گزیده ویدئویی از سخنان استاد احمد واعظی (استاد گروه فلسفه معاصر دانشگاه باقرالعلوم) در سومین هماندیشی اصحاب علوم اسلامی با عنوان معانی مختلف روش در مطالعات علوم اسلامی تقدیم میگردد.
نکات و ایدههای کلیدی
استاد واعظی فعالیتهای علمی در علوم اسلامی را به سه سطح اصلی تقسیم میکند و برای هر سطح، معانی مختلفی از روش را مطرح مینماید:
فعالیت علمی بالاصاله (اصلی و اولیه): کسب معرفت روشمند
- توضیح: فعالیت اصلی و اولیه در علوم اسلامی، کسب معرفت روشمند بر اساس منابع معرفتی همان شاخه علمی است. به عنوان مثال، در علم فقه، فقیه بر اساس منابعی که معتبر میداند (قرآن، سنت، عقل، اجماع)، به کسب معرفت میپردازد. همین امر در تفسیر، فلسفه و کلام نیز صادق است.
- معنای اول روش: در این سطح، “روش” به معنای روش کسب و تولید علم و معرفت به کار میرود.
- نقل قول مرتبط: اون چیزی که بالاصاله فعالیت علمی در مدار علوم اسلامی هست کسب معرفت روشمند بر اساس منابع معرفت اون شاخهی علمی است. بنابراین در این فضا روش یعنی روش کسب تولید علم و معرفت که اینجا کاربرد دارد».
فعالیت علمی در فضای کسب معرفت: مباحث روش شناسی و رویکرد محقق
- توضیح: در خود فرآیند کسب معرفت، مباحث روش شناسی مطرح میشود. به عنوان مثال، در علم اصول فقه، بحثهایی پیرامون روش استنباط احکام فقهی صورت میگیرد. این مباحث به تعیین رویکرد محقق و عالم علوم اسلامی در آن شاخه علمی میپردازد. اینکه آیا محقق اخباری است یا اصولی، و اگر اصولی است، به کدام مکتب اصولی (آیا قیاس و استحسان را حجت میداند یا خیر) تعلق دارد، در این سطح مورد بحث قرار میگیرد.
- معنای دوم روش: در این سطح، “روش” به معنای رویکرد خود محقق و عالم علوم اسلامی در آن شاخه و رویکرد روش شناختی اوست.
- نقل قول مرتبط: دومین فعالیتی که انجام میگیرد، مباحث روش شناسی در خود همان فضای کسب معرفت است، و نه بحثهایی که مثلاً در فقه راجع به روش استنباط فقهی صورت میگیرد که متکفل آن علم اصول میباشد. در آنجا بالاخره بحث میشود که یک طرف اخباری باشد یا اصولی باشد. اگر اصولی بود، آنگاه به کدام منهج اصولی یا کدام مکتب اصولی تعلق دارد؟ آیا قیاس را حجت میداند یا نمیداند؟ استحسان را حجت میداند یا نمیداند؟ این بحثهایی است که مطرح میشود. پس در اینجا معنای دوم روش نیز مطرح میگردد، چرا که روش در معنای دوم آن، به رویکرد خود محقق اشاره دارد؛ رویکرد محقق و عالم علوم اسلامی در آن شاخه، یعنی رویکرد روش شناختی او چیست؟ آیا میخواهد اخباری باشد یا اصولی باشد؟ اگر اصولی باشد، به کدام منهج و مکتب اصولی منتسب است؟ بنابراین معنای دوم از روش نیز در اینجا کاربرد دارد.
فعالیتهای علمی بالعرض (غیر مستقیم): دفاع، نقد و مباحث درجه دوم
- توضیح: پس از فراغت از مسئله کسب معرفت، عالمان علوم اسلامی با چالشهایی روبهرو میشوند که آنان را به تکاپوی علمی وامیدارد. این تکاپو برای کسب معرفت درجه اول، بلکه برای تنقیح مبانی یا دفاع از یافتههای خود در برابر دیدگاههای مخالف است. نمونههایی از این چالشها، منازعات بین فقها و فلاسفه، متکلمین و فلاسفه، و حوزههای مختلف دانش با یکدیگر است.
- همچنین، مباحث درجه دوم نسبت به علوم اسلامی، مانند طبقهبندی و نمایه سازی علوم، و تنقیح نظریههای تفسیری نیز در این سطح قرار میگیرند. در این سطح، عالمان برای دفاع از دیدگاه خود یا نقد دیدگاههای دیگر، نیازمند به کارگیری روشهای استدلالی، تحلیلی، ایضاح مفهومی، جدل و نقد میشوند. در مورد تنقیح نظریههای تفسیری، عالمان مسلمان در شاخههای مختلف روش، با وجود اشتراک در برخی مبانی (مانند نفی تفسیر به رأی)، در جزئیات نظریه تفسیر اختلاف دارند. چالش در همین اشتراکات باعث میشود که آنان برای تنقیح نظریه خود، رویکردهای مختلفی مانند هرمنوتیک و پدیدار شناسی را مورد نقد و بررسی قرار دهند. این نوع فعالیتها، عالمان را با معانی دیگری از روش درگیر میکند که در فعالیت بالاصاله کسب معرفت به آنها نیازی نداشتند.
- معنای سوم روش: در این سطح، “روش” به معنای نوع استدلال به کار میرود که بسته به جنس چالشی که ایجاد شده، متفاوت است. همچنین، در مباحث درجه دوم، روش به معنای رویکردهای مختلف محقق (مانند رویکرد هرمنوتیکی یا پدیدارشناسانه در نقد نظریههای تفسیری) نیز مطرح میشود.
- نقل قولهای مرتبط: پس از مرحله کسب معرفت، پژوهشگر با چالشهای جدیدی مواجه میشود که وی را به تکاپوی علمی وامیدارد. این تکاپو نه برای کسب معارف اولیه، بلکه به منظور تبیین مبانی یا دفاع از یافتههای علمی صورت میگیرد. نمونههای این چالشها را میتوان در مناظرات فقها با فلاسفه، متکلمین با فلاسفه، و دیگر تعاملات میانرشتهای در حوزه علوم اسلامی مشاهده کرد.
- این چالشها، محقق را با معانی جدیدی از روش مواجه میسازد. در این مرحله، «روش» به شیوههای استدلال، تحلیل مفهومی، جدل و نقد علمی تبدیل میشود. به عبارت دیگر، معنای سوم روش که شامل انواع شیوههای استدلال و دفاع از آراء میشود، در این بستر ظهور مییابد.
تحلیل روششناختی نظریه تفسیر در علوم اسلامی
- در فضای علوم اسلامی، شاهد شکلگیری مباحث درجه دومی هستیم که به بررسی خود این علوم میپردازند. این شامل فعالیتهایی مانند طبقهبندی، نمایهزنی و به ویژه تنقیح نظریههای تفسیری میشود. به عنوان مثال، مسئله تنقیح نظریه تفسیری را میتوان ذکر کرد.
- در فضای علوم اسلامی، تمام شاخهها اعم از فقه، تفسیر و کلام، با متن سر و کار دارند. اینجا چالشهایی نسبت به خود نظریه تفسیری وجود دارد. نظریه تفسیر غیر از بحث روش است، چرا که میتوان مشاهده کرد متکلمان، فلاسفه و مفسران ما، علیرغم تمام چالشهای درونی، در برخی اصول اساسی نظریه تفسیر متن با هم اتفاق نظر دارند. همه آنها در پی کشف مراد جدی متکلم هستند و تفسیر به رأی و دخالت دادن افق معنایی خود مفسر را رد میکنند. این مشترکات امروزه خود به چالش کشیده شدهاند.
تنقیح نظریه تفسیری، محققان را درگیر روشهایی با ماهیت متفاوت میکند. این شامل رویکردهای مختلفی میشود:
- رویکرد محقق پدیدارشناسانه
- رویکرد هرمنوتیکی
- رویکرد انتقادی
برای تنقیح نظریه تفسیری عالمان مسلمان در شاخههای مختلف، محققان ناگزیر به نقد رویکردهای هرمنوتیکی و بررسی پدیدارشناسانه متن میشوند. این امر آنها را وارد فضای روششناختی جدیدی میکند که در روش سنتی کسب معرفت مبتنی بر مبانی و منابع معرفتی اولیه، اصلاً نیازی به چنین بحثهایی احساس نمیشد. این مباحث همگی جنبه عارضی دارند.
جمعبندی دیدگاه استاد واعظی
استاد واعظی اشاره داشتند به اینکه مفهوم “روش” در مطالعات علوم اسلامی، مفهومی چندلایه و پویا است. عالمان علوم اسلامی در فعالیتهای علمی خود با معانی مختلفی از روش درگیر میشوند؛ از روشهای کسب معرفت مبتنی بر منابع هر علم گرفته تا روشهای دفاع و نقد دیدگاهها و رویکردهای مختلف در مباحث درجه دوم. درک این تنوع معنایی برای فهم بهتر ماهیت فعالیتهای علمی در علوم اسلامی و مطالعات مرتبط با آن ضروری است. ایشان تاکید داشتند که مطالعات روششناسی در علوم اسلامی باید به این عرض عریض و درگیریهای متنوع عالمان توجه نماید.
جهت مطالعه بیشتر ابعاد و معانی روش در مطالعات علوم اسلامی اینجا کلیک فرمایید.


