توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی

فهم و ادراک و لایه‌های آن

تصویر سردبیر

سردبیر

سردبیر

آنچه خواهید خواند...

/ 5. تعداد رای:

برای ثبت امتیاز، اولین نفر باشید.

با توجّه به اینكه تدریس یك فعالیت عملی است و هر فعالیت عملی تابع تصمیمات فكری و ذهنی است و هر تصمیم فكری و ذهنی تابع نوع نگرش و نحوه دید نسبت به موضوعات و مطالب است، به نظر شما آیا لازم است كه یك مدرس مفاهیمی ‌مانند: تدریس، یادگیری، علم و فهم، رفتار و عمل را دقیق و جامع بداند؟

اگر پاسخ شما مثبت است دنباله مطلب را مطالعه كنید!

در این یادداشت می‌خواهیم با ماهیت «فهم و ادراک» آشنا شویم.

نگرش‌سازی < معرفت شناسی < فهم و ادراک و لایه‌های آن

استاد، می‌خواهد مطلبی را به شاگرد بفهماند و انتظار فهم از او دارد، شاگرد نیز در حال تلاش برای فهمیدن مطلب است. فهم چیست؟ آیا یك نوع است یا انواع دارد؟ چگونه حاصل می‌شود؟ چه مشكلاتی گریبان‌گیر او می‌‌شوند كه نفهمیدن یا بد فهمیدن به‌ وجود می‌آید؟

اصول فعالیت‌ها و عملكرد‌های ذهن

1. مقایسه: دو تصویر یا دو مفهوم با هم مقایسه می‌شوند و نتیجه گرفته می‌شود كه این دو با هم مشابه یا مغایرهستند و نقاط تشابه و یا تغایر آنها مشخص می‌شود.

2. تجزیه: یك تصویر یا یك مفهوم به اجزاء تشكیل دهنده‌اش تجزیه می‌شود. و هر جزء آن تصویر یا مفهوم جدیدی را ایجاد می‌كند.

3. تركیب: چند تصویر یا مفهوم در كنار یكدیگر قرار می‌گیرند و با تكمیل یكدیگر، تصویر یا مفهومی ‌جدید را ایجاد می‌كنند.

4. انتزاع: یك تصویر یا مفهوم از ارتباطاتی كه با دیگر موضوعات دارد جدا می‌شود و از زاویه دید جدید و با جایگاه جدیدی مورد نظر قرار می‌گیرد. مثلاً وقتی حكم كلّی صادر می‌كنیم كه هر انسانی قدرت تفكّر دارد، ارتباط تصویر ذهنی انسان را از عالم مادّی جدا كرده و هرگونه مشخصات مادی را از آن سلب نموده‌ایم كه در نتیجه مشتركات صورت‌ها به‌دست می‌آید امّا نه در قالب یك تصویر بلكه در قالب یك مفهوم جدید (ارتقاء و تعالی از تصاویر به مفاهیم – از محسوس به معقول – از جزء نگری به كل نگری ).

تمام فعالیت‌های فوق در حقیقت یك عملكرد بیشتر نیستند :

«كشف رابطه‌ها»

ذهن با مقایسه شروع می‌كند و به‌دنبال دست‌یابی به رابطه‌ها است (نقاط اشتراك و نقاط اختلاف)، تجزیه می‌كند تا سرچشمه رابطه‌ها، تعداد و نوع آنها را به‌دست آورد، با كشف یك سری از رابطه‌ها به سوی تركیب و تجرید می‌رود تا تصاویر یا مفاهیم مورد نیاز خود را تولید كند.

«فهم» در حقیقت كشف روابط بین اجزاء و رابطه هر جزء با كل و رابطه هر كل با دیگر كل‌ها است. (رابطه بین دو چیز یعنی: كمیت و كیفیت اثرگذاری و اثرپذیری بین آن دو )

مراحل عملیات ذهن در دست‌یابی به یك “فهم”

(علامت = به معنی نتیجه و ماحصل است.)

1. دیدن، لمس كردن، احساس كردن = ایجاد تصور اولیه

2. مقایسه تصورات با یكدیگر = درك تفاوت‌ها و تشابه‌ها = درك مفهوم جزء و كلّ

3. ندیدن كل و توجّه استقلالی به اجزاء = انجام عمل تجزیه

4. بررسی رابطه اجزاء با یكدیگر (چگونگی اثرگذاری و اثر پذیری آنها بر یكدیگر ) = ایجاد فهم جزئی

5. برقرار كردن رابطه بین تمام اجزاء با یكدیگر = انجام عمل تركیب

6. بررسی ارتباط مفاهیم و یا تصاویر مركب با یكدیگر = ایجاد فهم كلان

حال سؤالی حیاتی مطرح می‌شود:

فعالیت‌های ذهنی سبب ایجاد چه مراتب و لایه‌هایی از فهم می‌شوند؟

پس از بررسی فعالیت‌های ذهنی که گذشت، نتایج آنها را دسته بندی می‌کنیم:

دانستیم كه اولین فعالیت ذهن، تصویر برداری از واقعیات و نگهداری این تصاویر در حافظه است. (تصور اولیه)

مرحله دوم، برقراركردن رابطه بین مفاهیم موجود یا از پیش دانسته شده است. (فهم اولیه)

در این قسمت بسیاری از افراد با درك رابطه معلومات خود با دیگر موضوعات، دست به عمل می‌زنند و از معلومات خود برای جهت دهی و اثرگذاری در فعالیت‌های عملی خود استفاده می‌كنند. (فهم كاربردی)

وقتی محتویات ذهنی و فكری به عالم عمل و تجربه وارد شد باید خود را با قوانین حاكم بر هستی هماهنگ كند وگرنه قابل استفاده نخواهد بود و در موقعیت خیالی خود باقی می‌ماند. ضرورت هماهنگی با قوانین خلقت سبب می‌شود كه آنچه در ذهن بی‌عیب و نقص دیده می‌شد، در بسیاری از موارد مشكل ساز بشود و نقائص یا ضررهایی را از خود بروز دهد و عمل انسان را با شكست مواجه سازد. بروز اینگونه ناهنجاری‌ها و نقائص، ذهن را به سوی بازنگری نسبت به محتوای فكر سوق می‌دهد. این بازنگری با انجام عملیات تجزیه و تحلیل اجزاء و ارتباطات آنها صورت می‌پذیرد. (فهم تحلیلی )

در بسیاری از موارد پس از تجزیه موضوع به اجزاء تشكیل دهنده آن و تحلیل روابط بین اجزاء، اجزاء و ارتباطات جدیدی شناخته می‌شوند كه باید با یكدیگر تركیب شوند و یك كل را تشكیل دهند، تا تصور صحیحی از موضوع به‌دست آید. (فهم تركیبی )

نظریات و برنامه‌ها، فهم‌های تركیبی هستند كه درصدد عرضه واقعیت‌ها می‌باشند امّا كراراً می‌بینیم كه مبتلا به خطا و اشتباه می‌شوند. برای این‌كه بتوان به یك فكر یا عقیده اعتماد كرد و سرمایه‌های وجودی را برای آن مصرف نمود باید بتوان آنها را نقد و بررسی كرد و در نهایت ارزشیابی و قضاوتی را در مورد آنها به انجام رساند. (فهم نقادانه )

رشد در زندگی و حركت در چرخّه حیاتی كه متصل به عوالم غیر مادی و ملكوتی است، نیاز به اطلاع از حقایق عوالم مافوق دارد در غیر این صورت نهایت تلاش انسان برای یك زندگی سرگردان و لحظه‌ای سپری خواهد شد.( فهم شهودی)

جدولی كه در ذیل ملاحظه می‌كنید ارائه دهنده مراحل فهم و شاخصه‌های قابل تشخیص و اندازه‌گیری از آنها است.

جدول سطوح فهم و ادراک

شماره

سطح فهم

نماد‌های تشخیص و اندازه‌گیری

1

تصوراولیه

(سطح حافظه‌ای)

علم آموز بتواند به یاد بیاورد، مشخص كند، تمیز بدهد، نشان بدهد، تعیین كند، تعریف كند.

2

فهم اولیه

( سطح ادراكی )

بتواند به بیان خود مطلب را بازگو كند، ترجمه كند، تنظیم كند، نتیجه بگیرد، شكل آن‌را بكشد، توضیح دهد.

3

فهم كاربردی

( سطح كاربردی)

بتواند استفاده كند، رابطه برقرار كند، انتقال بدهد، تعمیم بدهد، طبقه‌بندی كند، توصیه كند.

4

فهم تحلیلی

(سطح تجزیه و تركیب)

بتواند مقایسه كند، حذف و اضافه كند، كشف كند، تحقیق كند، سازمان دهی كند، طراحی كند.

5

فهم استدلالی

( سطح نقد و ارزیابی)

بتواند استدلال كند، تصمیم بگیرد، نقد كند، قضاوت كند، ارزیابی نماید.

6

فهم شهودی

( سطح تولید و خلق)

حدس بزند، نظریه بدهد، تولید كند، استنباط كند، ابداع نماید.

در یادداشت‌های بعدی به بررسی تفصیلی لایه‌های فهم و ادراک می‌پردازیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *