هدف: شناخت آسیب مرکزی تدریس، ارائه راهبرد و راهکار عملی تحقق راهبرد.
چکیده یادداشت
تلاش برای رسیدن به روش صحیح تدریس ضروری است. آسیب اصلی و مرکزی روش رایج تدریس صرف انتقال مفاهیم دانستن فهم است. باید این نگاه تصحیح شود و فهم را کشف روابط بدانیم و یادگیری را فرآیند ایجاد تغییر در رفتار برای رسیدن سعادت. تنها با روش فعال نوع حل مسئله میتوان به این هدف رسید. در این روش، مدرس با طرح سؤال و ایجاد زمینه برای تلاش فردی و گروهی یادگیران و مقایسه محصول تلاش، به آنها کمک کند تا خود به حل مسئله برسند.
کلمات کلیدی
تدریس، آسیب مرکزی، راهبرد، راهکار تغییر نگرش، مدرس، فراگیر، حل مسئله
ساختار یادداشت (محورهای اصلی):
1. مقدمه
2. آسیب مرکزی تدریس
3. راهبرد اصلاح وضعیت
4. راهکار عملی برای تحقق راهبرد اصلاح تدریس
5. روش فعال تفکر محور تدریس
بدنه یادداشت
1. مقدمه
چرا فارغالتحصیلان حوزههای علمیه و آموزشگاههای وابسته کارآیی لازم را ندارند؟ تنها راه رسیدن به پاسخ در خور و مناسب به این پرسش، آسیبشناسی فرایند آموزش و تدریس در این مراکز است. آسیب شناسی هر فعالیت علمی و عملی از جمله تدریس بسیار اهمیت دارد؛ زیرا در صورتی میتوان به هدف یا اهداف مورد نظر در یک فرایند آموزشی رسید که تمام مراحل آن به شکل درست طی شود. این امر میسور نخواهد بود جز این که افزون بر رعایت قواعد، از آسیبهای آن پرهیز شود. پرهیز از آسیبها تنها بعد از شناسایی آن ممکن است. تدریس به شکل کنونی در حوزه، آسیبهای بسیاری دارد. با توجه به هدف یادداشت، آسیب مرکزی را شناسایی میکنیم و ارائه راهبرد و راهکار عملی تحقق راهبرد را بیان خواهیم کرد. با عنایت به این که انسان موجودی مختار است و سعادت وی در سایه رفتار اختیاری اوست. رفتار اختیار صحیح جز با دانش صحیح صورت نمیگیرد و دانشی صحیح است كه صاحب آن را به رفتار درست برساند. بنابراین آموزش، به عنوان یك فرایند یاددهی و یادگیری، نقش اساسی در سعادت انسانی دارد. برای اصلاح آموزش و رسیدن به وضع مطلوب، افزون بر شناخت آسیب مرکزی و راهبرد اصلاح آن ارائه راهکار عملی برای تحقق راهبرد ضروری است. این یادداشت در صدد شناخت آسیب مرکزی، راهبرد اصلاح آن و ارائه راهکار عملی تحقق آن راهبرد است.
2. آسیب مرکزی تدریس
به نظر میرسد در امر تدریس مبانی به ویژه مبانی بینشی و فکری نقش اساسی در آن دارد و آسیب مرکزی و اصلی را نیز باید در این امر جستجو کرد. از میان مبانی بینشی، تعریف سنگ زیرین به شمار میآید. بر این اساس میتوان گفت: آسیب اصلی تدریس را باید در تعریف و تلقی مدیران حوزههای علمیه و مراکز آموزشی، مدرسان و طلاب علوم دینی جستجو کرد.
تدریس، فرایندی است که یادگیری را در پی دارد. یادگیری متوقف بر فهم است و فهم مراتب و سطوح متعدد دارد. در نگاه درست، یادگیری فرایندی است که منجر به تغییر نسبتاً پایدار در رفتار آموزنده میشود. و فهم کشف رابطههاست، روابط بین هر جزء با کل و روابط هر کل با کلهای دیگر. طبق آنچه گذشت، گونه تلقی و تعریف از یادگیری و اموری که پایه یادگیر به حساب میآیند، آسیب مرکزی تدریس است. نگاه نه چندان عمیق به تعریفهای مدرسان از فهم (سنگ بنای تدریس) و آنچه در صحنه عمل تدریس دارند، گواه بر این است که ایشان «فهم» را انتقال مفاهیم و معارف به آموزنده میدانند، و تمام تلاششان تنها در این راستاست. این تعریف از فهم اگر درست باشد – که درست نیست- مرحله نازله از فهم است. نگاه این چنین به فهم و در پی آن فرآیند یادگیری و تدریس موجب شده است، فارغالتحصیلان حوزه های علمیه، بهرغم سپری کردن موفقیت آمیز دوره آموزشی طبق برنامه، تنها مفاهیمی را در ذهن خود انباشته کنند و توان حل مسائل و مشکلات مربوط به علوم اسلامی و توان تولید علم دینی را ندشته باشند.
3. روش اصلاح وضعیت
روش اصلاح این است که نگاه تصمیمگیران آموزش و مدرسان و طالبان دانش علوم دینی، به امر فهم و یادگیری تصحیح شود. یعنی باید در نظر و عمل، فهم را، انتقال صرف مفاهیم ندانند و تلاش خود را تنها صرف این امر نکنند، بلکه بپذیرند که فهم کشف رابطههاست. روابط بین هر جزء با کل و روابط هر کل با کلهای دیگر.
فهم =کشف رابطهها |
یادگیری فرایندی است که منجر به تغییر نسبتاً پایدار در رفتار آموزنده میشود. و در عمل نیز در پی ایجاد توانایی کشف روابط در مخاطبان خود باشد و تلاش کند در آنها تغییر رفتار صورت بگیرد. و سنجش توفیق یا عدم توفیق آموزش را نیز بر این اساس انجام دهد.
منابع یادداشت:
1. آقا زاده، محرم، راهنمای روشهای نوین تدریس، تهران، آییژ، چاپ دوم، بهار 1385.
2. واسطی، عبدالحمید، راهنمای تدریس بر اساس نگرش اسلام به علم و علمآموزی، قم، انتشارات دارالعلم، چاپ اول، 1381.