، عنوان «مُعید» (بازگوکننده) ظاهراً از نیمههای سده پنجم به شاگردی که درس استاد خود را بازگو میکرده، اطلاق میشده و تا قرن دهم رایج بوده است. این شیوه در مدارس نظامیه قرن پنجم تا آنجا رایج بوده که هر استاد یک یا چند معید از میان طلاب ممتاز داشته است. معیدان، پس از پایان درس و رفتن استاد، درس را برای طلابی که نیاز به راهنمایی داشتند، بازگو میکردند و آنها را در فهم قسمتهای مشکل درس یاری میدادند. [10]
تقریر مکتوب
در تقریر مکتوب، طلابی که قدرت فراگیری بیشتری دارند، پس از پایان هر نوبت درس استاد (در دوره خارج فقه و اصول)، آن درس را به قلم خود مینویسند. اصطلاح تقریرات به این معنا، از اواخر قرن دوازدهم رایج شد و همچنان متداول است. [11]
نخستین تقریرنویس مکتوب، محمدجواد عاملی (1228 ق.ق) صاحب مفتاح الکرامه بود که تقریرات جلسات استاد خود علامه محمدمهدی بحرالعلوم (1212 ق.ق) در تدریس وافی تألیف فیض کاشانی (1091 ق.ق) را تقریر و تدوین کرد.[12]
البته از گذشتههای دور تألیف کتب امالی در زمینه حدیث و ادبیات و فقه، در حوزهها و مراکز علمی رایج بوده است.در امالی نویسی، استاد مطالب خود را از روی نوشته یا از حفظ برای شاگردان میخوانده و آنان تمامی سخنان وی را بی کم وکاست مینوشتهاند و نوشتهها جمع آوری میشده، و امالی از تصانیف استاد به شمار میرفته است. [13]اما در تقریرات، طلاب آنچه را که از مباحث درس به حسب استعداد خود میفهمند، مینگارند و حاصل کار، تألیف خود آنها به شمار میآید. [14]
مراحل و مهارتهای تقریرنویسی
ضبط صوتی جلسه درس
برای ضبط صدای استاد در جلسه درس، بایستی از ابزار مخصوص ضبط (یا موبایل مناسب) و با نرمافزار و فُرمَت مناسب (بهتر از همه: mp3) و با رعایت فاصله مناسب، استفاده شود. لازم است از فایلهای صوتی حتما فایل پشتیبان تهیّه شود و در یک مجموعه دیگر (مثلاً یک لپتاپ دیگر یا روی یک شبکه مجازی) بایگانی شود.
برای ثبت دقیق و بازبینی صوت، حتماً تاریخ برگزاری و شماره جلسه درس، در اول فایل صوتی گفته و ضبط شود و نام فایل صوتی مشتمل بر نام درس، گوینده، سال و ماه و روز برگزاری، و شماره جلسه باشد. [15]مثلاً: خارج فقه – مرتضوی – 24 – 22 آبان 98.
ثبت و پیادهسازی درس
در این مرحله، بیانات شفاهی استاد با ادبیات نوشتاری (به جای گفتاری)، مکتوب میگردد، اصلاحات لازم در خصوص تقدیم و تاخیر بحث، صورت میگیرد و استدراکات استاد در حین درس، به محل لازم انتقال مییابد.
بهتر است ثبت و پیادهسازی، متکی به یادداشتبرداری خلاصه در جلسه درس باشد [16] و پس از پایان درس و احیاناً به اتکای صوت ضبطشده، مشروح مطالب نگاشته شود. بزرگان بر این روش تأکید ورزیدهاند و در حوزه نجف نیز همین شیوه متداول بوده است. [17]
باید از املای کامل درس و نوشتن همه جزئیات در جلسه درسی به شدت پرهیز کرد تا نوشتن، مانع استماع و فهم درس نشود. از اشکالات املای جزئیات (که متأسفانه یکی دو دهه معمول شده)، اغلاط و نامرتبی نوشتهها به سبب تندنویسی، نارسا بودن مطالب، ضعف ساختار جملات (به سبب گفتاری بودن آن) است.
اما از سوی دیگر بهتر است از نوشتن دومرحلهای به صورت چرکنویس و سپس نگارش پاکنویس، به شدت پرهیز شود. این کار از سویی موجب عادت به بیدقتی در یادداشتبرداری سر درس، و از سوی دیگر به علت دوبارهنویسی، وقتگیر و احتمالاً سبب ملالت خواهد شد.
جهت حفظ مسیر درس و پیوستگی محتوای آن، موضوع کلی بحث و موضوع جلسه درس، درج گردد و ضمن تحفظ بر عناوین درس، عناوین فرعی لازم افزوده شود.
برای تنظیم دقیق و کنترل افتادگیها، در ابتدای مطالب هر جلسه درسی (چه یادداشت خلاصه سر درس و چه متن مشروح پس از درس)، نام درس، گوینده، سال و ماه و روز برگزاری، و شماره جلسه باشد. مثلاً: خارج فقه (استاد سبحانی) جلسه 24 – 22 آبان 98
- جهت سهولت بیشتر در امر پیاده سازی صوت، از نرم افزارهای مناسبِ پخش صوت با قابلیت کنترل سرعت استفاده شود.
- مناسب است از امکاناتword جهت تهیّه فهرست خودکارِ مطالب استفاده و از فونت مناسب استفاده گردد.
- از متن مشروح و پیاده شده درس، حتما نسخه پشتیبان تهیّه شود.
تخریج مصادر درس
منظور از تخریج، استخراج مستندات آیات، روایات و اقوال ذکر شده در درس است. برای صرفه جویی در زمان بهتر است تیتر گذاری و استناد دهی ناقص در حین نگارش انجام شود. منظور از استناد دهی ناقص این است که علامت زده شود که اینجا نیازمند تخریج و استناد است، اما همان جا مراجعه نشود. برای استناددهی به کتب علوم اسلامی میتوان از سایتهای کتابخانههای دیجیتال استفاده کرد.
آوردن توضیح اصطلاحات غیر اصولی و فقهی، مثل اصطلاحات پزشکی، در پاورقی به همراه استناد آن، لازم و مفید است ولی تنها در صورتی ترجمه لغات (نه اصطلاحات) لازم است که که مشکل یا مبهم باشد.
در ارجاعات و استنادات تخریج، به تقریرات متعدد از یک نظریه توجه شود، شماره جلد و شماره صفحه به دقت درج گردد و در صورت داشتن چاپ های متعدد به چاپ اشاره شود. گاهی مقرر یا متون در استناد، آدرس اشتباهی میدهد یا متن غلطی را آدرس میدهند. پس و پیش کردن صفحات آدرس، بررسی دیگر نسخه های کتاب و تسلط بر دیگر کتب نویسندهای که به او استناد داده شده، راهگشا است.
استفاده از نرم افزار پژوهیار، از معطلی در ارجاع، خواهد کاست؛ به شرطی که ابتدا با فرادادهها تغذیه شود. یکی از بهترین فرادادهها در حوزه علوم اسلامی متعلق به شرکت نور است.مستندات متن، مطابق با الگوی زیر در پاورقی میآید:
شکل استناددهی آیات چنین است: شکل صحیح نوشتن نام سوره به این صورت است: سوره بقره، آیه 14. از به صورت عربی خودداری کنید مانند: سوره الإنسان، آیه 14. اگر پاورقی به چند آیه از سوره قرآن اشاره میکند به این شکل زیر نوشته میشود: سوره بقره، آیه 14 تا 16.
استناددهی روایات و اقوال چنین است: نام کتاب، نام نویسنده، مجلد، صفحه. مثلاً: کفایّه الاصول، آخوند خراسانی، ج1، ص215. یا: وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی (ط آلالبیت ع)، ج11، ص216، أبواب أقسام الحج، باب2، ح4.
تذکرات و ملاحظات:
- نباید در پاورقی از کاراکترهای متفرقه استفاده کرد مانند: ( ) / – _ ﴿ ﴾ *
- قبل از ویرگول (،) فاصلهای وجود ندارد و بعد از آن یک فاصله قرار دارد. همچنین بین حروف “ج” (مخفف جلد) و “ص” (مخفف صفحه) و شماره مابعد آنها نیز فاصلهای نمیافتد. از آن جا که امکان دارد متن را پس از ویراستاری تقطیع کنند، در استناددهی از «همان» استفاده نکنید و آن را به ویراستاری پیش از چاپ بسپارید.
نقد مقرر بر استاد
شایسته است تقریرنویس در حد توان علمی خود، نسبت به بعضی آرای استاد خود مناقشه کند و پس از بیان نظر او، آن را نقد کند و سپس نظر خود را شرح دهد. رویکرد به نقد شاگردان و مقرران را از فروغلتیدن در ورطه تقلید باز میدارد و لذا عالمان بسیاری بر نقد اقوال استاد در پاورقی تأکید ورزیده اند.
علم اصول، به مقررانی منتقد و نه مقلد نیازمند است. وقتی مقرران دروس مهمترین فرصت های عمر را فقط صرف نگاشتن دیدگاهها میکنند، راه و رسم نقد را نمیآموزند و چشمه ابتکار در آنها نمیجوشد.
باید میان مقررّ ناقل و مقرر ناقد، فرق نهاد و نقد در تقریر، میتواند حاکی از صاحب نظر بودن، و چه بسا مجتهد بودن مقرّر باشد؛ مانند: تقریرات آیه الله المجدّدالشیرازی، نوشته مولی علی روزدری و اجودالتقریرات، نوشته آیت الله خوئی.
مطالعه تقریرهای موجود نشان میدهد که به رغم تأکیدهای بسیار، نقد اقوال استاد رواج ندارد و تنها برخی آن هم در سطحی نازل، به نقد توجه نشان دادهاند. امام خمینی(ره) فرموده است: «مرحوم حاج شیخ عبدالکریم وقتی نوشته خود را به استادشان (مرحوم فشارکی) دادند ایشان پس از این که نوشته را بر گرداندند، فرمودند که خیلی خوب بود فقط یک نقص داشت و آن این بود که خطی زیر آن نکشیده بودی». [18]
مقایسه و تقسیم اقوال
در اغلب مسائل، چند نظر و قول وجود دارد و مقایسه میان آنها عمق مطالب را آشکار و قولها را بهتر و بیش تر در معرض شناخت و نقد قرار میدهد. مقایسه میان اقوال نگاهی کلان را نسبت به موضوع پدید میآورد و زمینه را برای نظریه پردازی میگستراند.
متأسفانه آنچه بیشتر در مقرّران رواج دارد، تنها ذکر اقوال استادان خود آنهاست و به ندرت شاگردان یک مدرسه و مکتب به شاگردان دیگر مکاتب نظر میکنند و حتی در این صورت هم نگاه مقایسهای ندارند. نبود مقایسه، بحثها را به سمت قشری شدن سوق داده است و با گذشت زمان، گسست میان اقوال بیشتر میشود و در نتیجه، فهم اقوال یک مکتب توسط مکتب دیگر مشکل میگردد.
برای ایجاد مقایسه میان اقوال و تحلیل آنها – معیار اول – لازم است تقسیمبندی صورت گیرد. تقسیم بندی اقوال به سه گونه است:
نخست، فهرست پشت سر هم اقوال است که سهلالوصولترین و البته کم نتیجهترین است. این شیوه چندان فضایی بارور و محیطی آماده برای بررسی دقیق اقوال و پرده کشیدن از حقیقت آنها فراهم نمی آورد.
دوم، ارجاع اقوال به چند قول مشخص است. گاه تحلیل، پوسته ظاهری اقوال را میشکند و به جوهر و لب آنها دست مییابد. بدین سان آشکار میگردد اقوال اگر چه در ظاهر متعدد و متفاوت به نظر میرسند، اما در واقع به یک یا دو و یا چند قول معدود – که طبعاً تعداد آنها باید بسیار کمتر از اقوال مورد بررسی باشند – باز میگردند. دست یابی به چنین نتایجی بحث را منقبض و سردرگمی برخواسته از پردامنگی اقوال را کم و یا برطرف میکند به موازات از بین رفتن این سردرگمی جریان نقد و بررسی اصولی نیز به سطح بهتری از کارآمدی و تأثیرگذاری ارتقاء مییابد.
سوم، تقسیم اقوال به چند رویکرد است. گاه اقوال با یکدیگر اختلاف واقعی دارند در نتیجه ارجاعشان به تعداد قول معدود به لحاظ نظری بی معنا و به لحاظ علمی امکان ناپذیر است، اما اگر نگاه خود را از زاویه ای دیگر تنظیم کنیم خواهیم دید که آنها را میتوان به مجموعه هایی تقسیم کرد که هر مجموعه شامل چندین قول نزدیک به هم باشد. علامه شهید صدر را باید پیشتتاز این میدان به حساب آورد و کتابها و یا تقریرات اصولی او با چنین رویکردی امتیاز یافته است.
تقریرنگاران باید بکوشند تا در حاشیه مطالب استاد به سراغ اقوال عالمان معاصر بروند و در ساختاری مقایسه ای وجوه تمایز و تفاوت میان اقوال را هرچه بیشتر و بهتر به نمایش بگذارند.
ضوابط و مهارتهای نگارش و ویرایش
لازم است در ابتدای هر تقریر، موضوع آن از کلی به جزیی نوشته شود؛ مثلاً: مباحث الفاظ، وضع، اقسام وضع.
با توجه به پیوستگی جلسات درس، لازم است ارتباط میان جلسه حاضر با جلسه قبلی در مقدمهای بسیار کوتاه، روشن گردد. این مقدمه بلافاصله در ذیل موضوع قرار میگیرد. همچنین با توجه به شیوه متداول اساتید در ارایه خلاصه درس در آغاز هر جلسه، بهتر است که خلاصه مذکور حذف نشود، بلکه تحت عنوان ” خلاصه جلسه قبل ” تنظیم شود تا از تکرار عناوین در ” فهرست مندرجات ” جلوگیری شود.
عباراتی که مورد تأکید استاد است مانند «فرع اول، فرع دوم، حالت اول، حالت دوم، یلاحظ علیه، اشکال، جواب، نقول» باید از ابتدای سطر آغاز و با حروفی متفاوت به لحاظ شکل یا رنگ،نوشته شود.
همچنین باید مطالب به شکلی منطقی عنوانبندی شود به طوری که با نگاه به فهرست عناوین، روال بحث برای مخاطب روشن گردد. بدیهی است که عناوین انتخابی باید ضمن گویا بودن تا جایی که ممکن است کوتاه باشد.
مهارتهای استفاده از نرمافزار WORD
جهت تسریع در نگارش، بهتر است خود را به تایپ دهانگشتی و نگاه نکردن به صفحه کلید، عادت دهید، اما این که از موشواره (Mouse) استفاده شود یا صفحه لمسی، به تسلط فرد بستگی دارد. همچنین استفاده از کلیدهای میانبُر توصیهمیشود، مانند: کلید کنترل و نشانگر برای پیمایش کلمهای به جای پیمایش حرفی و … به علاوه جهت اصلاح اغلاط املایی و ویرایشی گسترده، از دستورات جایگزینی خودکار (Replace←Fn+F5) استفاده کنید. [19]
برای مشارکت جمعیِ شاگردان در تقریر، استفاده از فضاهای برخط با امکان مداخله همزمان چند کاربر میتواند مفید باشد؛ مانند Google Docs و Word Online.
تذکرات و ملاحظات:
- از مسیر option، اعداد و چینش را متناسب با فارسی تنظیم کنید.
- خروجی را با فرمت Doc (نه Docx) ذخیره کنید تا در تمامی نسخههای Word قابل استفاده باشد.
- . برگرفته از کتاب: روشتحقیق در فقهواصول، مجتبی الهی خراسانی. ↑
- . رضی شیرازی، «مصاحبه با آیّه الله سید رضی شیرازی»، ج1، ص۶۲. عباس میری، سیری در زندگانی علمی و سیاسی و اخلاقی نائینی، ج1، ص۴1۴. ↑
- . سیدعلی خامنهای، رهنمودهایی در تحول حوزه، ج1، ص۲۶. ↑
. محمدجعفر مروج، «مصاحبه با حضرت آیت الله حاج سیدمحمدجعفر مروج، ج1، ص۲۸. غلامحسین جعفری همدانی، «مصاحبه با آیّه الله میرزا غلامحسین جعفری همدانی، ج1، ص۲۸. حسن صافی اصفهانی، «مصاحبه با آیّه الله صافی اصفهانی»، ج1، ص۴۰. ↑
- . ابوالقاسم گرجی، تاریخ فقه و فقها، ج1، ص۳۳۳. ↑
- . محمدبن سلیمان تنکابنی، قصص العلماء، ج1، ص11۵. ↑
- . ناصرالدین انصاری قمی، «تألیفات و آثار شیخ اعظم مرتضی انصاری»، ج1، ص1۸۹-ـ1۹۰. ↑
- . سید محسن امین، أعیان الشیعة، ج۶، ص1۴۷ و ج1۰، ص۳۶. ↑
- . ابوالقاسم خوئی، ج۲۲، ص1۸. ↑
- . ابن جماعه، تذکرّه السامع و المتکلم فی ادب العالم و المتعلم، ج1، ص1۵۰. نورالله کسائی، مدارس نظامیه و تأثیرات علمی و اجتماعی آن، ج1، ص1۶1. محمد عبدالرحیم غنیمه، تاریخ دانشگاههای بزرگ اسلامی، ج1، ص۳۲۶. ↑
- . محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعّه الی تصانیف الشیعة، ج۴، ص۳۶۶و۳۶۷. ↑
- سید محسن امین، اعیان الشیعة، ج۵، ص۳۰۸. ↑
- سیاوشی و محمدی، «امالینویسی در تاریخ حدیث شیعه»، ص۲11-۲۲۲. ↑
- . محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعّه الی تصانیف الشیعة، ج۴، ص۳۶۶۳۶۷.؛ آیّه الله مکارم شیرازی،دائرّه المعارف فقه مقارن،ج1. ↑
- . درج علایم ویرایشی مانند پرانتز، ویرگول و مانند آن (به جز خط فاصله) موجب دشواریهایی در ذخیره و بازخوانی فایل میشود. ↑
- یعنی مشتمل بر همه عناوین و سرفصلها اما بدون شرح و توضیح باشد. بهتر است در پایان درس، فهرست منابع لازم جهت استناد اقوال یا تفصیل بیشتر، از استاد پرسیده شود و به انتهای یادداشت افزوده شود. همچنین در صورتی که استاد، نمودار مهمی را بر لوحه ترسیم کند، افزودن آن به یادداشت، بسیار مفید خواهد بود. البته این که یادداشتنویسی در جلسه درس، به صورت دست نویس باشد یا تایپ، بسته به سرعت نگارش نویسنده دارد. ↑
. محمدعلی رضایی اصفهانی، شیوههای تحصیل و تدریس در حوزههای علمیه، ج1، ص1۷1ـ1۷۳. محمدجعفر مروج، «مصاحبه با حضرت آیت الله حاج سیدمحمدجعفر مروج، ج1، ص۲۸.غلامحسین جعفری همدانی، «مصاحبه با آیّه الله میرزا غلامحسین جعفری همدانی، ج1، ص۲۸. ↑
. صحیفه دل، ١٢٢. ↑
. البته بایستی به اشتراکات در تغییرات دقت شود؛ مثال: دستور تبدیل «انجا» به «آنجا»، منجر میشود به تبدیل «انجام» به «آنجام»! ↑