توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی

مدل‌سازی برای روش‌های شناسایی و حل مسئله

ارائه استاد علیرضا پیروزمند
تصویر مهدی مرادیان
مهدی مرادیان
مهدی مرادیان
در دنیای پیچیده امروز، مدل‌سازی به عنوان ابزاری قدرتمند برای شناسایی مسائل، ارائه راه‌حل‌ها و پیش‌بینی نتایج، جایگاه ویژه‌ای یافته است. استاد پیروزمند در اولین هم‌اندیشی توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی، به تبیین مفهوم مدل و مدل‌سازی، کارکردها، سطوح و پیش‌نیازهای آن می‌پردازد و نمونه‌ای از مدل‌سازی در موضوعی خاص را ارائه می‌دهد.
پیروزمند

آنچه خواهید خواند...

/ 5. تعداد رای:

برای ثبت امتیاز، اولین نفر باشید.

در دنیای پیچیده امروز، مدل‌سازی به عنوان ابزاری قدرتمند برای شناسایی مسائل، ارائه راه‌حل‌ها و پیش‌بینی نتایج، جایگاه ویژه‌ای یافته است. استاد پیروزمند در اولین هم‌اندیشی توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی، به تبیین مفهوم مدل و مدل‌سازی، کارکردها، سطوح و پیش‌نیازهای آن می‌پردازد و نمونه‌ای از مدل‌سازی در موضوعی خاص را ارائه می‌دهد.

برای مشاهده ارائه «استاد محمد وحید سهیلی»، «ارائه استاد مجتبی الهی خراسانی» و یا گزارش دیدگاه‌ها با عنوان پاسخگویی علوم اسلامی به نیازهای معاصر «قسمت اول» و «قسمت دوم» می توانید روی هر یک از لینک‌ها کلیک نمایید.

 

مفهوم مدل و مدل‌سازی

برای تبیین مدل‌سازی در علوم اسلامی ابتدا به مفهوم مدل و مدل‌سازی می‌پردازیم. به طور کلی، مدل‌سازی فرآیندی است که طی آن، یک پدیده یا سیستم پیچیده، به صورت ساده‌تر و قابل فهم‌تر نمایش داده می‌شود. این نمایش می‌تواند به صورت عینی، مفهومی یا ریاضی باشد. هدف از مدل‌سازی، ایجاد ابزاری برای درک بهتر پدیده مورد نظر، تحلیل روابط بین اجزای آن، و پیش‌بینی رفتار آن در شرایط مختلف است.
استاد پیروزمند با تاکید بر ابعاد و لایه‌های تحول و تمدن‌سازی، معتقد است که برای ایجاد تحول، باید بین سه لایه مفاهیم و اوصاف، موضوعات و مدل عینی ارتباط برقرار کرد. مدل‌سازی عینی، ابزاری برای تصرف در حوزه‌ای است که امکان تصرف در آن وجود دارد.

 

جایگاه مدل‌سازی در لایه‌ها و مسیرهای تحول

مدل عینی، مصداقی و تغییرپذیر است و زمان و مکان در آن لحاظ می‌شود. اما هر چه به سمت موضوع و وصف حرکت می‌کنیم، از قید زمان و مکان فراتر می‌رویم. برای نظام‌مند کردن موضوع، نیازمند تبدیل آن به مدل هستیم، همانطور که برای نظام‌مند کردن وصف، نیازمند تبدیل آن به مدل هستیم.
هسته سخت تحول علم، قدرت مدل‌سازی است. مدل‌سازی سطوحی دارد و از ایجاد و تولید شبکه مفاهیم و معانی شروع می‌شود اما به آنجا ختم نمی‌شود. مدل، قدرت نسبت‌سنجی بین روابط را ایجاد می‌کند و به میزانی که قدرت نسبت‌سنجی به دست می‌آید، قدرت پیش‌بینی و ارائه معادله و قدرت تغییر ایجاد می‌شود و مدل‌سازی در علوم اسلامی از این منطق خارج نیست.

 

منطق‌های موجود برای مدل‌سازی

در حوزه سنت اسلامی، برای مدل‌سازی، با مفهوم ارائه شده، فاصله زیادی وجود دارد. دو منطق شناخته شده در میراث حوزه وجود دارد: منطق صوری (در علوم عقلی) و منطق فقاهت و اصول (در فقه). به اعتقاد استاد پیروزمند، این دو منطق پاسخگو نیستند. منطق صوری، صرفاً لوازم ذات را توضیح می‌دهد و به صورت طولی و خطی و از طریق اندراج، استنتاج می‌کند. منطق دانش اصول، صرفاً پیرامون نفس موضوع گفتگو می‌کند اما نسبت موضوع با موضوعات دیگر را بیان نمی‌کند. تحول تمدنی نیازمند نرم‌افزاری است که منطق حرکت از وصف به مدل عینی را دارا باشد. مدل باید نظام متغیر را تبیین کند. غرب توانمندی فراوانی در مدل‌سازی پیدا کرده‌اند اما مدل آن‌ها با مدل مطلوب ما، تفاوت‌های مبنایی دارد.

 

روش تحقیق

در مدل‌سازی در علوم اسلامی هر پدیده‌ای که بخواهد مدل شود باید بتوان مؤلفه‌های سه بعد آن را شناسایی کرده و مرتبط نمود. برای تبدیل به مدل، باید سه بعد زمان، مکان و نسبت بین زمان و مکان شناسایی و مرتبط شود تا بتوان چیستی و تغییر موضوع را تحلیل کرد. در تحلیل حرکت بر مبنای ولایت و بر محور نظام فاعلیت، دیدن همه موضوعات و نگاه به هر موضوع، به منزله یک نظام است که از نظر ما، نظام ولایت است. این نظام، حداقل سه فاعل تعامل می‌کنند تا نظام شکل بگیرد: ولی، متولی، نسبت بین این دو.

توضیح سه مؤلفه در این مدل

برای شناخت زمان و مکان و نسبت بین آن دو، معیار داده شده و برای چگونگی ارتباط و تقوّم نسبت بین این مؤلفه‌ها، روش پیشنهاد می‌شود. اگر بتوانیم در تحلیل هر موضوعی مؤلفه‌ها، ابعاد و نسبت بین آن‌ها را شناسایی کرد و از ترکیب آن‌ها به متغیرهای مرکب دست یافت، به الگوسازی دست یافته‌ایم.
در این نوع مدل‌سازی، رابطه ریاضی وجود دارد، لذا قابل کمی‌سازی است. از طرفی، چون کمی است قابل معادله‌سازی نیز خواهد بود. عینیت، در دست کسی است که قدرت معادله‌سازی دارد.

در مکعبی که دیده می‌شود، به‌جای زمان و مکان و نسبت، از واژه‌های ارکان، فرایند و آثار استفاده کرده‌ام. این مکعب که در حقیقت، یک مدل است، اثری از هر سه بعد وجود دارد.

در اسلاید بعد، مؤلفه‌های هر بُعد، تعیین شده است. برای تفکیک هر بُعد هم ملاکی داریم که به‌صورت در … بر … برای… بیان نموده‌ام. به‌عنوان نمونه، بُعد زمانی (در مدیریت دانش) بر چه؟ در چه؟ و برای چه است؟ یعنی ارکان جهت‌ساز، قابلیت‌ساز و اجرائی آن کدام است؟ در بعد موضوع، تولید دانش، توزیع و کاربست آن مدنظر است.

ارتباط این مؤلفه‌ها توسط جدول ماتریس برقرار می‌شود. این مدل، مدلی مفهومی است نه موضوعی و عینی. قسمت تعیین کننده اما عینیت است.

 

ارکان جهت‌ساز دانش

ارکان جهت‌ساز برای تولید دانش در جهت تمدن‌سازی چیست؟ پاسخ به این پرسش، بیانگر یک متغیر است؛ چون یک مفهوم مرکب را می‌سازد. ما نیاز به منطق متغیرسازی داریم تا بتواند مفاهیم را ترکیب، تکثیر و قاعده مند کند. هر عنصر مفهومی، در درونش، با سه چیز مرتبط است. در رابطه ریاضی که معادله‌سازی می‌کند، مؤلفه‌ها از راست به چپ و از بالا به پایین به ترتیب اولویت، حضور دارند. معمولاً (نه لزوماً) بین اولویت و فوریت نیز رابطه معکوس وجود دارد.

دشواری کار ما در این است که مکتبی بالادستی داریم و باید آن را عینی و محقق کنیم؛ زیرا کمال در آن است؛ لذا سؤال این است که آن را چگونه و در چند لایه بیان کنیم تا در جامعه محقق شود؟ منطقش چیست؟ باتوجه‌به این مطلب، ترتیب اولویتی که در اسلاید وجود دارد خود را در متغیرها نشان می‌دهد.

توضیح تصاویر

برای نمایش تصویر در سایز بزرگتر روی تصویر کلیک کنید.

 

در تصویر بالا، با الهام از گام دوم انقلاب که تمدن و جامعه و خودسازی بر اساس آن با هفت اولویت بیان شده، نیازهای دانش معطوف به هفت عرصه احصا شده است. نیازها نیز بر اساس راهبردها، به‌صورت متفاوت بیان شده است.

 

همانطور که در تصویر بالا مشاهده می‌کنید، از ارکان جهت ساز، قابلیت ساز و اجرایی سخن گفته شده و در اسلاید بعدی، به عرصه اقتصاد پرداخته‌ام:

 

این نوع مدل‌سازی علوم اسلامی، باتوجه‌به اینکه مبنای فلسفی توحیدی و علم شناسی توحیدی دارد و نیازها را نیز بر اساس نیاز تمدنی و جامعه و فردی گزینش کرده است، قابلیت تنظیم نظام راهبرد و اولویت‌بندی را به ما می‌دهد. در این نوع مدل‌سازی، به‌صورت روش‌مند و قاعده‌مند عمل شده و لذا ظرفیت انقباض و انبساط دارد. اعتبارسنجی هم بر اساس معیارهای کانونی، صورت‌گرفته است. به دو پرسش پاسخ داده شد که آیا مدیریت دانش، می‌تواند منطقی داشته باشد و آیا این نمونه مدل در مصداقی منطبق شده است یا خیر؟

 

اعتبار سنجی

ما در این پروژه، علاوه بر اینکه تولید مفاهیم هم قاعده‌مند شده، مفهوم را به موضوع و موضوع را به عینیت تبدیل کرده‌ایم که دو گامش را در این بخش ذکر کرده‌ام. البته صرفاً ادعای یک سیاه مشق را داریم اما حتی اگر این سیاه مشق نیز مورد پذیرش قرار نگیرد، اصل لزوم طراحی چنین نرم افزاری که اوصاف و مطلوبیت‌ها را از شارع بیگرد و به‌صورت منظومه ای فهم را انجام دهد، زیر سؤال نمی‌رود. بدون وجود چنین نرم افزاری، حرکت در جهت تمدن‌سازی، شعاری بیش نخواهد بود.
در رابطه با جایگاه علوم‌انسانی در این منظومه، تصور بنده این است که علوم اسلامی، هم اوصاف، هم موضوعات و هم شاخصه‌ها را بیان می‌کند. اما جریان‌بخشی به این اهداف، به عهده علوم‌انسانی است.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

مدل‌سازی به عنوان یک ابزار حیاتی در فرآیندهای تحول و تمدن‌سازی مطرح می‌شود که نیازمند ایجاد ارتباط بین لایه‌های مفاهیم، موضوعات و مدل‌های عینی است. قدرت مدل‌سازی در ایجاد نسبت‌سنجی بین روابط و ارائه معادلات، هسته اصلی تحول علمی را تشکیل می‌دهد. با این حال، منطق‌های سنتی موجود در حوزه اسلامی، مانند منطق صوری و اصول فقه، به تنهایی قادر به پاسخگویی به نیازهای مدل‌سازی نیستند. لذا، نیاز به یک نرم‌افزار تحول تمدنی که منطق حرکت از وصف به مدل عینی را دارا باشد، بیش از پیش احساس می‌شود.

با توجه به مبانی فلسفی توحیدی و علم‌شناسی توحیدی، مدل‌سازی علوم اسلامی می‌تواند به تنظیم نظام راهبرد و اولویت‌بندی نیازها کمک کند. همچنین، علوم انسانی نقش کلیدی در جریان‌بخشی به اهداف اسلامی دارند. بنابراین، برای دستیابی به یک مدل‌سازی کارآمد و منطبق با ارزش‌های اسلامی، باید با تکیه بر مبانی فلسفی و علمی صحیح، و با بهره‌گیری از ظرفیت علوم انسانی، به طراحی و توسعه مدل‌هایی بپردازیم که قادر به تبیین روابط پیچیده و ارائه راهکارهای عملی برای مسائل مختلف باشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *