در بخش اول ارائه دکتر سهیلی که در مقاله «شناسایی نیازهای مرتبط با علوم اسلامی (۱)» آمد؛ اهداف، پرسش، مستندات و مراحل کلان پژوهش شبکه نیاز مطرح شد. در این بخش به گوشهای از نتایج این پژوهش مهم و جمعبندی و نتیجهگیری آن اشاره خواهد شد.
همچنین برای آشنایی با اولین هماندیشی از سلسله هماندیشیهای توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی میتوانید به مقاله «معرفی هماندیشی اول» مراجعه نمایید.
اولویتبندی نیازها (از منظر نخبگان و نتایج اولیه تحقیق)
دکتر سهیلی با استناد به مصاحبه با نخبگان و نتایج اولیه تحقیقات انجامشده، اولویتهای متفاوتی را برای نیازهای مرتبط با علوم اسلامی ارائه میدهد.
اولویتها بر اساس مصاحبه نخبگان
• تقویت بنیان خانواده، هویت دینی، عدالت اجتماعی، معنویت دینی، هویت ملی و بینالمللی، اعتماد اجتماعی، نگرش دینی، کیفیت زندگی و مسائل ازدواج در صدر اولویتها قرار دارند.
اولویتها بر اساس نتایج اولیه تحقیق
• بیکاری و اشتغال، جامعهپذیری، هویت دینی و هویت ملی و بینالمللی به عنوان موضوعات پرتکرار در اسناد و دارای دوره تداوم بالا شناخته شدهاند.
نقاط تماس علوم اسلامی با شبکه نیازها
تحلیل دکتر سهیلی به بررسی نقاط تماس بین علوم اسلامی و نیازهای شناساییشده نیز میپردازد. اولویتهای علوم اسلامی از منظر نخبگان فلسفه و عرفان شامل ارتقاء معنویت دینی، تقویت هویت ملی و بینالمللی، بهبود کیفیت زندگی و نهادینه شدن فرهنگ عقلانیت است.
نتایج اولیه تحقیق نیز بر بازطراحی سازوکارهای جامعهپذیری، ارتقاء هویت ملی و بینالمللی و تقویت نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی و خانواده تاکید دارد.
اولویت علوم اسلامی- فلسفه و عرفان(بر اساس نتایج اولیۀ تحقیق)
چالشها در تبیین نقش علوم اسلامی در پاسخگویی به نیازها
دکتر سهیلی معتقد است که در حال حاضر مستندات جامعی برای تبیین دامنه اثرگذاری علوم اسلامی در پاسخگویی به نیازها در دسترس نیست. ترسیم شبکه نیاز رویکردی فرارشتهای است که علوم انسانی نیز در آن سهم جدی دارند. ایشان بر این باورند که مسائل علوم اسلامی به طور اجمالی معطوف به نیاز نیست و بازتعریف رشتهها و توسعه نقاط تماس و افزایش تعامل با سایر علوم ضروری است. همچنین، بسیاری از نیازها صرفاً ناظر به یک علم اسلامی نیستند و ارتباط بین نیازها باید بوسیله شبکه نیاز مشخص شود.
شبکه نیازها
ضرورت تحول و رویکردهای مواجهه
دکتر سهیلی تاکید دارند که مواجهه علوم اسلامی با نیازهای فرارو میتواند منجر به شکلگیری صورت جدیدی از این علوم شود و رویکرد کاربردی را تقویت نماید. این روند متکی به شکلگیری نوعی فناوری فرهنگی است که میتواند واسطهای میان دانش و کاربرد دانش اسلامی باشد. ایشان معتقدند که علوم اسلامی در دوره انحطاط به سر میبرد و برای کارآمدی بیشتر، باید به بنیانها بپردازد و آموزهها را به مدل و الگوهای اجرایی تبدیل کند. دکتر سهیلی با اشاره به وضعیت کنونی علوم اسلامی معتقدند که در مقایسه با فقه، حوزههای اخلاق و کلام آنطور که باید نهادینه نشدهاند و جامعه در این زمینهها با ضعفهایی مواجه است.
ایشان بر اهمیت ارتباط علوم اسلامی با چرخه حکمرانی و پاسخگویی به مسائل روز به کمک شبکه نیاز تاکید میکنند و لزوم توجه به نیازهای اساسی هر نسل را یادآور میشوند. همچنین، ایشان به سلسله مراتبی بودن نیازها اشاره کرده و معتقدند که رفع یک نیاز مادر میتواند بسیاری از نیازهای پایینتر را مرتفع سازد.
پیشنهادات برای ارتقاء نقش علوم اسلامی در پاسخگویی به نیازها
دکتر سهیلی پیشنهادات متعددی برای ارتقاء نقش علوم اسلامی در پاسخگویی به نیازها ارائه میدهند:
• توسعه نقاط تماس و تعامل بینرشتهای علوم اسلامی و انسانی.
• بازتعریف رشتهها و مسائل علوم اسلامی بر مبنای نیازهای جامعه.
• تبدیل آموزههای اسلامی به مدلها و الگوهای کاربردی.
• تقویت پژوهشهای تقاضامحور و مبتنی بر نیازها.
• ایجاد سازوکارهای مؤثر برای ترجمه و کاربردیسازی دانش اسلامی.
• تشکیل یک سه ضلعی شامل دولت، حوزه و نهادهای پژوهشی برای تبدیل پژوهشها به مطالبه و عمل.
• توجه به شبکهای بودن نیازها و اولویتبندی آنها.
• بازتولید معرفت دینی توسط دستگاههای تولید معرفت دینی مانند «کلام»، «فلسفه» و «علوم قرآن و حدیث».
• لزوم تبدیل اسناد بنیادی به اسناد کاربردی توسط مؤسسات اقماری.
• توجه به فصول مشترک و نحوه ارتباط علوم اسلامی و علوم انسانی و شناسایی نقاط آغاز این ارتباط.
نتیجهگیری
تحلیل مشروح دکتر سهیلی، نقشه راهی جامع را برای ارتقاء نقش علوم اسلامی در پاسخگویی به نیازهای معاصر و بطور کلی شبکه نیازها ترسیم میکند. این امر مستلزم تلاش هماهنگ اندیشمندان، نهادهای علمی و سیاستگذاران برای ایجاد تحول در رویکردها، ساختارها و روشهای پژوهشی است. با در نظر گرفتن اولویتها، چالشها و پیشنهادات ارائه شده، میتوان بستری مناسب برای کاربردیسازی معارف دینی و توسعه تمدن نوین ایرانی اسلامی فراهم آورد.









