مراد ما از رکن نرم افزاری، نظامات مدیریتی، تربیتی، علمی، برنامهها، مواد و متون علمی، و شیوههای اجرایی است. در اینجا نگاهی اجمالی میافکنیم به اهم اصلاحات و اقدامات مورد نیاز در این قسمت:
1. بازشناخت پیشینه و هویت تاریخی حوزه و مختصات و سنتهای اصیل آن به انگیزهی تحفظ بر هویت و احیای سنن مغفول و متروک.
2. عارضه شناسی منصفانه و تحلیل وضعیت جامع امور حوزهها
3. رفع ابهام از زوایای آرمان تحول و ارائه تعریف دقیق، جامع و کاربردی از آن
4. تعیین مرجع صالح برای برنامه ریزی
5. بازتعریف رسالت و وظایف حوزه با توجه به ظروف اجتماعی فرهنگی و معاصر
7. پرهیز مرکز مدیریت از دخالت در مسائل اجرایی و جزئی، واگذاری امور صفی حوزههای بلاد به علمای سرشناس نواحی
8. تهیه مجموعهی نظاموراهها و نظامنامههای مورد نیاز حوزه، شامل؛ یک) نظامنامهی آمایش سرزمینی؛ دو) نظامنامهی اطلاع رسانی؛ سه) نظامنامهی جذب، آزمون، گزینش، پذیرش، و پراکنش ملی داوطلبان؛ چهار) نظامنامهی آموزشی؛ پنج) نظامنامهی پرورشی؛ شش) نظامنامهی تدریس؛ هفت) نظامنامهی تحقیق؛ هشت) نظامنامهی سنجش تحصیلی طلاب؛ نه) نظامنامهی مهارت آموزی؛ ده) نظامنامهی گزینش؛ آموزش؛ به کارگماری و کارگزینی عوامل انسانی [مدیران، مدرسین و کارگزاران]؛ یازده) نظامنامهی فارغ التحصیلی؛ دوازده) نظامنامهی ارتباط دانش آموختگان با نهادحوزه؛ سیزده) نظامنامهی اجرایی رسالت و وظایف در کشورهای مسلمان؛ چهارده) نظامنامهی دیپلماسی دینی در گسترهی جهانی، و… .
9. احیای سنت استادسالاری و منزلت پیشکسوتان در امور علمی و آموزشی حوزه.
10. داشتن افق چشمانداز نشانهی بالندگی و پیشروندگی است؛ نهاد فاقد چشمانداز دستگاهی است که درجا میزند؛ لهذا علاوه بر ضرورت تهیهی سند افق میان مدت و بلند مدت برای کل حوزههای علمیه کشور، بلکه تشیع، بر هر حوزه و مدرسهای لازم است با توجه به امکانات بالفعل و قابلیتهای رکن عوامل انسانی خویش، و موقعیت «عرضی_افقی» و «رویکردمعرفتی_کاربردی» مصوب و موردنظرش، با تنظیم برنامههای میان مدت و بلند مدت، نسبت به تعیین افق چشم انداز اقدام نماید.
ادامه دارد…