عجب میراثی داشتیم و قدر نمیدانستیم!
برای استفاده از نظرات آیةالله رشاد که خود از صاحب نظران و دغدغه مندان رشد و تعالی و تحوّل حوزه اند، بر آن شدیم تا نظرات ایشان را از فرمایشاتشان در جلسهای که توسط دفتر تبلیغات در مشهد مقدّس برگزار گردید، انتخاب و در اختیار خوانندگان قرار دهیم.
ایشان کتابی را به نام نظام آموزشی علمی پرورش مآل تألیف نموده اند و همانند دیگر تألیفات و تصنیفاتشان بسیار زحمت کشیده و موجبات تحوّل عمیق و دقیق حوزه را فراهم آورده اند. ایشان در جلسه مذکور به توصیف و تبیین نظریه خود یعنی «نظام آموزش پرورش مآل» پرداختند که بخشی از آن فرمایشات را به همراه بخشهای کوتاهی از مباحث کتاب، تقدیم شما دوستداران علم و معرفت می نمائیم.
آیةالله شیخ علی اکبر رشاد در جلسه ای که به همّت دفتر تبلیغات اسلامی شبعه مشهد مقدّس و با حضور عدّه ای از فضلا و صاحب نظران حوزوی و دانشگاهی در مجتمع ولایت مشهد برگزار شد، به توصیف و تبیین کتاب نظام علمی آموزشی پرورش مآل پرداختند.
دغدغه تربیت نیروی صالح
ایشان در بیان دغدغه خود در باب تربیت نیروی صالح، نظریه آموزش پروش مآل خود را برگرفته از نظام آموزشی سنّتی حوزه دانسته، چنین فرمودند: «در زمینه دغدغه دوم که موضوع تربیت نیروی صالح است، آنجا هم کم و بیش زمان ممتدی سپری شده است. قریب به چهل سال تقریبا بنده با این دغدغه زیستهام. از دهه شصت پیوسته مدارسی را در اختیار داشتهام که سعی میکردیم در آن مدارس این شیوه را تجربه و تکمیل کنیم و احیاناً در حد میسور عملیاتی کنیم. گرچه تحقّق چنین ایده ها و آرمان ها و افکاری با موانع فراوان مواجه است و نمود کمتری پیدا میکند. ممکن است هنوز چندان نمود فراخور و درخوری از تحقق این نگرش به موضوع آموزش و تربیت نیرو، به دست نیامده باشد. چراکه این شیوه، این طرز تفکر، این طرز دید و رویکرد در تربیت نیرو، احیاناً زمان بیشتری نیاز دارد تا خودش را نشان بدهد، زیرا فاصله زیادی با وضع موجود (شرایط فعلی نظام آموزشی کشور چه در دانشگاه، چه در آموزش و پرورش و چه در حوزه) داریم. این در حالی است که به نظر بنده حوزه در گذشته، دقیقاً با چنین نظامی و مبتنی بر چنین نظریه ای اداره میشده است.»
نظام آموزشی حافظه محور یا فراگرفت مآل
ایشان نظام آموزشی فعلی که بر مراکز آموزشی حاکم است را نظام حافظه محور یا فراگرفت مآل می دانند و چنین می فرمایند: «نظام مسلّط در حال کنونی این است که دانش آموز و دانشجو و طلبه را آموزش میدهد به انگیزه اینکه در ذهن دانش آموز یا دانشجو یا طلبه، انباشتی از معلومات را پدید بیاورد. حافظه محصّل را انباشته کند از مجموعهای از علوم اصولی. گزاره هایی را تنظیم شده و طبقه بندی شده در اختیار محصّل قرار میدهد. او هم حافظه اش را انباشته می کند از این گزاره ها و سر انجام بر اساس همین رویکرد و این غایت و مآل، همه نهادها، همه ابزارها، همه شیوه ها، همه تصمیمات، همه برنامه ها و همه فعالیت ها صورت بندی شده است؛ یعنی همه آنچه که در حوزه آموزش می گذرد، گرانیگاهش همین است. غرض فرا گرفتن است. حافظه را انباشتن است. این نظام فرا گرفت مآل است. مآل و مقصد نهایی آن است که محصل مجموعه ای از قضایا و گزارهها و معارف را فرا بگیرد. قهراً روش آموزش، کتابهای درسی و آموزشی، برنامههای آموزشی منطبق با این حیث است. نهادهایی که برای تحقق و آموزش پدید و به اجرا در می آیند در چهارچوب همین نگاه و نگرش است.»
وضعیت موجود نظام آموزشی حوزه
«متاسفانه در حوزه باب شده است که طلّاب کتب ترجمه و یا بعضاً تلخیص کتاب ها را میخوانند. امتحان آنها هم سؤالهایی است که نیمی تستی و نیمی تشریحی است و طلبه به هر نحو ممکن به سؤالات جواب میدهد. مقداری از جواب ها تصادفی و مقداری آگاهانه درست از آب در می آید و حداقل نمره را دریافت میکند. وقتی این نمره را دریافت کرد، مدرک صادر می کنند. و اگر این مطالب یادش برود، دیگر مشکلی نیست چون مدرک را اخذ کرده است.»
آسیب های نظام ارزشیابی موجود در حوزه
ایشان درباره نظام موجود و نحوه ارزیابی و امتحان گرفتن نیز چنین می فرمایند: «روشی که ما الان داریم به تبع فراگرفت مآل بودن نظام علمی کشور این است که: استادی می نشیند معلمی می نشیند و مدرسی حضور پیدا میکند، طلبه و دانشجو و دانش آموز هم حضور پیدا میکند، و یک نسبت خطیب مستمعی در کلاس بر قرار است. استاد چیزهایی را القاء میکند و شاگرد هم آنها را تلقّی و حفظ میکند. این روش، روشی است که در حقیقت متناسب آموزش فراگرفت مآل است.
در سنجش تحصیلی هم شیوه متناسب همین رویکرد و دستگاه را به کار میگیریم. در دانشگاه ها و آموزش پرورش رایج بوده و متأسّفانه در حوزه هم رایج شده است، که به هر حال یک مشت سؤال طرح میشود، احیاناً اگر تشریحی باشد کمی بهتر و یا آمیخته به تستی و گاهی هم تستی صرف است، فارق از آن جنبه های اخلاقی قضیه که بسیار اسفبار است، مخصوصاً برای حوزه و دوستان دانشگاهی که اینجا در خدمتشان هستیم و این را میدانند؛ به هر حال ما سؤال را طراحی کردیم و با مهر و پاکت در بسته می آوریم، وارد سالن میشویم و درب سالن را هم میبندیم و ده بیست نفر هم ناظر بالای سر طلبه گذاشته ایم، و آنجا فی المجلس این سؤال ها را از پاکت در می آوریم و بعد توزیع میکنیم و بالای سر هر طلبه هم یک مامور گذاشته ایم که نظارت کند. و این دقیقا به این معنا است که طلبه امین و عادل نیست و خاطی متقلب است؛ و اگر بالای سر او نیایستیم تقلّب خواهد کرد و اینگونه میخواهد نمره قبولی از ما بگیرد. و اگر هم اهل این حرفها نباشد نهایتاً کسی است که شب امتحان بعضی از مطالب را خوانده و همه تست ها را تمرین کرده و حفظ است و میآید جواب میدهد.
خوب این روش، روشی به لحاظ اخلاقی غلط و به شدت غیر علمی و به لحاظ عادلانه بودن بسیار نادرست است؛ چرا که به یک شیوه همه استعدادها را، همه اشخاص را، در همه مواد و در همه پایه ها میخواهیم بسنجیم. تنها می خواهیم ببینیم چه چیزی را فرا گرفته و در حافظهاش چه چیزی وجود دارد، و به جهت های دیگرش کاری نداریم. نه او را از لحاظ تهذیب می سنجیم، نه به لحاظ روش شناسی و نه به لحاظ مهارت ها و امثال اینها که کلاً مغفول است. و با این شیوه افرادی که حافظه قوی و استعداد ضعیفی دارند، نمره می آورند و آن کس که استعداد دارد ولی حافظه اش خوب نیست و مطالب یادش نمانده، نمره نمیآورد. همه چیز را به این شیوه میسنجیم، در صورتی که باید آن کس که استعداد خوبی دارد و فاقد حافظه است را به شیوه دیگری بسنجیم، و در غیر این صورت وقتی همه را به یک روش می سنجیم، نتیجه علمی نخواهد بود و عادلانه نیست. یک شیوه هرگز پاسخ اطمینان بخشی به ما نمیدهد.»
بهره گیری از سنّت های عمیق حوزه؛ نظام آموزشی سبک سامرائی
درباره نظام آموزشی سبک سامرائی که از سنّتهای عمیق حوزه های علمیه است نیز می فرمایند: «یکی از شیوههایی که مغفول مانده و مورد توجه نیست و از سرمایه ها و از مواریث سلف به حساب می آید و ما حوزویان مواریث فراوانی را از سلف به ارث برده ایم، اما گاهی حتی تفطّن نداریم، و اگر تفطّن داریم قدر نمی دانیم. یکی از آنها سبک سامرایی آموزش است. مع الاسف مثل بسیاری از سرمایه ها و مواریث که مدوّن و مکتوب نشده و در خاطرات مانده و سینه به سینه احیاناً شفاهی نسل به نسل منتقل شده، این سبک سامرایی هم از این قسم است. این سبک را در این کتاب پرورده ام، مانند داستان نویسی که یک واقعیتی را با هنر داستان نویسی می پروراند. بیست و دو ویژگی برای این سبک آموزشی بر شمردهام. سبکی است که مرحوم میرزای شیرازی در سامرا درس خارجش را بر آن مبتنی کرده بود.
اساس این سبک، برخلاف شیوه کنونی است که استاد پنج ساعت یا ده ساعت برای یک درس مطالعه می کند، و شاگرد ها می آیند در مسجد یا شبستان جمع می شوند، استاد القا میکند و بعضاً یکی دو نفر بین آنها مستشکل وجود دارد که سؤال میکنند و درس تمام می شود. در سبک سامرایی عکس این شیوه مطرح است؛ یعنی استاد طرح مسئله میکرد، شاگردان میرفتند مطالعه و تحقیق میکردند و بعد در مجلس درس ارائه مینمودند و باهم تضارب آرا میکردند و استاد نظارت نموده و در نهایت داوری میکرده است. این شیوه به اصطلاح شیوه سامرایی آموزش درس خارج بوده است. این شیوه را ما مقداری پروردهایم و مصرّ هستیم این شیوه را بتوانیم در آموزش حوزه پیش ببریم، که توأم است با پژوهش و پروردن اعتماد نفس محصّل و بسیاری دست آوردها و ویژگی های دیگری که دارد.»
سنّتهای متروک حوزه؛ راه حلّ مشکلات نظام آموزشی تربیتی حوزه
حضرت آیةالله رشاد در بخش نتیجه گیری از مطالب خود و اینکه بسیاری از سنّتهای حوزوی که متأسّفانه متروک و مغفول واقع شده، راه حل مشکلات نظام آموزشی و تربیتی حوزه های علمیه است، می فرمایند: «نکتهای را صرفاً از باب اینکه ما گاهی موارثی را در قبضه داریم ولی قدر نمیدانیم عرض کنم و بحث را تمام کنم. من خودم این تفطّن را نداشتم و آسیب شناسی وضع موجود آموزش کشور را به مثابه دغدغه پیگیری میکردم وبعد رسیدم به اینکه باید روش و نظام ومبنا را تغییر داد. همان زمانی هم که عرض کردم شاید برای بار اول به صورت مدوّن، در آن همایش این نظریه را طرح کردم، هنوز متوجّه این قضیه نشده بودم. بعدها به تدریج میدیدم اشکالاتی را که بر نظام آموزشی حوزه الان میگیرند، ونسل ما نوعاً وارد میداند، اتفاقاً اینها عناصری است که میتواند متناسب باشد با این شیوه آموزشی ونظام آموزشی. هرچه بیشتر تامل کردم بیشتر متوجّه و متفطّن شدم که اصلاً نظام آموزشی سنتی حوزه و سنت های آموزشی و تربیتی حوزه، دقیقا مبتنی بر این نظام بوده است.
سرّ ثقیل بودن متون درسی در حوزه ها
اگر مثلاً فرض بفرمایید میگوییم متن ثقیل است، و یکی از اشکالاتی که میگیریم این است که متون ثقیل و فشرده و غامض است. به تصوّر بنده این متون با آن نظام سازگار است. نظام عوض شده است و حالا بناست طلبه اجمالا و طوطی وار مطالب را فرا بگیرد و حافظه را پر کند و برود امتحان بدهد، خوب چرا در این متون مغلق گیر کند؟ ولی آن موقع میخواستند ذهن پرورده و ورزیده بشود، قهراً برای ورزیدگی باید ریاضت کشید.
چندسال پیش کنفرانسی در دبی گذاشته بودند، ما هم دعوت شده بودیم. عنوان کنفرانس به اصطلاح «مدرسه گری اسلامی» بود؛ یعنی نظام آموزشی اسلام. آنجا اساتید متعدّدی از نقاط مختلف جهان دعوت شده بودند، مسلمان وغیرمسلمان، یعنی جمعی از پرفسورهایی که رشتهشان فلسفه تعلیم وتربیت بود. من فی الجمله همین را توضیح دادم ولی مثالها را از مواردی که در حوزه جریان دارد، مخصوصاً در نجف و در حوزه قم قدیم رایج بوده است، شیوه هایی که ما کم وبیش داریم از دست میدهیم، طرح کردم. ولی برای آنها بسیار جالب بود و توجّهشان را جلب کرد، که این نظام کجاست؟ گفتم: این نظام بسیار قدیمی است، بیش از هزار سال پیشینه دارد. این نظام آموزشی حوزه های علمی شیعه است. خیلی توجّه اینها راجلب کرد وپیشنهاد دادند که در کنفرانس بعدی یک پنل اختصاص بدهند به این نظام آموزشی.
آن زمان به تدریج داشتم متفطّن این نکته می شدم که اصلاً سنّتهای آزموده واصیل وتجربه شده وجواب داده در گذشته های تاریخ حوزه، با این نظام و شیوه سازگار است. عرض کردم: این نظام آموزشی حوزه است. این نظام آموزشی در واقع چیزی است که بیش از هزار سال در بستر تجربه تولید شده است. و شاید آن جلسه من را بیشتر متوجّه این نکته کرد که عجب میراثی داشتیم و قدر نمیدانستیم!
تحصیل در حوزه به شیوه دانشگاهی!
گرچه این چیزی که امروز فرا چنگ داریم، غالباً از بین رفته و متأسّفانه امروز در حوزه هم دانشگاهی درس میخوانیم. البته جسارت به دانشگاهیان نشود، از آن جهت که ما دانشگاهمان هم عیب دارد. زیرا مدل یا الگویی و یک نظام آموزشی از غرب در دانشگاه هایمان اجرا کردهایم که بدترین مدلی بوده که در غرب وجود داشته است. در بسیاری از کشورها این مدل اصلاً وجود ندارد. این روش فرا گرفت مآل، در دانشگاه های مهم وبزرگ دنیا که غالبا من رفتهام و دیدهام، وجود ندارد. آنجا به شیوه های قدیم حوزوی ما نزدیکتر است. عمده دانشگاه های مهم غرب حوزه های علمیه مسیحیت بودند که هنوز هم با همان روش و در همان ساختمانهای چند صد ساله آجری اداره میشوند.
کسانی از مشاهیر کشورمان، که نامشان را نمیبرم، مقالاتی از یک موضوعی مثلاً اقتصاد نوشته بودند و بی آنکه مدرک ارشدی داشته باشند، مقالاتشان را بردند در بعضی از دانشگاه های انگلستان، و موارد متعددی وجود دارد که بنده مطّلع هستم، همین مقالات را بردند، آنها ارزیابی کردند و گفتند: ما شما را قبول داریم، بروید دکترا بگیرید! اصلاً نپرسیدند ارشد داری یا نداری! برای اینکه فهمیدند این آقا پژوهشگر است و مهارتهای علمی دارد، نظر دارد. لذا او را پذیرفتند و اصلاً نپرسیدند: مدرک ارشد داری که میخواهی دکترا بخوانی یا خیر؟! یعنی در واقع آنچه برای آنها حائز اهیمت است بحث پژوهش است و اینکه این آقا چقدر به لحاظ علمی پرورده است و فعلیت دارد. از او سؤال نکردند، بلکه اثر علمی او را دیدند.
علی ایّ حال ما میراث بزرگی را در اختیار داریم. باید بتوانیم این میراث را احیا کنیم، ابداع و باز سازی کنیم، تئوریزه و تبدیل به نظام کنیم. نظریه را تا به نظام تبدیل نکنیم کاربرد پیدا نخواهد کرد. تلاش حقیر این بوده است که نظریه ابتناء را به نظام دستگاه روشگانی در قالب منطق فهم دین تبدیل کنم و این نظریه را هم به نظام علمی آموزشی پرورش مآل تبدیل کنم که عملیاتی بشود.
اگر ملاحظه فرموده باشید این کتاب رویکردش رویکرد حوزوی است. تقریباً تمام جزئیات امور و شؤون حوزه را من در این کتاب دیدهام، حتی لحاظ کردهایم که طلبه باید از ده ضلع، ده زاویه و در ده عرصه از تعبّد تا حقیقت جویی و تا مهارتها پرورده بشود، همه را در حد میسور و تا آنجا که بضاعت داشتیم تنظیم کردهایم تا تبدیل به نظام کنیم و عملیاتی بشود.»
راهبردها و راهکارهای مسیر طلبگی، متّخذ از سنّتهای حوزه در قدیم
آیةالله رشاد در کتاب نظام علمی آموزشی پرورش مآل، در قسمت بیان «راهبردها و راهکارهای مسیر طلبگی»، بسیاری از سنّتهای نظام آموزشی حوزه که در قدیم اجرا می شده و متأسفانه فعلاً متروک واقع شده را به عنوان خطوط کلی مسیر یادآور می شوند که به برخی از آنها اشاره میگردد:
- تلمّذ طولانی مدت شاگردان نزد استادان برجسته مورد انتخاب خود، و برقراری روابط عاطفی عمیق و «مرید ـ مرادی» میان استاد و شاگرد.
- استعدادمحوربودن طول مدت تحصیل پایه های درسی (و كمیـت دروس انتخاب شده برای هر سال تحصیلی) و نیز دخالت آزادانـه علائـق و سـلائق طلاب در «گرایش تحصیلی»، و مهارت آموزی و انتخاب مشاغل و رسـته هـای خدماتی پس از فراغت از آموزش.
- تمحّض طلاب در درس و بحث طی سنوات تحصیلی پایه های سـطوح، و عدم اشتغال آنان به فعالیتهای مزاحم و معارض با تحصیل.
- اصالت تفهّم قضایا و «درك مباحث» و كسـب ورزیـدگی علمـی، در خصوص علوم تحلیلی و استدلالی و در مقطع تحصـیل سـطوح عـالی، بـه جـای اهتمام به حفظ مطالب و كسب علم حصولی.
- فراینـدوارگی رونـد تحصـیل و سـیر دروس. (= پـیش مطالعـه+ تقریـر برون متنی درس+ تطبیق متن+ مطالعه پسینی+ مراجعه به حواشی+ مباحثه گروهی)
- متغیّربودن طول مدّت تحصیل محصّلان، و متكثّربودن تقویم آموزشـی، حسب استعداد و جدّیت تحصیلی آنان.
- اهتمام ویژه به قوّت و دقّت علمی در دوره مقدمات، به عنوان اساس و خمیرمایه علمی همه ادوار تحصیلی.