مفاهیم و مفروضات
روش
روش، هرگونه ابزار مناسب برای رسیدن به مقصود است و در تعریف روش در علوم اسلامی و به طور کلی در سایر علوم، اختلافاتی به چشم میخورد:
- فرآیند عقلانی یا غیرعقلانی ذهن برای دستیابی به شناخت یا توصیف واقعیت؛
- مجموعه طرقی که انسان را به کشف مجهولات هدایت میکند؛
- مجموعه قواعدی که هنگام بررسی و پژوهش به کار میرود؛
- مجموعه ابزار و فنونی که آدمی را از مجهولات به معلومات راهبری میکند؛
- مجموعه فرآیندها، قواعد، ابزارها، فنون و راههایی که انسان را هنگام بررسی و پژوهش به کشف مجهولات هدایت میکند؛
- فرآیند اکتشاف و تولید گزارههای علمی و معرفتی از منابع معتبر؛
- راه رسیدن به معرفت در یک علم خاص؛
- و…
صرف نظر از علل فلسفی و اختلاف در مبانی حاکم بر علم، مهمترین علت اختلاف در معنای «روش» در علوم را میتوان ناشی از اشتراک معنایی در این واژه دانست.
چه این که اطلاق روش در عرصۀ دانش، میتواند ناظر به هر یک از موارد زیر باشد:
-
روشِ کسب و تولید معرفت
اگر روش تاریخی و نقلی را جدا فرض کنیم، پنج روش معرفت خواهیم داشت: روش تاریخی، روش نقلی، روش فلسفی (عقلی)، روش شهودی و روش تجربی (علمی).
در روش فلسفی (عقلی) با استعانت از قیاس یا استقرا، صغرا و کبراهای منطقی تشکیل میشود. قیاس ممکن است شکل برهانی (با مواد یقینی و بدیهی)، جدلی (با استفاده از مقبولات)، خطابی (مشهورات)، شعری (تخیلی) یا مغالطهای داشته باشد.
روش تجربی در صدد است همواره از مراحل مشخص زیر گذر کند: مشاهده، طبقهبندی مشاهدات، فرضیهسازی، آزمایش، و تجزیه و تحلیل دادهها به منظور اثبات یا رد فرضیه. در این روش، باید اثبات یا ردّ فرضیهها از طریق تجربه امکانپذیر باشد، تعیین رابطه میان علت و معلول از طریق آزمون ارتباط میان متغیرها عملی شود و همه افراد بتوانند بر اساس آن روش به نتیجه واحدی برسند.
روش شهودی دو کاربرد متفاوت در عرفان و علوم انسانی دارد. عرفا سه مرحله برای آن معرفی میکنند: مشاهده، مکاشفه و محاضره. در علوم انسانی روش شهودی در مقابل روشهای تحصلی و اثباتی قرار میگیرد.
روش نقلی دو معنا دارد: این روش به معنای اعم، شامل روش تاریخی نیز میشود. روش نقلی به معنای خاص، یکی از روشهای دینی به حساب میآید. در علم فقه با مبنا قرار دادن منابع دینی (قرآن و سنت)، سعی میشود قول شارع مقدس از طریق روش نقلی کشف شود.
-
نوع استدلال
گاهی روش به معنای نوع استدلال به کار میرود. از این حیث روش میتواند قیاسی یا استقرایی، لمّی یا انّی یا غیر آن باشد. کاربرد روش به این معنا در ارتباط مستقیم با معنای اول است، چرا که به طور مثال، روش فلسفی نوع استدلال قیاسی، و روش تجربی نوع استدلال استقرایی را میطلبد.
-
شیوۀ گردآوری اطلاعات و دادهها
برای جمع آوری اطلاعات از چهار روش عمده میتوان بهره برد: روش مشاهده، روش پرسشنامه، روش مصاحبه و روش کتابخآنهای.
-
شیوۀ تحلیل اطلاعات و دادهها
پس از گردآوری اطلاعات، نوبت به تحلیل آنها میرسد. برای تحلیل دادهها میتواند به روش کلاسیک یا آماری باشد.
-
فرآیند یا سطح تحلیل
روش تحقیق به این معنا در نگاه کلی خود به دو روش توصیفی (به معنای اعم) و هنجاری تقسیم میشود. روش توصیفی به معنای اعم، تقسیم میشود به: روش توصیفی به معنای اخص، روش تحلیلی و روش نقدی.
هدف تبیین، یافتن علل پدیدهها، و هدف تحلیل، یافتن پیش فرضها و آثار و نتایج مترتب بر یک رأی است. در نقد – بر خلاف تحلیل – به داوری نظری و عملی موضوع میپردازیم. تحقیق هنجاری به ارائه بایدها و نبایدها میپردازد.
-
رویکرد و نوع نگاه به موضوع
به موضوع مورد مطالعه خود میتواند با دیدی پدیدارشناسانه یا ساختارگرایانه یا هرمنوتیکی و امثال آن بنگرد.
-
شیوه و فرآیند نظامات علمی
نظامهای پشتیبان علم عبارتند از: نظام پژوهش، نظام آموزش، نظام ترویج و مدیریت دانش، نظام تولید محصول و امتداد اجتماعی، و نظام اقتصاد علم.
از این رو گاهی منظور از روش در علوم، ممکن است موارد زیر باشد:
- شیوه و فرآیند تحقیق در آن علم؛
- شیوهها و مراحل تعلیم و پرورش محقق؛
- شیوه و رویکرد سازماندهی و الگوی مدیریت دانش؛
- الگوها و فرآیندهای کاربست دانش و فناوری تبدیل آن به محصول و خدمات اجتماعی؛
- نحوۀ نهادسازی و تأمین منابع مالی و ادارۀ سازمان علم؛
اطلاق روش به مراحل و فرآیند تحقیق نیز از همین باب به نظر میرسد. برای آشنایی با «چالشهای مفهوم روش در علوم اسلامی» میتوانید اینجا کلیک کنید.
روششناسی
روششناسی (Methodology = المنهجية)، اغلب یکی از مطالعات درجه دوم (Second order) به حساب میآید که اجمالاً تحلیل و بررسی روشها را بر عهده دارد. روشن است که به کارگرفتن روش در هر علم ـ ازجمله علوم اسلامی ـ یک پژوهش علمی درجه اول (First order) به حساب میآید.
هدف روششناسی به عنوان یک علم یا زیرمجموعه فلسفه، «شناخت و بررسی (مقایسه و یافتن) کارآمدیها (نقاط قوت) و ناکارآمدیهای (محدودیتها و نقاط ضعف) روشهای گوناگون (روش معرفت، روش استدلال و روش تحقیق)» است.
تعریف روش شناسی
بخشی از اختلافات یادشده دربارۀ روش، بر تعریف روششناسی نیز به شرح زیر سایه انداخته است:
- روششناسی، مباحثی است که عهدهدار ارزیابی روشها از حیث توان کشف واقع هستند.
- روششناسی به بررسی راهی میپردازد که ما را در یک علم به معرفت میرساند. یعنی یک علم درجه دوم است که در صدد شناخت روش علم و در واقع است.
- میتوان آن را علم کشف راه بهرهگیری از منابع برای رسیدن به غایات و اهداف در یک علم خاص دانست.
- روششناسی در مفهوم مطلق خود به روشهایی گفته میشود که برای رسیدن به شناخت علمی از آنها استفاده میشود و روششناسی هر علم نیز روشهای مناسب و پذیرفته آن علم برای شناخت هنجارها و قواعد آن است.
- روششناسی علم، بررسی و مطالعه شیوههای اندیشه و راههای تولید علم و دانش، به عنوان داشی درجه دوم و فرانگر است، که از نگاه بیرونی به روشهای علوم میپردازد.
- روششناسی، مشتمل بر حجیت منابع معرفت، روش بهرهگیری از منابع (استدلال)، توصیف روشهای به کار رفته توسط عالمان (روششناسی تاریخی) و روش صحیح دستیابی به معرفت (روششناسی منطقی) است.
- روششناسییک علم را در تعریفی جامع، میتوان شناخت روشهای علم با حفظ اعتبار و پایایی دانست که علاوه بر اصول و قواعد کسب معرفت در یک علم، تدابیر عملی و مراحل و فنون بکارگیری این اصول و قواعد را نیز شامل میشود.
- داﻧﺶ و رﺷﺘﻪ معرفتی اﺳﺖ که پیراﻣﻮن روش و کاربست آن ﺑﺤﺚ میکند و شامل مطالعۀ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪاي از: اﺑﺰارﻫﺎ و ﻣﻨﺎﺑﻊ معرفتی (ﻣﺎﻧﻨﺪ: ﺣﺲ و ﻋﻘﻞ و ﺷﻬﻮد و ﻧﻘﻞ و ﻃﺒﯿﻌﺖ و ﺗﺎرﯾﺦ)، ﺷﯿﻮﻫﺎي گردآوری اﻃﻼﻋﺎت و ﺗﺠﺰﯾﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ آﻧﻬﺎ و ﻧﯿﺰ ﻗﻮاﻋﺪ کلی تفکر (اعم از ﺻﻮري و محتوایی ﺑﺮاي ﻧﻘﺪ و بررسی و داوري اﻧﺪﯾﺸﻪﻫﺎ)، و همچنین ﻓﺮاﯾﻨﺪ اﺳﺘﺪﻻل و اﺳﺘﻨﺘﺎج در یک یا چند داﻧﺶ است.
ضرورت بحث
بحث از روش و روششناسی، یکی از پر جاذبهترین و البته پر مجادلهترین مباحث در میان عالمان علوم انسانی است. تا جایی که بعضاً دوران اخیر را دوران نبرد روشها(Method dispute) نامگذاری کردهاند.
در دهههای اخیر، صدها کتاب درباره روش و روششناسی نوشته شده و تحقیقات بسیار گسترده، مفید و کارگشایی در این زمینه صورت گرفته است. با این حال، به نظر میرسد بسیاری از اندیشهها و آثار پدید آمده، ابتداییترین شرایط «روش» یعنی «روشنگری»، «وضوح»، «کارآمدی» و «راهبری» را ندارند.
از آنجا که یکی از مهمترین ظرفیتهای نیازمند توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی در پاسخ به نیازهای معاصر، عنصر «روش» است و از همین روی، یکی از اولویتهای راهبردی در اقدامات میز تخصصی توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی قرار گرفته است.
مراحل پاسخگویی علوم اسلامی به نیازها
تعریف، توصیف، تبیین، تفسیر، پیشبینی، ارزشیابی و کنترل روش، ضرورتی است که بدون آن، نمیتوان به توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی برای پاسخ به نیازهای گوناگون امیدوار بود. زیرا فرآیند پاسخگویی علوم اسلامی به نیازها، حداقل شامل پنج مرحله، و تمامی این مراحل، نیازمند شناسایی، تبیین و بهکارگیری روشهای لازم است:
- ترسیم عرصههای گوناگون زندگی بشر و مرتبط با دین؛
- ترسیم اصول، مبانی و ضوابط مداخلة دین در عرصههای گوناگون (مکتب)؛
- شناسایی و تحلیل نیازهای هر عرصه (از جمله تبدیل به مسئله و تبارشناسی علمی آن)؛
- عرضة نیازهای ساختاریافته به علوم اسلامی؛
- تولید گزارة پاسخ، عینیت بخشیدن به پاسخ (با مشارکت عناصر دیگر جامعه).
ازآنجا که علوم اسلامی هر یک با موضوع و هدفی خاص و مسائلی مخصوص در بسترهای مختلف تاریخی، اجتماعی و توسط استعدادها و افکار مختلف رشد کرده و به دست ما رسیده است. همین امر باعث اختلاف روش در میان علوم اسلامی شده است. چنان که مثلا علومی مانند: تفسیر، فلسفه، فقه و اصول با انواع روشها عجین شدهاند و این روشها چنان در طول سالیان دراز پرورده شدهاند که تشخیص صحت و سقم آنها با مقیاسی واحد، بسیار مشکل شده است و پای بسیاری از بزرگان علم و فضل در آن لغزیده و به وادی افراط یا تفریط رفتهاند.
در چند دهۀ اخیر، تحقیق دربارۀ روشهای علوم و مطالعات اسلامی مورد توجه جدی قرار گرفته است و دربارۀ آن دهها مقاله و پایاننامه به زبان فارسی نگاشته شده است. هم اکنون در برخی از پایگاههای مدیریت دانش، بیش از 500 مقاله مستقیماً دربارۀ روششناسیِ علوم و مطالعات اسلامی، شناسایی و نمایه شده است. [1]
پرسشهای اساسی
این هماندیشی تلاش دارد در برابر دو پرسش زیر، توافقی نسبی در ادبیات و دستهبندی پاسخها حاصل شود:
- مفهوم «روش» و قلمروی «روششناسی» در علوم اسلامی، چه تعداد از انواع زیر را میتواند دربرگیرد؟
- شیوۀ کسب و تولید معرفت معتبر؟
- طرق استناد به منابع معرفت؟
- فرآیند گردآوری ادله و شواهد معتبر؟
- شیوۀ ارزیابی اعتبار دادهها؟
- شیوه و فرآیند تدوین و انتقال معارف (تحقیق و تعلیم)؟
- شیوه و فرآیند کاربست معارف؟
- شیوه و فرآیند مدیریت دانش؟
- روششناسی علوم اسلامی لزوماً رویکردی توصیفی و پسینی دارد یا میتواند رویکردی تجویزی و پیشینی (تعیین روشهای علوم اسلامی) داشته باشد؟[2] در صورت اول، روش علم است یا عالمان؟ و در صورت دوم، نسبت آن با «منطق فهم»، «اصول استنباط» و «اجتهاد عام» در علوم اسلامی چیست؟[3]
پینوشتها:
[1] . برای اطلاع بیشتر بنگرید به:
- برنجکار، رضا. روششناسی علم کلام. تهران: انتشارات سمت، 1391، ص 37-38.
- پارسانیا، حمید. سنت، ایدئولوژی، علم. قم: مؤسسه بوستان کتاب، 1385، ص 39-53.
- جوار شکیان، عباس. «مبانی نظری روش های تحقیق در علوم انسانی»، مصباح، سال اول، شماره صفر، زمستان 1370.
- حقیقت، سید صادق. «بر حاشیه روش تحقیق در علوم سیاسی»، دانش پژوهان، ش 1 (نیمسال دوم 81-82) ص33 –42.
- خسروپناه، عبدالحسین. فلسفه فلسفه اسلامی. تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1389، ص 75-77.
- ساروخانی، باقر. روشهای تحقیق در علوم اجتماعی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1375.
- عقیلی سیدوحید و دیگران. «روششناسی دانش ارتباطات؛ درآمدی بر روششناسی اسلامی». مطالعات رسآنهای، ش13، تابستان 1390، ص 3 .
- علیتبار فیروزجایی، رمضان. روششناسی علوم انسانی اسلامی، مجله ذهن، ش 68، زمستان 1395، ص 150و151.
- فتحعلی خانی، محمد. «روش و روششناسی در علوم انسانی اسلامی چارچوبی برای تحلیل و ارزیابی نظریه های علم دینی و علوم انسانی اسلامی». قبسات، سال بیست و سوم، پاییز 1397 ش 89، ص 159و160.
- ملکیان، مصطفی. «روششناسی در علوم سیاسی»، فصلنامه علوم سیاسی، ش 14، تابستان 1380.
[2] . این اختلاف در اصل، دربارۀ کلیت فلسفۀ علوم که معمولاً روششناسی زیرمجموعه آن است، آغاز شده و به شرح زیر است:
- برخی روششناسی را علمی دستوری میدانند. زیرا برای فکر، قواعدی مقرر میدارد و تعیین میکند که انسان چگونه باید حقایق را در علوم جستجو کند. بر این اساس، روششناسی بخشی از منطق عملی است، زیرا این بخش منطق، ابزارها و شیوههایی را برای رسیدن به حقیقت معرفی میکند. هرچند این نحوه نگرش دستوری در خصوص روششناسی و فلسفه علمی مدتها پذیرفته شده بود، اما رویکرد جدید در فلسفه علم و روششناسی آن را به مثابه شاخهای از علوم تحلیلی و توصیفی تلقی میکند، که درصدد است خود را از «دستور» و «تجویز» برحذر دارد.
- در نگاهی دیگر میتوان گفت روششناسی به هر دو بعد توصیف و توصیه و هنجار میپردازد. یعنی ممکن است برخی پژوهش های روششناسانه صرفاً توصیفی باشند یا علاوه بر توصیف به توصیه یا ارزیابی نیز بپردازند، چراکه تا توصیفی از وضعیت موجود یا گذشته نباشد، نمی توان به ارزیابی پرداخته و روش صحیح را ترسیم و توصیه کرد.
تقسیم روششناسی به دو سطح بر اساس این دیدگاه است. ممکن است تقسیم روششناسی به روششناسی منطقی و روششناسی تاریخی نیز بر اساس این نگاه باشد. در روششناسی منطقی درباره روش صحیح سخن گفته میشود؛ اما در روششناسی تاریخی به توصیف روشهای به کار رفته اندیشمندان علم پرداخته میشود.
ﺑﺎﯾﺪ روششناسی را دانشی ﻓﺮاﯾﻨﺪي ﺑﺪاﻧﯿﻢ که در آن، ﺗﻮﺻﯿﻒ و دﺳﺘﻮر در ﻃﻮل یکدیگر ﻗﺮار میگیرند. یعنی دانشی است که با دو رویکرد درجه اول و درجه دوم، به معرفی کاربست روشهای معرفت میپردازد. ﺣﺎل اﯾﻦ ﺗﻮﺻﯿﻪ میﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﺻﻮرت توصیفی و تاریخی و درﺟﻪ دوم ﺑﺎﺷﺪ؛ یعنی ﺑﻪ عملکرد ﻋﺎﻟﻤﺎن ﺗﻮﺟﻪ کرده و روشﻫﺎي گردآوری و داوري و کاربست آﻧﻬﺎ را اﺻﻄﯿﺎد و شناسایی کند و سپس میﺗﻮان ﺑﺮ اﺳﺎس آن ﺑﻪ ﺗﻮﺻﯿﻪ ﻧﺸﺴﺖ و دیگران را ﺑﺮ ﺗﺒﻌﯿﺖ از روششناسی ﻋﺎﻟﻤﺎن پیشین ﺳﻔﺎرش کرد و ﯾﺎ اینکه ﺑﻪ ﺻﻮرت منطقی و ﺑﺎﯾﺴﺘﻪ روش ﻫﺎي گردآوری و داوري را کشف و ﺑﺮ آن تأکید ورزﯾﺪ. اﻟﺒﺘﻪ ﺟﻤﻊ طولی اﯾﻦ دو رویکرد ﻫﻢ شدنی اﺳﺖ؛ ﺑﺎ اﯾﻦ ﺑﯿﺎن که اﺑﺘﺪا ﺑﺎ رویکرد درﺟﻪ دوم، ﺑﻪ شناسایی روشﻫﺎي ﻋﺎﻟﻤﺎن ﻋﻠﻮم پرداخت، و پس از آﺳﯿﺐشناسی منطقی ﺑﻪ روشﻫﺎي ﺑﺎﯾﺴﺘﻪ دﺳﺖ ﯾﺎﻓﺖ.
[3] . درباره این پرسش نیز اختلاف نظر وجود دارد و پاسخ به سؤال قبل در پاسخ به این سؤال نیز مؤثر است:
- چنانچه روششناسی را علمی توصیفی تاریخی بدانیم، این علم ناظر به روششناسی عالمان علم است.
- اگر روششناسیِ منطقی مد نظر باشد که حالتی هنجاری و توصیهای دارد، ناظر به روششناسی صحیح علم است.
- بر اساس تلفیق این دو رویکرد به روششناسی، میشود ابتدا باید به روششناسی عالم پرداخته شود تا توصیفی از وضعیت روششناسی تاریخی به دست آید، و سپس با شناسایی نقاط قوت و ضعف به روششناسی علم رسیده و به توصیه روش صحیح که همان روششناسی منطقی است، پرداخت.
برای مطالعه بیشتر در بحث روش شناسی در حوزهها با کلیک در اینجا مشاهده نمایید.