مفاهیم و مفروضات
نیاز و انواع آن
«نیاز» عبارت است از فاصلۀ بین وضع موجود و وضع مطلوب مطلق یا مقایسهای، امور ضروری و مفید برای تحقق یک هدف قابل دسترس، و یا کمبودهای محسوسی که موجب نقص عملکرد یا نارضایتی شود. همچنین شدت نیاز و آشکاری آن، ممکن است در حد محسوس و مورد تقاضا، یا پنهان، و یا مورد انتظار در آینده باشد. نیاز در علوم اسلامی نیز به همین معنا است.برای مطالعه در خصوص «شناسایی نیاز های مرتبط علوم اسلامی» روی این قسمت کلیک کنید.
مفهوم «کاربردی»، بر وجه عینی و اجتماعی نیازهایی تأکید میکند که توقع میرود تأمین آنها با کاربست علوم اسلامی صورت گیرد. البته از آنجاکه نیازها شبکهای و سلسلهمراتبی هستند، اگر یک نیازِ مادر مرتفع شود ممکن است تمام نیازهای پاییندست یکباره حل شوند.
نمای زیر، شبکهای از نیازها را نشان میدهد که حاصل تحقیقی مفصل بر اساس اسناد، پژوهشها و مصاحبۀ نخبگانی است:
پاسخگویی علوم اسلامی به نیازها
با توجه به تنوع نیازها، و مأموریت و منطق مواجهۀ علوم اسلامی با آنها، پاسخهای علوم اسلامی به نیازها شامل انواع زیر است:
1. تولیدعلم:
1.1. طراحی و حل مسئله (ناظر به مشکلات جامعه)؛
2. فرهنگسازی:
2.1. توزیع معرفت (عادی یا سازمانیافته)؛
2.2. ایجاد/ تقویتِ احساس نیاز (متعالی)؛
2.3. ایجاد/ تقویتِ باور و بینش؛
2.4. خلق/ ترجیحِ ارزش و گرایش؛
2.5. خلق/ ترجیحِ هنجارها و الگوهای رفتاری؛
2.6. ایجاد/ اصلاح نقشهای فردی و اجتماعی؛
2.7. ایجاد/ توسعة مهارتهای کنش و رفتار؛
2.8. تولید/ بازنمایی نمادهاغ
2.9. تولید/ توسعة هنرها و صنایع خلاق؛
2.10. بکارگیری/ توسعة فناوریهای فرهنگی؛
3. ساختارسازی:
3.1. طراحی/ پیادهسازیِ الگوی روابط؛
3.2. طراحی/ اجرای قوانین و مقررات؛
3.3. طراحی/ استقرار نهادها.
انتظار از علوم اسلامی برای پرداختن به نیازها و برسی نیاز ها در علوم اسلامی میتواند منجر به شکلگیری رشتههای جدیدی شود و رویکرد کاربردی علوم اسلامی را تقویت نماید.
زیرا پاسخهای یادشده از سوی علوم اسلامی نسبت به نیازهای فرارو، شکلدهندۀ نوعی روند کاربردگرایی است که میتواند منجر بهصورتهای جدید کاربردی و حتی مهارتی و حرفهای از علوم اسلامی شود.
این روند جدید متکی به شکلگیری نوعی فناوری فرهنگی است که میتواند بستر تجدید حیات علوم اسلامی باشد. مهمترین مشکل علوم اسلامی این است که اغلب در حد آموزهها متوقف مانده و از کاربست اجتماعی فاصله دارد. برای کاربست علوم اسلامی بایست دو گام برداشته شود: نخست این که آموزهها تبدیل به مدل قابل تحقق شود؛ و دوم این که به مدد فناوریهای نرم، این مدلها به محصولات، ساختارها، نهادها و خدمات عینی تبدیل گردد.
چه این که کاربردی شدن علوم و منجمله، علوم اسلامی مستلزم ایجاد واسطهای میان دانش و کاربرد دانش است که با عنوان فناوری شناخته میشود. فقدان فناوری در زمینههایی مانند فرهنگ، یکی از موانع بر سر راه کاربردی شدن علوم اسلامی و نیز علومانسانی است. این تحقیق با تعیین موارد نیاز به فناوریهای مرتبط با علوم اسلامی، به ایجاد تقاضا و نهایتاً ایجاد و رشد این فناوریها کمک خواهد کرد.
درختوارۀ علوم [1]
درختواره، یعنی نمایی از عناوین کلی و جزئی که به صورت طبقه بندی شده در شاخه های منظم و منطقی مانند: ریشه، شاخه، برگ و مکمل عرضه میگردد. مثلاً در درختوارۀ یک علم، آن علم به مثابه درخت تنومندی فرض میشود که دارای ریشه، تنه، شاخه و برگ است. ریشه، خود آن علم، و تنه، ابواب اصلی و مدخل آن علم به شمار میرود. شاخهها، عناوین کلی مباحث هر باب را شامل میشود و برگها نیز رابطهایی هستند که با متون یک علم ارتباط ایجاد میکنند.
باید توجه داشت که «درختواره» با «عرضه درختی» متفاوت است. عرضه درختی، صرفاً یک شیوۀ نمایش است و با هدف مرتبسازیِ اطلاعات صورت میگیرد و صرف ارتباط، تقسیمات آن را شکل میدهد. در حالی که درختواره افزون بر مرتبسازی، سلسله مراتب و جایگاه هر بخش را به صورت اعم و اخص یا همبسته، نشان میدهد
درختوارۀ علوم عبارت است از: تقسیم روابط یک حوزه از رشتههای علمی به صورت درختی، با دستهبندی منطقی و طبقهبندی منظم، حول محوری واحد و هماهنگ، با تقسیم روابط بر پایه سلسلهای از مشترکات به شاخهها و زیرشاخهها با نسبت عموم و خصوص یا همبستگی.
اهداف
اهداف عمده از درختوارۀ علوم عبارت است از:
1. شناسایی و تعیین منطق تقسیم و جایگاه سلسلهمراتبی علوم؛
2. معرفی، رسمیتبخشی و تثبیت وضعیتِ علوم مدوّن در محیط علمی و اجتماعی؛
3. رفع ابهام و اختلاط و افزایش توافق نسبت به هویت و اسامی دقیق رشتههای علمی؛
4. ارائۀ منطق تقسیم کار برای نظامهای پشتیبان علم (پژوهش، آموزش، ترویج و مدیریت دانش، تولید محصول و امتداد اجتماعی، و اقتصاد علم)؛
5. دستیابی به نقشۀ راه برای توسعۀ علوم (به خصوص در تحقیقات، تربیت نیروی انسانی، و کاربست علوم).
درختوارههای علوم، هیچگاه نمیتواند به صورت انتزاعی و جدا از مفاهیم، محتوا و ساختار واقعی علوم تدوین گردد؛ زیرا نظام درختی علوم افزون بر ارائه مسیری برای تقسیم محتوای علوم، باید حاکی از دستهبندی و سلسله مراتب موضوعات و اغراض علوم باشد، و بر اساس مفاهیم و ساختارهای واقعی علوم در منابع و متون معتبر، طراحی شده باشد.
بنابراین، فقط علومی را که مدون هستند و مسائل و مفاهیم آن قابل احصاست، میتوان به شکل درختواره و ضمن شاخههای آن عرضه کرد؛ اما تحقیقات و متونی که حالتی چندموضوعی دارند، یا مسائل میان رشتهای را مطرح میکنند، یا مسائل آن هنوز به صورت بایستهای مدون و نظامیافته نیست، ساخت درخت آن یا جای دادن آن در درختوارۀ علوم، بسیار دشوار و سلیقهای میشود.
ضرورت بحث
با توجه به این که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مأموریتها، کارکردهای موردانتظار و نیاز در علوم اسلامی به صورتی جهشوار، گسترش یافته و پژوهشها و آموزشهای آن در حوزه و دانشگاه، تنوعی بیسابقه یافته است، امروز بیش از هر زمان دیگری، لزوم انسجامبخشی به محتوا و مصطلحات، و تفاهم بر نقشۀ راه تقسیم و توسعۀ علوم اسلامی احساس میشود.
درختوارۀ علوم اسلامی میتواند اشتراکات و تمایزات میان شاخههای آن را در مأموریتها و نقشهای اجتماعی، نشان دهد و مسیرهای تحقیق، تعلیم، کاربست و مدیریت علوم اسلامی و پرورش منابع انسانی را تعیین کند.
توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی برای پاسخ به نیازها میطلبد تا جهت کاربست علوم اسلامی و پاسخ به نیازهای کاربردی، از ظرفیت درختواره علوم اسلامی برای هدایت و حمایتِ تحقیقات و پرورش نیروی انسانی، استفاده گردد.
مدل مفهومی زیر، نقش درختوارۀ علوم اسلامی را در توانمندسازی آن برای پاسخ به نیازها، نشان میدهد:
تاکنون درختوارههای پراکندهای از شاخههای گوناگون علوم اسلامی در نهادهای اسلامی از قبیل: مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، مؤسسۀ دارالحدیث، حوزۀ علمیۀ خراسان، مرکز تحقیقات کامپیوتری نور و … تدوین شده است.
چندی پیش به همت معاونت آموزش حوزههای علمیه در قم، درختواره رشتهها و گرایشهای تخصصی حوزههای دانشی علوم اسلامی، در قالب یک کتابچه 60 صفحهای تدوین و منتشر شده و به تصویب شورای گسترش و شورای عالی حوزه رسیده است. این درختواره در راستای مدیریت علوم اسلامی و دانشهای حوزوی و به منظور پاسخگویی به نیازهای جهان معاصر و گفتمان انقلاب و نظام اسلامی، طراحی شده و با غلبۀ رویکرد آموزشی، 16 حوزه دانشی کلان و در مجموع حاوی بیش از 400 رشته و گرایش در مقاطع مختلف تحصیلی را شامل میگردد.
پرسشهای اساسی
در دومین هماندیشی، تلاش میشود تا هماهنگی ادبیات نظری و دستهبندی پاسخها به پرسشهای زیر، حاصل شود:
1. با توجه به کارکردهای متصور برای درختوارۀ علوم اسلامی، مختصات بایستۀ آن چیست؟
صرفاً دفترچه راهنمای تحصیلی است؟ تقسیمات کلان علوم اسلامی در شکل نظامیافتة آن است؟ نقشه راه توسعۀ آموزشی، پژوهشی و کاربردهای اجتماعی در علوم اسلامی است؟ نظام مدیریت دانش و اطلاعات ساختاریافتۀ علوم اسلامی است؟
2. با توجه به متغیرهای حاکم بر درختواره، به علاوۀ وجود رقبا و ذینقشهای دیگر در تأمین نیازهای کاربردی، منطق مواجهۀ درختوارۀ علوم اسلامی با نیازهای کاربردی، چه باید باشد؟
به عبارت دیگر، چگونه میتوان پژوهشها و آموزشهای معطوف به نیازهای کاربردی را اغلب با هویّتی مردّد به صورت چندرشتهای یا بینرشتهای و یا با تباری غیر از علوم اسلامی (متعلق به علوم انسانی یا حوزۀ فناوری و …)، که گاهی اساساً فاقد دانش متراکم مدوّن و نظامیافته است، در درختوارۀ علوم اسلامی جای داد؟
تذکر: نقد درختوارۀ علوم اسلامی تهیهشده در حوزۀ علمیۀ قم و جز آن، خارج از دستور هماندیشی است.
پینوشتها
[1] . برای مطالعۀ بیشتر دربارۀ درختوارۀ علوم، بنگرید به:
– برکتین، محمدعلی. «درختواره فقهی، روشی نوین در تحلیل و اطلاع رسانی داده های فقهی». ره آورد نور4. (1382): 12 14.
– دائرة المعارف کتابداری و اطلاع رسانی (نسخه آزمایشی)
– سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران. (1/30/2013): «سازمان دهی دانش».
– شورای تدوین اصطلاحنامه. 1374. اصطلاح نامه فرهنگی فارسی «اصفا». گردآورنده فریبرز. خسروی. تهران: سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی.
معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم. 1390. اصطلاحنامه علوم حدیث، قم: بوستان کتاب.