توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی

معرفی هم‌اندیشی اوّل

روش مواجهه علوم اسلامی با نیازهای معاصر
تصویر علی بیژن نژاد
علی بیژن نژاد
علی بیژن نژاد
تحقق پاسخگویی علوم اسلامی به نیازها مستلزم اتخاذ یک رویکرد روشمند و تخصصی است که بتواند ضمن حفظ مبانی و اصول اسلامی، به طور مؤثر با نیازهای نوظهور جامعه تعامل نماید. این پست مشروح، با تکیه بر دو منبع تخصصی، به معرفی و تبیین ابعاد گوناگون این موضوع پرداخته و مفاهیم کلیدی مرتبط با روش مواجهه علوم اسلامی با نیازهای معاصر را مورد بررسی قرار می‌دهد.

آنچه خواهید خواند...

/ 5. تعداد رای:

برای ثبت امتیاز، اولین نفر باشید.

مقدمه

در عصری که تحولات به سرعت در حال وقوع هستند، چگونگی مواجهه و پاسخگویی علوم اسلامی به نیازها به یکی از دغدغه‌های اساسی تبدیل شده است. این پرسش محوری، در قلب مباحث مربوط به پویایی و کارآمدی این علوم قرار دارد. با این حال این دغدغه نه تنها از سوی اندیشمندان و پژوهشگران، بلکه از جانب جامعه نیز به طور جدی مطرح می‌شود. علوم اسلامی، با دارا بودن میراثی غنی و اصیل، ظرفیت بالقوه‌ای برای ارائه پاسخ‌های راهگشا به مسائل پیچیده دنیای امروز دارند. با این حال، تحقق این امر مستلزم اتخاذ یک رویکرد روشمند و تخصصی است که بتواند ضمن حفظ مبانی و اصول اسلامی، به طور مؤثر با نیازهای نوظهور جامعه تعامل نماید. این پست مشروح، با تکیه بر دو منبع تخصصی، به معرفی و تبیین ابعاد گوناگون این موضوع پرداخته است. همچنین مفاهیم کلیدی مرتبط با روش مواجهه علوم اسلامی با نیازهای معاصر را مورد بررسی قرار می‌دهد.

برای مشاهده دیدگاه اساتید علوم اسلامی در این خصوص می توانید به دو مقاله «پاسخگویی علوم اسلامی به نیازهای معاصر (قسمت اول)» و «پاسخگویی علوم اسلامی به نیازهای معاصر (قسمت دوم)» مراجعه نمایید.

 

چگونه پاسخگوی علوم اسلامی به نیازهای روز

امروزه و در این عصر تحولات با سرعتی فزاینده رخ می‌دهند. پرسش اساسی مطرح است که علوم اسلامی چگونه می‌توانند با نیازهای معاصر مواجه شده و نقش راهگشای خود را ایفا کنند؟ این مسئله، صرفاً یک دغدغه نظری نیست، بلکه ضرورتی حیاتی برای پویایی و کارآمدی این علوم در جامعه امروز به شمار می‌رود.
نگاهی به وضعیت کنونی نشان می‌دهد که علیرغم تلاش‌های صورت گرفته، هنوز فاصله‌ای جدی میان علوم اسلامی و نیازهای نوپدید جامعه وجود دارد. این بدان معناست که سازوکارهای موجود برای شناسایی دقیق این نیازها و ارائه پاسخ‌های متناسب از دلِ معارف اسلامی، نیازمند بازنگری و تقویت هستند.

اهمیت این موضوع از آنجا نشأت می‌گیرد که علوم اسلامی، به عنوان میراثی غنی و پویا، ظرفیت بالایی برای ارائه راه‌حل‌های اصیل و مبتنی بر مبانی وحیانی برای مسائل پیچیده دنیای امروز دارند. عدم توجه به نیازهای معاصر و عدم تلاش برای پاسخگویی به آن‌ها، می‌تواند منجر به کاهش نقش و تأثیرگذاری این علوم در جامعه شود. در مقابل، یک مواجهه روشمند و کارآمد می‌تواند ضمن حفظ اصالت‌های دینی، افق‌های جدیدی از کاربرد و اثربخشی را برای علوم اسلامی بگشاید.

 

مفهوم کلیدی: روش مواجهه

وقتی از “روش مواجهه علوم اسلامی با نیازهای معاصر” سخن می‌گوییم، منظور صرفاً پرداختن به موضوعات جدید نیست، بلکه اتخاذ یک رویکرد نظام‌مند و اصولی برای این کار است. این رویکرد شامل مراحل گوناگونی می‌شود:

      1. شناخت دقیق “نیاز”: درک چیستی نیاز در گستره علوم اسلامی و تمایز آن از خواسته‌ها و تمایلات سطحی. “نیاز” می‌تواند ابعاد مختلفی داشته باشد. نیازهای فردی و اجتماعی، نیازهای مرتبط با تحقق جامعه مبتنی بر آرمان‌های اسلامی و نیازهای خود دانش اسلامی از جمله این ابعاد است.
      2. تعیین نقاط تماس: مشخص کردن اینکه چگونه و از چه طریقی، علوم اسلامی می‌توانند با این نیازها ارتباط برقرار کنند. این امر مستلزم بازبینی مسائل سنتی علوم اسلامی و تلاش برای یافتن زوایای مرتبط با مسائل معاصر است.

      توسعه روش‌شناسی: ارتقاء و تعمیق “روش‌شناسی علوم اسلامی” که فراتر از روش تحقیق صرف بوده و به مبانی، اصول و رویکردهای کلان تولید و کاربرد دانش در این حوزه می‌پردازد. این روش‌شناسی باید توانایی تولید علم نافع و کاربردی را در پاسخ به نیازها داشته باشد.

تعامل با سایر علوم: برقراری تعامل سازنده و بین‌رشته‌ای با سایر علوم انسانی و غیرانسانی، چرا که پاسخگویی به بسیاری از نیازهای معاصر، نیازمند یک رویکرد جامع و فرا رشته‌ای است. علوم اسلامی نمی‌توانند و نباید به تنهایی بار پاسخگویی به همه نیازها را به دوش بکشند.

  • کاربردی‌سازی معرفت: تلاش برای تبدیل دانش نظری به راهکارهای عملی و کاربردی که بتوانند در عرصه جامعه و زندگی مردم مؤثر واقع شوند. این امر نیازمند توجه به حلقه‌های میانی بین تولید علم و کاربرد آن است.

 

چالش‌ها و موانع

مواجهه علوم اسلامی با نیازهای معاصر، بدون چالش و مانع نبوده است. برخی از این چالش‌ها عبارتند از:

      1. عدم شناخت دقیق و اولویت‌بندی نیازها: گاهی اوقات، درک روشنی از نیازهای واقعی جامعه و نحوه ارتباط علوم اسلامی با آن‌ها وجود ندارد.
      2. فاصله میان نظر و عمل: تبدیل دانش نظری علوم اسلامی به راهکارهای عملی با دشواری‌هایی روبرو بوده است.

    نگاه بخشی در مقابل نگاه جامع: در پرداختن به نیازها، گاهی یک علم اسلامی به تنهایی مسئول دانسته می‌شود، در حالی که ممکن است پاسخگویی نیازمند مشارکت چند شاخه از علوم اسلامی و حتی سایر علوم باشد.

  1. محدودیت در روش‌شناسی: روش‌های سنتی پژوهش در علوم اسلامی ممکن است به تنهایی برای پاسخگویی به پیچیدگی‌های مسائل معاصر کافی نباشند
  2. مسئله “حکمرانی علم”: عدم وجود سازوکارهای مناسب برای سیاست‌گذاری و مدیریت علمی در حوزه علوم اسلامی می‌تواند مانعی بر سر راه پاسخگویی مؤثر باشد.

 

حرکت به سوی آینده

برای اینکه علوم اسلامی بتوانند نقش محوری و راهگشای خود را در جامعه معاصر ایفا کنند، لازم است که با یک رویکرد فعال، پویا و مبتنی بر شناخت دقیق نیازها و ظرفیت‌ها به این عرصه وارد شوند. توسعه روش‌های اجتهادی نوین، تقویت تعاملات بین‌رشته‌ای، توجه به تولید علم کاربردی و ایجاد سازوکارهای مؤثر برای انتقال دانش به عرصه عمل از جمله گام‌های اساسی در این مسیر خواهند بود.

در نهایت، موفقیت علوم اسلامی در مواجهه با نیازهای معاصر، نه تنها به پویایی و عمق علمی این علوم بستگی دارد، بلکه نیازمند عزم و اراده جدی اندیشمندان، نهادهای علمی و سیاست‌گذاران برای تحقق این هدف والا است.

 

جمع بندی و نتیجه گیری

در مجموع، ضرورت مواجهه تخصصی و روشمند علوم اسلامی با نیازهای معاصر امری اجتناب‌ناپذیر است. این مواجهه نه تنها به پویایی و اثربخشی این علوم در جامعه امروز کمک می‌کند، بلکه ظرفیت بی‌بدیل آن‌ها را در ارائه راه‌حل‌های اصیل و مبتنی بر وحی برای چالش‌های نوپدید به فعلیت می‌رساند. با در نظر گرفتن مفهوم کلیدی “روش مواجهه” که شامل شناخت دقیق نیازها، تعیین نقاط تماس، توسعه روش‌شناسی، تعامل با سایر علوم و کاربردی‌سازی معرفت است، می‌توان گام‌های مؤثری در این راستا برداشت.

اگرچه چالش‌ها و موانعی همچون عدم شناخت دقیق نیازها، فاصله بین نظر و عمل، نگاه بخشی، محدودیت در روش‌شناسی و مسائل مربوط به حکمرانی علم وجود دارند، اما با اتخاذ رویکردی فعال، پویا و مبتنی بر همکاری، می‌توان به آینده‌ای امیدوارکننده‌تر برای نقش‌آفرینی علوم اسلامی در پاسخگویی به نیازهای زمان دست یافت. تحقق این مهم، مستلزم عزم جدی اندیشمندان، نهادهای علمی و سیاست‌گذاران برای توسعه روش‌های اجتهادی نوین، تقویت تعاملات بین‌رشته‌ای و توجه به تولید علم کاربردی خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *