در این یادداشت میخواهیم به بررسی تفصیلی لایه پنجم از فهم و ادراک، یعنی فهم استدلالی (سطح نقد و ارزیابی) بپردازیم.
نگرشسازی < معرفت شناسی < فهم و ادراک < بررسی تفصیلی لایه های فهم و ادراک < فهم استدلالی (سطح نقد و ارزیابی)
فهم استدلالی (سطح نقد و ارزیابی)
زندگی بر اساس تصمیمهای انسان حركت میكند و آثار مفید یا مضری را ایجاد مینماید. هر تصمیمی یك انتخاب است؛ انسان در هر انتخابی با گزینههای متعدد روبرو است كه از بین آنها باید مواردی را ترجیح دهد. هر انتخابی یك ترجیح است و هر ترجیحی نیاز به مرجح دارد. ما در هر تصمیم و انتخاب با سوالات زیر روبرو هستیم :
• چرا این مورد را انتخاب كردید؟
• به چه دلیل اینگونه تصمیم گرفتید؟
• آیا راه دیگر و انتخاب دیگری وجود نداشت؟
• آیا تصمیم دیگری بهتر نبود؟
• آیا فكر میكنید تصمیم خوبی گرفتهاید؟
1. به نظر شما، چگونه میتوان به سوالات فوق پاسخ داد؟ ( راه اثبات درستی یك تصمیم و مفید بودن آن چیست؟ )
2. یك كارشناس امور جنایی چگونه راز قتلها را میگشاید؟ و متهم را مییابد؟
3. فعل و انفعالاتی كه در جریان قضاوت در ذهن قاضی انجام میشود چیست؟
نكته :
در نظر داشته باشیم كه قضاوتها و ارزیابیهای ما نیز یك تصمیم است. وقتی درباره چیزی به قضاوتی میرسیم و اظهار نظر میكنیم یعنی راجع به درست یا غلط بودن آن یا برقرار كردن ارتباط با آن به یك تصمیم و انتخاب رسیدهایم.
ما دو مرحله را در پیش داریم و باید دو چیز را ثابت كنیم :
1. صحّت تصمیم (یعنی روش صحیحی را در تصمیم گیری اتخاذ كردهایم و تصمیم ما با حقایق هماهنگ است.)
2. بهینه بودن تصمیم (تصمیم ما بهترین انتخاب از بین انتخابهای ممكن بوده است و دارای مفیدترین آثار است.)
مرحله اول : اثبات یا نقد درست بودن یك تصمیم
این مرحله با عناصر و اجزاء درونی مدلی كه بر اساس آن تصمیم سازی شده است سروكار دارد. اولین مراحل مدل سازی عبارت بود از:
تشخیص نیاز و اهمیت آن، تعیین هدف و اهمیت آن، تشخیص امكانات موجود قابل استفاده، تعیین ارتباط بین عناصر موجود، محاسبه فعل و انفعالات بین این عناصر برای بهدست آوردن برآیند و جهت حركت. مشكلات و نقدهایی كه در این مرحله احتمال دارد به وجود بیاید عبارتند از :
1. اشتباه در تشخیص اجزاء و عناصر موثر در سیستم
2. اشتباه در تشخیص ضریب اهمیت این عناصر
3. اشتباه در تشخیص نوع رابطه بین عناصر
وقتی كسی به صحت تصمیم ما اعتراض میكند، عكس العمل منطقی، این است كه روندی را كه در مرحله تحلیل و تركیب طی كردهایم، بازگو كنیم و انسجام مدلِ تصمیمسازِ خود را توضیح دهیم؛ و عكس العمل منطقی فرد مقابل این است كه در یكی از سه محور فوق، اشتباه ما را نشان بدهد. در هر دو حالت (1. استدلال بر درستی تحلیل؛ 2. تركیبها یا نقد آنها) كاری كه باید انجام شود به صورت زیر است :
1. تجزیه “تصمیم” به عناصر تشكیل دهنده آن + ارتباطات بین عناصر (مثالِ تصمیم برای برداشتن گوشی تلفن را به یاد بیاورید. )
2. توصیف هر عنصر و هر رابطه با یك جمله گویا و شفّاف (دارای موضوع و محمول و نسبت بین آن دو )
3. ارزیابی تكتك جملات و ارزیابی ارتباط بین جملات (یعنی آیا بین موضوع و محمول در هر یك از جملات رابطه ادعا شده برقرار است یا نه؟ )
4. تركیب جملات ارزیابی شده با یكدیگر و رسیدن به مدلی كه تصمیم بر اساس آن گرفته شده است.
فعالیت اصلی در محور سوم انجام مییابد و محورهای دیگر، زمینهساز یا نتیجهگیر هستند. آنچه در این قسمت باید انجام شود، مقایسه رابطه بین موضوع و محمول با معادلات ثابت و كلّی خلقت است؛ معادلاتی كه از آنها تعبیر به بدیهیات میشود. (بدیهیات اولیه و ثانویه).
مقایسه كردن رابطه بین موضوع و محمول با قالبهای ارتباطی ثابت و كلّی در هستی مشروحاً در علم منطق در قسمت برهان و مغالطه بیان شده است.
تسلّط بر قالبهای منطقی و برگرداندن جملات روزمره به این قالبها و شناخت قالبهای مْنتِج (رساننده به حقایق) و قالبهای غیرمْنتِج و مْغالطهای، از سرمایههای گرانبها برای اساتید است.
استاد باید بتواند موارد زیر را در تشخیص دهد و درس را به صورت زیر تحلیل كند : (مهارتِ تحلیل محتوا)
1. جملاتی كه بیانگر نیازی است كه درس پاسخگوی آن است.
2. جملاتی كه بیانگر هدف مؤلف است.
3. جملاتی كه زمینه سازی است.
4. جملاتی كه بدنه مطلب است.
5. جملاتی كه بیانگر توصیهها و نتایج مؤلف است.
در هر یك از محورهای پنجگانه فوق، سه گونه جمله وجود دارد:
أ- جملاتی كه بیانگر ادعاهای مؤلف است.
ب- جملاتی كه بیانگر استدلالهای مؤلف است.
ج- جملاتی كه بیانگر نقدها و ارزیابیهای مؤلف است.
استاد باید شاگردان را راهنمایی كند تا نقشه درس را با توجّه به محورهای فوق، تدوین كنند و در هر نقطه، جمله یا جملات مربوط به آن را بیابند و آنها را به صورت قالبهای منطقی فطری و بدیهی درآورند. در این صورت است كه علمآموزان، پیام درس را گرفتهاند و میتوانند از درس برای زندگی استفاده كنند.
كشف مفاهیمِ موجود در درس و رابطه بین آنها، فهم را ایجاد میكند. سطوح مختلف فهم، بستگی به عمقِ تجزیه مفاهیم و كشف رابطهها دارد (هر چه رابطهها به بدیهیات و سرچشمهها و معادلات كلّی خلقت نزدیكتر شوند، سطح فهم عمیقتر میشود و كارآیی آن در زندگی بیشتر میگردد). در سطح فهم استدلالی و نقادانه ما همیشه پس از تجزیه مفاهیم و رابطهها، نیازمند مقایسه هستیم، مقایسه با قوانین و معادلات كلّی در خلقت.
مرحله دوم : اثبات یا نقد بهینه بودن تصمیم
این مرحله با عناصر و اجزاء بیرونی مدلی كه بر اساس آن تصمیمگیری شده است سروكار دارد.
مراحل نهایی در مدل سازی عبارت است از:
تشخیص عناصر خارج از سیستم و موثر بر سیستم، تعیین ارتباطات بین عناصر داخلی و خارجی و رابطه آنها با هدف، تعیین كلیه ارتباطات ممكن و محتمل برای رسیدن به هدف، انتخاب كوتاهترین راه و مفیدترین ارتباط.
مشكلات و نقدهایی كه در این مرحله احتمال دارد به وجود بیاید عبارتند از :
1. اشتباه در تشخیص اجزاء و عناصر موثر بر سیستم
2. اشتباه در تشخیص ضریب اهمیت این عناصر
3. اشتباه در تشخیص نوع رابطه بین عناصر
4. اشتباه در تشخیص تمام رابطههای ممكن و محتمل
5. اشتباه در تشخیص بهترین و مناسبترین رابطه
كلیه مراحلی كه در قسمت قبل مطرح شد در این قسمت نیز باید انجام شود. در این قسمت یك مرحله دیگر نیز وجود دارد : (بررسی و مطالعه تطبیقی)
بررسی تطبیقی بین مْدلها و سیستمهایی كه مربوط به موضوع مشترك و حلّ مشكل مشتركی هستند، ولی تصمیمات متفاوتی را تولید كردهاند و الگوهای مختلفی را برای رفع نیاز ارائه دادهاند و هر یك مدّعی حلّ مشكل هستند.
كوتاهترین مسیر برای كشف نقاط ضعف و قوت یك اندیشه یا رفتار، مقایسه آن با اندیشهها و رفتارهای مشابه است. در بررسیهای تطبیقی، به سرعت میتوان موارد اختلاف را تشخیص داد و به دنبال علت اختلاف گشت.
متن هر درس مدل و شبكهای است كه مؤلف طراحی كرده است. مفهومیكه در عناوین و جملات و كلمات و تصاویر بكار رفته است عناصر درونی این سیستم هستند ؛ نوع مخاطب و سطح آنها و زمینههای فرهنگی، اجتماعی، زبانی و سیاسی كه با آنها روبرو بودهاند، عناصر بیرونی سیستم هستند. اگر هر درس با درسی مشابه از مولفی دیگر مقایسه شود میتوان براحتی به نقاط ضعف و قوت درس پی برد.
حال شما بفرمایید: به نظر شما روایات زیر چه روشی را برای رسیدن به حقیقت پیشنهاد كردهاند؟!
قال رسول الله صلی الله علیه وآله :
1. أَعْلَمُ النَّاسِ مَنْ جَمَعَ عِلْمَ النَّاسِ إِلَى عِلْمِهِ. (امالی صدوق، ص20)
«داناترین مردم كسی است كه نتایج نظرات دیگران را نیز بهدست آورد.»
2. الْعَاقِلُ مَنْ وَعَظَتْهُ التَّجَارِبُ. (تحف العقول، ص85)
«عاقل كسی است كه از تجربههای گذشته درس بگیرد و در موارد بعدی مبتلا به خطا نشود.»
قال امیرالمومنین علیه السلام:
3. مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجُوهَ الْآرَاءِ عَرَفَ مَوَاقِعَ الْخَطَإ. (کافی، ج8، ص122)
«هر كه نظرات گوناگون را بررسی كند و در كنار یكدیگر قرار دهد، نقاط ضعف هر یك را خواهد شناخت.»
4. إضْرِبُوا بَعْضَ الرَّ أی بِبَعْضٍ یـَتَوَلَّدُ مِنهُ الصَّوابُ. (غرر الحکم، ص442)
“نظرات را با یكدیگر مقایسه كنید تا حقیقت آشكار شود.”
5. الفِكْرُ مِرءَاهْ صَافِیه. (امالی مفید، ص336)
«تفكر مانند آیینه شفافی است كه نقاط ضعف و قوت را كاملاً نشان میدهد.»
قال المسیح علی نبینا و آله و علیه السلام:
6. كُونُوا نَقَّادَ للكَلامِ . (بحارالانوار، ج2، ص96)
«نقاط ضعف و قوت مطالب را كشف كنید و فقط شنونده نباشید.»