در پاسخ به نیازهای جامعه اسلامی و تحقق تمدن نوین اسلامی، نیازسنجی در علوم اسلامی بهعنوان یک فرآیند حیاتی و چندبعدی مطرح میشود. این فرایند، نیازمند توجه به نظرات متخصصان، شناسایی چالشها و ارائه راهکارهای مناسب است. در همین راستا، در این پست، به واکاوی و تحلیل دیدگاههای مطرح شده پیرامون نیازسنجی در علوم اسلامی میپردازیم. هدف، ارائه تصویری جامع از مهمترین نکات، چالشها و راهکارهای پیشنهادی در این زمینه، با استناد به نظرات راهبران علوم اسلامی، بهمنظور ارتقای سطح آگاهی و ایجاد بستری برای تبادل نظر تخصصی است. این هماندیشی با ارائه جناب آقای دکتر محمد وحید سهیلی آغاز و سپس با هماندیشی راهبران علوم اسلامی ادامه یافت.
تنوع موضوعات و دیدگاهها
با تحلیل دیدگاههای اصحاب حاضر در این هماندیشی مجموعا یازده موضوع شناسایی و طبقهبندی شده است.
1. ماهیت و اولویت نیازها
1.1. استاد هادی صادقی بر لزوم توجه به نیازهای عملی، حتی در حوزههایی مانند فلسفه و عرفان، تأکید داشتند. ایشان معتقدند که نباید از نیازهای کاربردی چشم پوشید، هرچند ارتباط مستقیمی با مباحث نظری نداشته باشند.
1.2. در مقابل، استاد مصطفی احمدزاده، فناوری نرم و فرهنگی را بهعنوان حلقه واسط حیاتی بین علوم اسلامی و کاربرد آنها معرفی کردند. ایشان زیارت را نمونهای از فناوری نرم دانستند که میتواند در تمدنسازی علوم اسلامی و اقامه دین مؤثر باشد.
2. اهمیت توجه به نیازهای نهاد علم و مدیریت دانش
2.1. استاد علی رحمانی، با اشاره به اهمیت نیازهای نهاد علم، بر ضرورت پرداختن به مباحثی مانند مدیریت علم، مطالعات بینرشتهای و طبقهبندی علوم تأکید کردند. ایشان معتقدند که این مباحث در پژوهشهای انجام شده مغفول مانده و باید در گامهای بعدی مورد توجه قرار گیرند.
3. لزوم تفکیک و تمایز بین انواع نیازها
3.1. استاد سید علی عماد با تأکید بر لزوم تفکیک بین نیازهای مشهود، نیازنماها و نیازهای مکتوم، هشدار دادند که نباید با تکیه صرف بر آمار، به سمت نیازنماها سوق پیدا کرد. ایشان توجه به کلان روندها و استفاده از روشهای آیندهپژوهشی را برای کشف نیازهای مکتوم ضروری دانستند.
4. تأکید بر نقش تکنولوژی در پاسخگویی به نیازها
4.1. استاد سید علی عماد، با اشاره به اینکه دانش بهتنهایی قابلمصرف نیست، بر اهمیت تبدیل دانش به تکنولوژی تأکید کردند. ایشان با انتقاد از عدم توجه کافی به پسادانش (تکنولوژی دانش و عملیاتیسازی آن)، فقه را نیازمند تکنولوژی دانستند.
5. لزوم ترسیم “نگاشت نهاده دانشها در حل مسئله
5.1. استاد عماد پیشنهاد میکند که برای تحلیل میزان تأثیر علوم اسلامی در حل مسائل، از مدل “ترسیم نگاشت نهاده دانشها در حل مسئله با سهم معین خودش” استفاده شود. ایشان تأکید دارند که در این مدل، باید ذات مسئله با همه ابعادش مشخص شده و افراد متخصص در هر زمینه، در میز حل مسئله به کار گرفته شوند.
6. تقدم وضعیتشناسی و ظرفیتشناسی بر نیازسنجی
6.1. استاد عماد با اشاره به اهمیت وضعیتشناسی و ظرفیتشناسی، معتقد است که باید بهصورت همزمان و یا ابتدائاً کارهایی در این زمینه انجام پذیرد.
7. نقش علوم اسلامی در اولویتبندی و پاسخگویی به نیازها
7.1. استاد علیرضا پیروزمند با طرح این پرسش که “رابطه علوم اسلامی با خود نیازها در ایجاد و تعریف نیاز چیست؟” با اشاره به وجود دیدگاههای افراطی و تفریطی در این زمینه، بر لزوم تعامل علوم اسلامی و انسانی تأکید کردند. ایشان معتقدند که نباید تمام بار پاسخگویی به نیازها را بر دوش علوم اسلامی گذاشت و نقش سایر علوم را نادیده گرفت.
7.2. استاد پیروزمند همچنین با انتقاد از بخشینگری به علوم اسلامی، بر لزوم وجهی نگری و توجه به نقش مشترک و درهمتنیده علوم مختلف در پاسخگویی به نیازها تأکید کردند.
8. توجه به منابع و دیدگاههای مختلف در نیازسنجی
8.1. استاد مهدی علیزاده با تأکید بر این نکته که نظام نیازها وابسته به منظر کسی است که نیاز را روایت میکند، بیان میکند که باید به دیدگاههای مختلف (نخبگان، مردم، متون دینی) توجه کرد و از روشهای آماری در کنار مطالعه متون دینی و مراجعه به جامعه بهره برد.
9. لزوم بازتعریف هویت دانش و مسئولیتپذیری در قبال نیازها
9.1. استاد مهدی علیزاده با تأکید بر لزوم بازتعریف هویت دانش، معتقدند دانشی که به هویتی رسیده است، اگر به دانش پاسخگو تبدیل نشده و در برابر نیازها مسئولیتپذیر نباشد، فاقد کارایی لازم خواهد بود.
10. توجه به عوامل کمککننده به کشف مسائل علم
10.1. دکتر علیزاده، عرصه جدید حیات، سوژه جدید، منطق فهم جدید و علوم رقیب را بهعنوان عوامل کمککننده به کشف مسائل علم معرفی میکند.
11. اهمیت صورتبندی نیاز
11.1. استاد علی رحمانی با اشاره به اهمیت صورتبندی نیاز، معتقد است که بازتعریف و صورتبندی مجدد نیاز میتواند حیثیتهای جدیدی را باز کند.
چالشها و پیشنهادها
باتوجهبه دیدگاههای مطرح شده توسط اساتید گرانقدر، میتوان چالشهای اصلی فرایند نیازسنجی در علوم اسلامی را به شرح زیر دستهبندی کرد:
چالشها
1. فقدان رویکردی جامع و یکپارچه: عدم توجه به ابعاد مختلف نیازها، عدم تفکیک بین نیازهای مشهود، نیازنماها و نیازهای مکتوم، و عدم توجه به دیدگاههای مختلف (نخبگان، مردم، متون دینی).
2. ضعف در تکنولوژیسازی دانش: عدم تبدیل دانش به راهکارهای عملی و عدم توجه به نقش فناوریهای نرم.
3. نگاه بخشینگر به علوم اسلامی: عدم توجه به تعامل سازنده بین علوم مختلف و عدم استفاده از ظرفیتهای همه علوم اسلامی در پاسخگویی به نیازها.
4. عدم توجه به منابع و روایات معتبر اسلامی: عدم استفاده از منطق دین در اولویتبندی و دستهبندی نیازها.
5. فقدان سازوکارهای مناسب برای عملیاتیسازی نتایج نیازسنجی: عدم وجود سامانهای ملی برای نیازسنجی پژوهش دینی و عدم تشکیل میز حل مسئله با حضور متخصصان حوزههای مختلف.
پیشنهادها
برای غلبه بر این چالشها و ارتقای فرایند نیازسنجی در علوم اسلامی، راهکارهای زیر پیشنهاد میشود:
1. استاد سید علی عماد:
1.1. استفاده از مدل “ترسیم نگاشت نهاده دانشها در حل مسئله: این مدل میتواند بهعنوان ابزاری برای تحلیل میزان تأثیر علوم اسلامی در حل مسائل و تعیین سهم هر دانش در این فرایند مورد استفاده قرار گیرد.
1.2. تشکیل میز حل مسئله: این میز باید با حضور متخصصان حوزههای مختلف (علوم اسلامی، علومانسانی، فناوری و…) تشکیل شده و به بررسی و ارائه راهکارهای عملی برای حل مسائل جامعه اسلامی بپردازد.
1.3. ایجاد سامانهای ملی برای نیازسنجی پژوهش دینی: این سامانه باید بهعنوان مرجعی جامع برای جمعآوری، تحلیل و اولویتبندی نیازها عمل کرده و امکان مشارکت همه ذینفعان (نخبگان، مردم، نهادهای حاکمیتی) را فراهم سازد.
1.4. توجه به “تقدم وضعیتشناسی و ظرفیتشناسی” نسبت به نیازسنجی.
2. استاد علیرضا پیروزمند:
2.1. ایجاد “زبان مشترک” بین دانشهای مختلف، بهویژه علومانسانی و اسلامی، برای تسهیل فرایند پاسخگویی به نیازها؛ هدف از این زبان مشترک، تسهیل فرایند پاسخگویی به نیازها و ایجاد هماهنگی بین دیدگاههای مختلف است. بهاینترتیب، دانشهای مختلف میتوانند با همکاری و تعامل بیشتر، به حل مسائل و نیازهای جامعه بپردازند.
3. استاد هادی صادقی:
3.1. ایجاد یک “سامانه ملی نیازسنجی پژوهش دینی” را پیشنهاد کردند. هدف از این سامانه، این است که پژوهشهای متعدد بتوانند در این سامانه جمعآوری شوند و به آن منجر شوند. بهاینترتیب، این سامانه میتواند بهعنوان یک مرجع جامع برای نیازسنجی در حوزه پژوهش دینی عمل کند.
4. دکتر سهیلی:
4.1. تأمین بودجه کافی و تغییر نگرش مدیران و دستاندرکاران: برای تحقق اهداف نیازسنجی، لازم است بودجه کافی به این امر اختصاصدادهشده و نگرش مدیران و دستاندرکاران نسبت به اهمیت و ضرورت آن تغییر یابد.
نتیجهگیری
باتوجهبه مباحث مطرح شده، میتوان نتیجه گرفت که نیازسنجی در علوم اسلامی فرایندی پیچیده و چندوجهی است که نیازمند رویکردی جامع و یکپارچه است. این فرایند، صرفاً شناسایی نیازهای مشهود نیست، بلکه مستلزم کشف نیازهای مکتوم، حذف نیازنماها و توجه به کلان روندهای جامعه نیز هست .
1. برای دستیابی به نتایج مطلوب، باید از نگاه بخشینگر به علوم اسلامی پرهیز کرده و به تعامل سازنده بین علوم مختلف، بهویژه علومانسانی و اسلامی توجه نمود. همچنین، نقش تکنولوژی و فناوریهای نرم در پاسخگویی به نیازها را نباید نادیده گرفت.
2. نکته حائز اهمیت دیگر، توجه به منابع و روایات معتبر اسلامی در فرایند نیازسنجی است. منطق دین میتواند در اولویتبندی و دستهبندی نیازها نقش تعیینکنندهای داشته باشد. بهعلاوه، باید به شکاف بین دیدگاه نخبگان و عامه مردم توجه کرد و از نظرات و دیدگاههای هر دو گروه در فرایند نیازسنجی بهره برد.
3. در نهایت، بازتعریف هویت دانش و مسئولیتپذیری در قبال نیازها از جمله ضروریات است. دانش باید به تکنولوژی و راهکارهای عملیاتی تبدیل شود تا بتواند به طور مؤثر در حل مسائل جامعه اسلامی نقش ایفا کند.
باتوجهبه چالشها و راهکارهای پیشنهادی مطرح شده توسط اساتید محترم، ایجاد سامانهای ملی برای نیازسنجی پژوهش دینی، تشکیل میز حل مسئله با حضور متخصصان حوزههای مختلف و استفاده از مدل “ترسیم نگاشت نهاده دانشها در حل مسئله با سهم معین خودش” میتواند گامهای مؤثری در جهت ارتقای فرآیند نیازسنجی و ارائه پاسخهای مناسب به نیازهای جامعه اسلامی باشد. در این راستا، شایسته است با تأمین بودجه کافی و تغییر نگرش مدیران و دستاندرکاران، زمینه را برای تحقق تمدن نوین اسلامی فراهم سازیم.