توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی

مشتریان و رقبای علوم اسلامی چه کسانی هستند

تصویر سردبیر

سردبیر

سردبیر

آنچه خواهید خواند...

/ 5. تعداد رای:

برای ثبت امتیاز، اولین نفر باشید.

اسلام در میان مسلمانان و کشورهای اسلامی بر پایه علم و دانش استوار است. شاخه های مختلف علوم اسلامی وظیفه دارند به طرح، بسط، استخراج و معرفی دیدگاه ها و معارف اسلامی از منابع مختلف اسلام بپردازند. علوم اسلامی نه تنها یکی از پایه های حفظ و گسترش دینداری در میان امت اسلام هستند، علاوه بر این، باید راهنمای عمل برای حاکمان اسلامی در سطوح مختلف قانونگذاری تا اجرا باشند. بخش عمده ای از وظیفه خطیر شکل بخشی به تمدن اسلامی نیز در دنیای معاصر بر عهده علوم اسلامی است. علوم اسلامی برای اینکه بتوانند به این رسالت های گسترده پاسخ گو باشند، نیاز به برنامه ریزی هوشمندانه و آینده نگرانه دارند.

لازمه برنامه­ریزی هوشمندانه برای آینده­ی دانش های اسلامی، داشتن تصویری از چگونگی شکل­گیری ویژگی‌های آنها در دنیای آینده است. بدون توجه به تغییراتی که در آینده به وقوع خواهند پیوست، برنامه­ریزی‌ها و سیاست­گذاری‌ها حتی در صورتی که کاملا دقیق و اصولی باشد، متناسب با شرایط گذشته و حال است و نمی تواند برای شرایط آینده از کارایی و اثربخشی لازم برخوردار باشد. برای مواجهه با آینده‌ای مبهم و چندگانه نیازمند «برنامه ریزی پابرجا» هستیم که مبتنی بر شرایط آینده تدوین شده باشد و با وقوع اتفاقات جدید پایداری و تاب­آوری خود را از دست ندهد.

علوم اسلامی از چند جهت در معرض تغییرات زمانه هستند. اولا موضوعاتی که در این علوم مورد بحث و بررسی قرار می گیرد، متناسب با شرایط زمان، مساله های روز و سوالاتی که از آنها پرسیده می‌شود، تغییر می‌کنند. ثانیا روش های به کار رفته در علوم اسلامی بدون نسبت به تحولات روش شناسی سایر علوم نیست. مکاتب روشی مختلف که در میان علوم متداول می شوند، تاثیراتی هم بر مطالعات علوم اسلامی می گذارند. از جهت دیگر باید به تحولاتی که در بکارگیری، نشر و توزیع علم و دستاوردهای آن اتفاق می افتد، اشاره کرد. هنگامی که یک علم به طور عمده به صورت شفاهی و در مجامع تدریسی منتشر شود، با هنگامی که به صورت کتاب منتشر شود و هنگامی که به صورت مقاله ای در یک مجله در بیاید تفاوت می کند. این تفاوت هنگامی که محل نشر یک ایده، در یک کانال شبکه های اجتماعی اینترنتی رخ دهد، خود را بیشتر نشان می دهد. علاوه بر این موارد، تغییر در علم را می توان از منظر به کارگیری تکنولوژی های جدیدی که می توانند در عرصه روش های علمی به کار آیند، پیگیری نمود. ادعا می شود که با به کارگیری هوش مصنوعی می توان الگوریتم اجتهاد را به صورت ماشینی به کارگرفت و به یک استنباط خودکار ماشینی دست یافت. این فناوری چه به صورت فتوای ماشینی عرضه شود و چه به صورت دستیار فقیه، می تواند اثرات گسترده ای در دنیای فقه بگذارد. به هر حال آنچه مسلم است، علوم اسلامی در معرض تغییر بوده اند و بیش از پیش در معرض تغییر هستند و در آینده نیز این تغییرات با شیب و گسترده بیشتری رخ خواهد داد.

تغییراتی که در ابعاد مختلف علوم اسلامی رخ می‌دهد، برخی ناشی از درون عوامل و کنش¬گران این علوم است و برخی دیگر دارای منشا خارجی است. منظور از تغییرات خارجی، مواردی هستند که یک تحول در محیط دانش (محیط فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و یا فناوری)، رخ می‌دهد و علوم اسلامی را متحول می‌کنند. به عنوان مثال سوال از دموکراسی، حقوق شهروندی و محیط زیست و یا سوال از نظامات اجتماعی که در فقه مطرح شده است، سوالاتی از موضوعات جدید است که ناشی از تحولات فضای سیاسی اجتماعی اخیر بوده و مباحث، موضوعات و رویکردهای جدیدی را در فقه ایجاد کرده است. نیازهای اصلی که جوامع به آن‌ها مبتلا هستند و پرسش‌هایی که مبتنی بر نیازها به سوی فقه گسیل می‌دارند، نقش عمده‌ای در شکل­دهی چگونگی آرایش نظام دانش فقه دارد. همچنین امکاناتی که قالب‌های ارائه و انتشار در اختیار جامعه فقهی قرار می‌دهد، عاملی برای تغییرات در محتوا و موضوعات فقهی است.

به عبارت دیگر چنانچه کل فرایندهای دانش را در دو چرخه تولید و مصرف تقسیم کنیم، بخش مربوط به مصرف دانش نقش به¬سزایی در تعیین تغییرات آینده علوم و از جمله علوم اسلامی دارد. برای پاسخ به پرسش از آینده علوم اسلامی، لازم است ابتدا یک ارزیابی از وضعیت آینده عناصر چرخه مصرف داشته باشیم و مبتنی بر آن، پیامدهایی در کل فرایندهای علوم اسلامی بیان شود.

برای ارزیابی وضعیت چرخه نهایی (مصرف) علوم اسلامی، لازم است دو عنصر کلیدی مشتریان و رقبا مورد بررسی قرار گیرند. مشتریان علوم اسلامی، افراد، گروه‌ها و یا نهادهایی هستند که علوم اسلامی، نیازهای دینی (عبادی، اخلاقی و یا معاملاتی) یا دانشی (یا نیازهای دیگر) آنها را تامین می‌کند. مشتریان علم در حقیقت همان مصرف­کنندگان یا مخاطبین آن هستند که در اینجا به جهت نزدیک شدن به ادبیات تحلیل استراتژیک سیستم بازار، از آنان تعبیر به مشتریانی شده است که برای رفع نیاز خود می‌توانند دست به انتخاب بزنند و در صورتی که نهاد و دستگاه دیگری، گزینه‌های جذاب­تری را برای رفع نیاز آن‌ها ارائه دهد، به سوی او خواهند رفت. رقبای علوم اسلامی نیز دانش¬ها، مهارت‌ها و نهادهایی هستند که کارکردهایی شبیه به کارکردهای این علوم می‌توانند داشته باشند؛ مانند خرافات و داستان‌های محلی، قواعد شریعت ادیان دیگر، قوانین اجتماعی قانون­گذاران مدرن، نسخه‌های علوم انسانی و … .

با توجه به تغییراتی که ناشی از تحولات بنیادین در زندگی بشر در حال رخ دادن است، در آینده با وضعیت‌های جدیدی روبرو خواهیم شد. در وضعیت‌های جدیدِ پیش­رو، مفاهیم جدیدی خلق خواهند شد، پدیده‌های نو رخ خواهند داد و نیازهای جدید در زندگی بشر به وجود می‌آیند؛ مبتنی بر نیازهای جدید، نهادها و فرایندهایی متفاوت پدید می‌آیند که به باز تعریف مفاهیم و فرایندهای فعلی منجر خواهند شد. فناوری‌های بنیان برافکن نوظهور، امکاناتی غیرقابل تصور را در اختیار افراد و جوامع قرار می‌دهند که به طور کلی شیوه زندگی را تغییر خواهند داد.

در دنیای جدید، نسبت علوم اسلامی با مردم و جوامع نیاز به بازتعریف دارد، چرا که نیازها و تقاضاها بازآرایی شده­اند. متولیان علوم اسلامی و سیاست­گذاران آن باید درک کنند چه کسانی می‌خواهند از دانش آن ها استفاده کنند، به چه انگیزه­ای، در چه شرایطی و در چه فضایی، و در پاسخ به چه نیازی دانش آن ها می‌تواند برای آنان نقش ایفا کند؛ و آنان از میان چه گزینه‌هایی باید علوم اسلامی را انتخاب کنند. این درک به آنان کمک می‌کند دریابند هرکدام از علوم اسلامی در آینده باید چه ویژگی‌هایی داشته باشند تا بتوانند به بهترین شکل جایگاه خود را در زندگی افراد و نهادهای اجتماعی حفظ کنند و توسعه بخشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *