برگرفته از فرمایشات بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی و رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله العظمی خامنهای حفظهاللهتعالی دربارۀ بایستههای حوزه و طلاب.
1- ضرورت تحول در برنامهریزی برای طلاب
تحول اجتنابناپذیر است… تحول رخ خواهد داد. خوب، حالا یک واحدی را، یک موجودی را فرض کنیم که تن به تحول ندهد؛ از یکی از دو حال خارج نیست: یا خواهد مُرد یا منزوی خواهد شد… اگر حوزه بخواهد از تحول بگریزد، منزوی خواهد شد؛ اگر نمیرد، اگر زنده بماند. البته مایّه دین مانع مردن میشود، اما منزوی خواهد شد؛ روزبهروز منزویتر خواهد شد… از تحول نباید گریخت… در شیوّه آموزش، در شیوّه پژوهش، در شیوّه پذیرش، در کتاب درسی؛ همّه اینها تحول میخواهد. (بیانات در دیدار جمعی از اساتید، فضلا، مبلّغان و پژوهشگران حوزههای علمیه کشور، 8/9/1386)
2- لزوم توجه به نیازهای جامعه در برنامهریزی
یکی از چیزهایی که در تحول مثبت حتماً لازم است، این است که ما خودمان را و تلاش و فعالیت علمی خودمان را با نیازها منطبق کنیم. یک چیزهایی هست که مردم ما به آنها احتیاج دارند، پاسخش را از ما میخواهند؛ ما باید آنها را فراهم کنیم. یک چیزهایی هم هست که مردم احتیاجی به آنها ندارند؛ زیاد کار شده، زیاد تلاش شده؛ خودمان را سرگرم آنها نکنیم. (بیانات در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم، 29/7/1389)
3- لزوم توجه به استعداد و آمادگیهای متفاوت طلاب
باید کارآمد، کوتاه، بهروز، در مدّت کوتاهی – یکی، دو سال – از دورّه ادبیات عبور کنند؛ از اول تا آخر. بخصوص امروز طلابی که وارد حوزه میشوند، غالباً دارای معلوماتی هستند؛ چیزهایی را اطلاع دارند، چیزهایی را خواندهاند. (بیانات در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه، 14/7/1379)
4- ضرورت کاهش سنوات تحصیلی
طلبه را از دیپلم بپذیریم، پنج سال درس مقدّمات و ادبیات و سطوح را بخواند و بعد وارد درسِ خارج شود و کار اصلی را شروع کند. (بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی، 13/9/1374)
این دورّه سطح و مقدمات، در طول پنج سال، یا شش سال تمام شده؛ بعد طلبه، به وادی تحقیق _ یعنی درس خارج_ بیفتد. (بیانات در دیدار طلاب حوزه علمیه مشهد، 22/4/1376)
برنامهای درست کنید که طلبه در ظرف دوازده سال مجتهد بشود، در ظرف پانزده سال مجتهد بشود، در ظرف ده، پانزده سال فارغالتحصیل واقعی بشود. بعد بگوییم آقا، تحصیلات شما تمام شد، حالا وارد میدان کار بشوید_ کار یا تحقیق _ هرکدام راهی و رشتهای دارد. باید به اینجا برسیم. (بیانات در دیدار طلاب حوزه علمیه مشهد، 22/4/1376)
5- ضرورت کاهش تعطیلات درسی
متأسفانه تعطیلی درسها در حوزههای علمیه بیش از اندازهای است که به آن احتیاج هست؛ ای کاش مسئولان حوزههای علمیه و مدرّسان درسهای بزرگ و عمده، متفقاً و مشترکاً، فکری برای کم کردن تعطیلات بکنند. (بیانات در آغاز درس خارج، 19/6/1380)
6- ضرورت بهینهسازی کلاسهای درسی
اساس کار طلبگی، فکر کردن و دقت کردن و مطالعه کردن است، نه حفظ کردن. حفظمحوری، همان چیزی است که امروز بلای تعلیم و تربیت جدید ماست و ما مدتهاست که داریم با آن مقابله و مبارزه میکنیم و هنوز هم روبهراه نشده است و باید روبهراه شود. (بیانات در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم، 29/7/1389)
7- ضرورت کاهش طول دوره مقدمات
باید کتابهای درسی تغییر کند. بنای بر تغییر هم باید بر صرفهجویی در وقت طلبه باشد. طلبّه ما «مُغنی» را میخواند؛ در حالیکه همین مطالبی که در «مُغنی» است؛ مقدار لازمِ آن در کتاب کوچکتر دیگری وجود دارد که به زبان خیلی خوبی نوشته شده و یک نفر نویسندّه معاصر، آن را نوشته است. چه لزومی دارد که ما حرف «ابن هشام» را بخوانیم؟ این کار، چه خصوصیتی دارد؟ «مُغنی» درسِ خارجِ نحو است…؛ چرا ما بیخود، در «مُغنی» یا «مطوّل» این همه وقت تلف کنیم؟ (بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی، 13/9/1374)
کتابی که یکدهم مغنی باشد، درست کنید و آن را بخوانید. کتابی که بهقدر یکپنجم مجموع سیوطی و شرح قطر و جامع المقدمات باشد، درست کنید و آن را برای قواعد عربی، به طلبه درس بدهید. (بیانات در دیدار طلاب حوزه علمیه مشهد، 22/4/1376)
ادبیاتی را که ما در کتاب «مغنی» یا «مختصر مغنی» یا «مطوّل» یا «مختصر مطوّل» میخوانیم، ادبیات استدلالی است؛ یعنی راهی برای مجتهد شدن در ادبیات است و طلبّه ما این را لازم ندارد. فقیه احتیاج نیست که در ادبیات مجتهد باشد. اینکه گفتهاند در همّه مقدمات اجتهاد، اجتهاد لازم است، حرف محکمی نیست. البته در بعضیهایش اجتهاد لازم است؛ اما در این چیزها اجتهاد لازم نیست… باید کارآمد، کوتاه، بهروز، در مدّت کوتاهی – یکی، دو سال – از دورّه ادبیات عبور کنند؛ از اول تا آخر. (بیانات در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه، 14/7/1379)
8- اساس بودن فقه و فقاهت
در حوزهها، اساس، فقاهت است… فقاهت به معنای خاص خود مورد نظر ماست. فقه به معنای عام – که آگاهی از دین است – در اینجا فعلاً مورد بحث ما نیست؛ فقه به معنای خاص، یعنی آگاهی از علم دین و فروع دینی و استنباط وظایف فردی و اجتماعی انسان از مجموعّه متون دینی که خیلی هم مهم است. انسان از قبل از ولادت تا بعد از ممات احوالی دارد و این احوال شامل احوال فردی و زندگی شخصی اوست و نیز شامل احوال اجتماعی و زندگی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و بقیّه شئون اوست. تکلیف و سرنوشت همّه اینها در فقه معلوم میشود. فقه به این معنا مورد نظر ماست که اسمش همان احکام فرعی است؛ استنباط احکام فرعی از اصول؛ این، اساس حوزههاست. (بیانات در آغاز درس خارج فقه، 1370/06/31)
9- اهمیت اُنس با قرآن و دستیابی به اندیشه قرآنی
میبایست علم قرآن، شناسایی قرآن، فهم قرآن و اُنس با قرآن بهعنوان یک علم و یک رشته در حوزهها وجود داشته باشد. طلاب ما باید قرآن و یا لااقل بخشی از قرآن را حفظ کنند، یا حداقل با آن مأنوس باشند. چقدر مفاهیم اسلامی در قرآن هست که اگر ما بخواهیم در فقه بحث کنیم، به فکر آنها نمیافتیم. این انزوای قرآن در حوزههای علمیه و عدم انس ما با قرآن، برای ما خیلی مشکلات درست کرده است و بعدازاین هم خواهد کرد و به ما تنگنظری خواهد داد. من یک وقت در سالهای قبل از انقلاب در مشهد در درس تفسیر، به طلبهها میگفتم که ما از اولِ «بدان ایدک اللَّه» تا وقتی که ورقّه اجتهادمان را میگیریم، میتوانیم حتّی یکبار به قرآن مراجعه نکنیم! یعنی وضع درسی ما اینطوری است که اگر طلبهای از ابتدا حتّی یکبار به قرآن مراجعه نکند، میتواند همین رشتّه ما را از اول تا آخر سیر کند و مجتهد بشود! چرا؟ چون درس ما اصلاً از قرآن عبور نمیکند. متأسفانه حالا هم که نگاه میکنم، میبینم همانطور است. (بیانات در آغاز درس خارج فقه، 31/6/1370)
10- ضرورت بهینهسازی متون درسی
این کتابهای درسی ما ابدی نیست که باید تا آخر گفت: «ثلاثّه لیس لها نهایة؛ رسایلٌ، مکاسبٌ، کفایة». نه، یک روز رسایل نبود، یک روز مکاسب نبود، ملایی مثل شیخ درست شد. یک روز کفایه نبود، ملایی مثل آخوند درست شد. اینچنین نیست که ما خیال کنیم تحصیل حتماً از طریق این کتابهاست. (بیانات در آغاز درس خارج فقه، 31/6/1370)
خود من سالهای متمادی، مکاسب و رسایل را درس میگفتم و میدانم چقدر کتابهای خوبی است ـ اما این حرف نشد؛ حوزههای علمیه باید بنشینند و مِتُد درسی، کتاب درسی جدید و منقح، درست کنند. (بیانات در دیدار طلاب حوزه علمیه مشهد، 22/4/1376)
بایستی کاری کرد که همّ طلبه، فهمیدن مطلب باشد، نه فهمیدن عبارت. هیچ هنری نیست در اینکه ما عبارت را جوری مغلق بگیریم، یا اگر تعمداً هم مغلق نگیریم، بیمبالاتی کنیم که عبارت بشود مغلق تا طلبه مبالغی وقتش صرف این کار بشود. این چه هنری است؟ این چه لطفی دارد؟ چه خیری در این نهفته است. نخیر، عبارت را آنچنان واضح بیان کنیم که آنکسی که استعداد فهمیدن مطلب را دارد، راحت از عبارت، مطلب را بفهمد. استاد هم برای تفهیم عبارت دچار مشکل نشود و فقط مطلب را بیان کند. (بیانات در دیدار جمعی از اساتید، فضلا، مبلّغان و پژوهشگران حوزههای علمیه کشور، 8/9/1386)
بعضی از مباحث – مخصوصاً در اصول و در فقه – وجود دارد که واقعاً مورد احتیاج نیست؛ ولی در اصول و فقه، این مباحث را میخوانند. یک فقیه، در تمام طول بیست سال هم که استنباط کند، ممکن است یکبار حاجتش به بحثی، یا به مبنای معانی حروف، یا در حقیقت و مجاز و یا مبانی دیگر بیفتد. چه لزومی دارد ما این همه در مباحثِ غیر لازمِ اصولِ، معطّل شویم؟ در این زمینه، مرحوم شهید صدر رحمهالله کار خوبی کردهاند. آن کاری که ایشان در باب اصول کردند و آن پیشنهادی که در زمینّه درس و تعلیم اصول دادند، پیشنهاد خوبی است. (بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی، 13/9/1374)
باید لَجنه و هیأتی بنشینند و مباحثی که شما در «مکاسب» میخواهید یاد بگیرید، در کتابی که خیلی هم به مشکلیِ «مکاسب» نباشد و آن مطالب و استدلالها را هم داشته باشد؛ بنویسند و آن کتاب در حوزهها خوانده شود. (بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی، 13/9/1374)
11- اهمیت تعلیم اخلاق و سلوک معنوی
حوزههای معظمه علمیه و اساتید محترم در کنار تعلیم قرآن و فقه و مقدماتش، تهذیب اخلاق و معارف اسلامی را که اساس است با عنایات خاص مورد توجه قرار دهند که «اذَا صَلَحَ العالِم صَلَحَ العالَم و إذَا فَسَدَ فَسَد». (صحیفه امام، ج 19، ص 152)
چطور شد علم فقه و اصول به مدرس نیاز دارد؟ درس و بحث میخواهد، برای هر علم و صنعتی در دنیا استاد و مدرس لازم است، کسی خودرو و خودسر در رشتهای متخصص نمیشود، فقیه و عالم نمیشود، لیکن علوم معنوی و اخلاقی که هدف بعثت انبیاء و از لطیفترین و دقیقترین علوم است به تعلیم و تعلم نیازی ندارد؟ خودرو و بدون معلم حاصل میشود؟(ولایت فقیه، ص 217)
12- لزوم توجه به همه ابعاد اسلام
حوزهها در زمان سابق در چهار دیواری فقه و مسائل فقهی محصور شده بود و کسی نمیتوانست از آن بیرون بیاید و اشکال کار ما این بود که بهغیر از مسائل عبادی فقه، هیچ کاری نمیکردیم و در ابعاد دیگر اسلام حرکتی نداشتیم. (چهل حدیث، حدیث 29، ص 511)
همانطوری که [در] اسلام ابعاد مختلفه هست، حوزهها هم ابعاد مختلفه داشته باشد… باید اینها همینطوری که فقه را و انحای فقه را تعلم و تعلیم میکنند، سایر موارد اسلام را، سایر ابعاد اسلام را هم باید تحصیل بکنند و باید تدریس بکنند. (صحیفه امام، ج 6، ص 401)
13- ضرورت استفاده از آثار بزرگان اندیشه اسلامی
بر اساس آنچه امثال شهید بهشتی و شهید مطهری و دیگر بزرگان فکر و اندیشّه اسلامی کار کردهاند، باید نوشت و گفت. (بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان همدان، 15/4/1383)
به عقیدّه من یکی از واجبات هر طلبهای این است که کتابهای آقای مطهری را یک دور از اول تا آخر با دقت بخواند و مباحثه کند… آقایانی که مسئول برنامهریزی حوزهاند، زمینّه این کار را فراهم کنند. اینها رشد دهنده است. (بیانات در دیدار با علما و طلاب قزوین، 25/9/1382)
14- اهمیت علم کلام و مباحث اعتقادی
حوزّه اسلام و حوزّه علمیه اهلبیتعلیهمالسلام، در درجّه اوّل، حوزّه کلام و بعد حوزّه فقه بود و بزرگانِ فقهای ما، متکلّمین بودند. شما نگاه کنید، در حوزههای ما «کلام» منسوخ است؛ در حالیکه امروز بیشترین تهاجم از سمت مباحث کلامی است. (بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی، 13/9/1374)
15- اهمیت درس فلسفه و علوم عقلی
طلبه علوم دینی باید با فقه آشنا باشد، با علوم عقلی هم باید آشنا باشد. علوم عقلی راه دستیابی به ذهن مخاطبان است… امروز حوزههای علمیه ما نیاز دارند به معارف عقلی. کلام باید بخوانند، فلسفه باید بدانند. البته ستون فقرات حوزههای علمیه فقه است بدون تردید؛ اما اینها در کنارش لازم است. (بیانات در دیدار با علما و طلاب استان فارس، 11/2/1387)
اهمیت فقه و عظمت فقه نباید ما را غافل کند از اهمیت درس فلسفه و رشتّه فلسفه و علم فلسفه؛ هر کدام از اینها مسئولیتی دارند. رشتّه فقه مسئولیتی دارد، فلسفه هم مسئولیتهای بزرگی بر دوش دارد. پرچم فلسفّه اسلامی دست حوزههای علمیه بوده است و باید باشد و بماند. اگر شما این پرچم را زمین بگذارید، دیگرانی که احیاناً صلاحیت لازم را ندارند، این پرچم را برمیدارند؛ تدریس فلسفه و دانش فلسفه میافتد دست کسانی که شاید صلاحیتهای لازم را برایش نداشته باشند. (بیانات در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم، 29/7/1389)
16- اهمیت علوم و معارف حدیثی
در برنامّه کاری طلاب باید حدیث وارد شود. طلاب بایستی با حدیث آشنا شوند؛ باید با «کافی» آشنا شوند؛ با کتابهای حدیثیِ مشخصی آشنا شوند. خواندن کلمات ائمّه برای ما لازم است. به برکت مطالعّه کلمات ائمّه هدیعلیهمالسلام و نیز نهجالبلاغه، بسیاری از فکرهای عالی در ذهنها میجوشد. (بیانات در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه، 14/7/1379)
17- ضرورت آشنایی با تحولات و جریانات فکری
طلاب باید با معارف روزگار خودشان آشنا بشوند و علوم روز را بشناسند. (بیانات در دیدار جمعی از روحانیون، 1/12/1370)
آشنایی با جریانهای فکری عالم، از جمله مقولاتی است که در حوزهها لازم و ضروری است؛ بدون آن، آنچه را که برای تبلیغ تصمیم میگیریم و عمل میکنیم، نمیتوانیم اطمینان داشته باشیم که بجا واقع خواهد شد… امروز مباحث و شبهههای جدید و حرفهای تازهای در دنیا مطرح است؛ بعضی از آنها هم دارای پایههای علمی یا شبه علمی است. آن کسی که میخواهد دین را تبلیغ کند، نظر دین را بیان کند، یا به تعبیری از دین دفاع کند – همیشه هم دفاع نیست؛ گاهی تبیین است – او بایستی بداند که این جریانهای فکری و این حرفهای تازه در دنیا چیست. این شناخت، برای حوزههای ما لازم است. (بیانات در آغاز درس خارج فقه، 28/6/1378)
18- اهمیت تفکر انقلابی و احساس مسؤولیت نسبت به نظام
طلبهها باید در صفوف مقدم باشند. اگر جنگ پیش میآید، طلبه باید در صفوف مقدم جنگ باشد و این را ارزش قرار بدهد. این حقیقتاً یک ارزش است. آن کسی که در حوزّه علمیه مشغول درس خواندن است، به مجرد اینکه اذان حرب و جهاد بلند شد، به سمت جهاد فی سبیل الله میشتابد، اصلاً قیمتی برایش متصور نیست. بهترین عناصر طلبه، آن کسی است که همین روحیه را در خود داشته باشد و بپروراند. (بیانات در دیدار با مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم، 4/11/69)
بعضی امروز، همانطور صحبت میکنند، همانطور مینویسند، همانطور منبر میروند، همانطور تبلیغ میکنند که قبل از انقلاب میکردند! انگار نهانگار که در این مملکت، انقلابی به وجود آمده، اسلام زنده و مطرح شده، قرآن احیا شده و شریعت اسلامی مبنای نظام اداره کشور قرارگرفته است. (بیانات در دیدار با مدرسان و مسئولان دبیرستان علوم و معارف اسلامی شهید مطهری، 27/12/1368)
19- ضرورت برخورداری طلاب از بصیرت سیاسی
امروز بصیرت _ به تعبیر عرف رایج_ همان تحلیل سیاسی و فهم سیاسی است. باید بفهمیم دشمن کجاست، دوست کجاست. (بیانات در دیدار با علما و روحانیون استان گیلان، 11/2/1380)
نگاه درست به سیاست جهان و جریانات سیاسی دنیا لازم است. روحانی امروز باید بداند در کجا واقعشده و کجا قرارگرفته تا بتواند درست دفاع کند. باید بدانید سنگر شما کجاست، باید بدانید آن جبههای که در مقابل شما قرارگرفته، کیست و چیست. بدون آشنایی با سیاست جهان، با جریانات سیاسی عالم -که نمونهاش جریانات سیاسی کشور خودمان و محیط خودتان است- نمیشود. (بیانات در دیدار با علما و طلاب استان فارس، 11/2/1387)
20- لزوم توجه به مهارتهای مورد نیاز طلبه
امروز تبلیغ دین، یک رشته علمی است. علوم ارتباطات که امروز در دانشگاههای دنیا برای آن کار و تلاش میکنند، در حقیقت شیوههای ارتباطگیری تبلیغی است. ما بهطور سنّتی روشهایی برای ارتباطگیری با مخاطبان خودمان داریم که روشهای خوبی هم هست؛ لیکن به هیچ وجه کافی نیست. نمیخواهم توصیه کنم که طلاب بروند یک دوره علوم ارتباطات ببینند؛ بلکه میخواهم مؤکداً توصیه کنم که کارگردانان اصلی و طرّاحان حوزه علمیه، با توجّه به نتایج علوم ارتباطات، کارهای خودشان را برنامهریزی کنند و بخشی از مباحثی از این علوم را که مورد نیاز حوزه است، به درجات مختلف در اختیار کسانی که به آن احتیاج دارند – بخصوص کسانی که در زمینّه تبلیغ برنامهریزی و کار میکنند – بگذارند. (بیانات در آغاز درس خارج فقه، 28/6/1378)
امروز تهاجم فرهنگی با استفاده از ابزارها و فناوریهای جدید ارتباطی خیلی جدی است؛ صدها وسیله و راهروِ اطلاعات به سمت فکر جوان و نوجوان ما وجود دارد؛ از انواع شیوههای تلویزیونی و رادیویی و رایانهای و امثال اینها دارند استفاده میکنند و همینطور بهصورت انبوه، افکار و شبهههای گوناگون را در آنها میریزند. باید در مقابل اینها ایستاد. امروز نمیشود به همان روشهای قدیمی خودمان اکتفا کنیم؛ البته که جوان نمیآید. جوان را باید بشناسید؛ فکر او را باید بشناسید؛ آنچه را که به او هجوم آورده، باید بشناسید. تا میکروب و بیماری را نشناسید که علاج نمیتوان کرد. (بیانات در دیدار روحانیون استان سمنان، 17/8/1385)