وقتی انسان در سؤال های بنیادین زندگی تفکر فلسفی کند و به پاسخهای شایسته برسد، زندگی طبیعی و روزمرۀ او با تحولی چشمگیر روبهرو میشود و معنا و مفهوم دیگری مییابد. شغل، معاشرت، دوستی، خواب، خوراک و اموری از این قبیل، حیاتی معقول پیدا میکنند. چنین انسانی مطوب و مورد نظر اسلام است. بنابراین تفکر فلسفی، گرچه تفکر در بنیادیترین سؤالهای بشر است، اما تأثیری عینی و ملموس در ظاهری ترین سطح حیات انسان دارد. این تفکر حتی اگر به نتیجه هم نرسد، مانند یک روح در کالبد اعمال و رفتار آدمی حضور مییابد.
یکی از بنیادی ترین وظایف نظام تعلیم و تربیت در جمهوری اسلامی ایران، تربیت تفکر است. اهمیت بنیادی این وظیفه برخاسته از نظریه تعلیم و تربیت و جایگاه تفکر در آن است. این حقیقت هم در سند “فلسفۀ تعلیم و تربیت” و هم در “برنامۀ درسی ملی” تبیین و تاکید شده است.
از آنجا که تربیت تفکر زیربنای سایر ابعاد تربیت محسوب میشود، موفقیت برنامه های تربیتی مشروط به موفقیت در این حوزه است و کاستی های آن نیز به سایر ابعاد سرایت می کند و در آن ها کاستی هایی به وجود می آورد.
نظام آموزشی ما نیز به دنبال راههایی است که زمینه رشد قدرت تجزیه و تحلیل، استدلال و نقد و ارزیابی را در دانش آموزان فراهم کند و از حافظه محوری و انباشت اطلاعات بی مصرف در ذهن آنان بپرهیزد و بین توانایی تفکر و یادسپاری اطلاعات، تعادل و توازن به وجود آورد.
مقاله حاضر، قدمی است در راستای تحقق برنامۀ درسی ملی؛ برنامه ای که یکی از پنج عنصر محوری در هدف گذاری را «تفکر و تعقل» دانسته و تصریح کرده است که این عنصر از جایگاه نخست و محوری برخوردار است. همچنین، اولین حوزه از حوزه های یازده گانه یادگیری در برنامۀ درسی ملی، حوزۀتفکر و حکمت است.