توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی

طبقه‌بندی علوم اسلامی و رویکردهای آن

دومین هم‌اندیشی توسعه و توانمندسازی
تصویر مهدی مرادیان
مهدی مرادیان
مهدی مرادیان
مقولهٔ طبقه‌بندی علوم، از دیرباز مورد توجه اندیشمندان بوده و در حوزهٔ علوم اسلامی نیز به دلیل تأثیر شگرفی که بر نظام‌های آموزشی و پژوهشی دارد، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این نوشتار، با هدف ارائهٔ تصویری جامع‌تر و مشروح‌تر از دیدگاه‌های اساتید برجسته در دومین هم‌اندیشی توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی است.
طبقه بندی علوم

آنچه خواهید خواند...

/ 5. تعداد رای:

برای ثبت امتیاز، اولین نفر باشید.

مقولهٔ طبقه‌بندی علوم، از دیرباز مورد توجه اندیشمندان بوده و در حوزهٔ علوم اسلامی نیز به دلیل تأثیر شگرفی که بر نظام‌های آموزشی و پژوهشی دارد، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این نوشتار، با هدف ارائهٔ تصویری جامع‌تر و مشروح‌تر از دیدگاه‌های اساتید برجسته در دومین هم‌اندیشی توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی، به بررسی تفصیلی رویکردهای مختلف در طبقه‌بندی علوم اسلامی می‌پردازد و تلاش می‌کند تا با استفاده از کلمات خود اساتید، به عمق دیدگاه‌های ایشان نفوذ کند.

برای مشاهده کامل «پرونده جایگاه نیاز در درختواره علوم» روی این قسمت کلیک کنید.

 

اهمیت طبقه‌بندی علوم در توسعهٔ پژوهش

استاد حمید پارسانیا با تأکید بر اهمیت طبقه‌بندی علوم در توسعهٔ پژوهش، بیان می‌دارند که این موضوع در توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی بسیار مؤثر است. ایشان با اشاره به دیدگاه فارابی درباره نسبت منطقی بین علوم، اظهار می‌دارند که طبقه‌بندی علوم، هم به منطق و هم به مدیریت دانش مرتبط است. ایشان بیان می‌کنند که علوم به دو دسته کلی علوم طبیعی و علوم انسانی تقسیم می‌شوند که علوم طبیعی نیز خود به دو بخش علوم پایه و علوم کاربردی تقسیم می‌شوند.

استاد پارسانیا، “بسط معرفت” را مرتبط با نیازهای جامعه دانسته و معتقدند که “اولویت‌ها برای توسعه، به نیازهای جامعه بستگی دارد و ارتباطی با طبقه‌بندی دانش ندارد” و “ممکن است نیازمند کار تبلیغی و خطابی باشد”. ایشان همچنین بر این باورند که “تحقق و خروجی طبقه‌بندی علمی” ممکن است تحت تاثیر “الزامات مالی یا مقاومت‌های اجتماعی” قرار بگیرد.

 

مقایسه رویکردهای پیشینی و پسینی

استاد علی طالقانی با تأکید بر عدم کارایی رویکرد پیشینی و منطقی در شرایط کنونی، بیان می‌دارند که این نوع طبقه‌بندی، که موضوعات را به‌صورت سلسله مراتبی و بدون توجه به نیازهای واقعی دسته‌بندی می‌کند، نمی‌تواند نیازهای فعلی را به‌خوبی پوشش دهد. از دیدگاه ایشان، این رویکرد بیشتر به “مدیریت منطقی علم” می‌پردازد تا “مدیریت نهاد علم” و ارتباط نزدیکی با مدیریت علوم ندارد.

در مقابل، استاد طالقانی از رویکرد پسینی و عملیاتی دفاع می‌کنند و معتقدند که این نوع طبقه‌بندی، که بر اساس نیازهای واقعی و کاربردهای عملی علوم انجام می‌شود، جایگاه عملیاتی و اجرایی دارد و ناظر به مدیریت نهاد اجتماعی علم است. به تعبیر ایشان، “هدف اصلی از طبقه‌بندی علوم، باید مدیریت نهاد علم باشد، نه صرفاً مدیریت منطقی علم”. استاد طالقانی همچنین به این نکته اشاره دارند که درختواره علوم اسلامی بیشتر بر طبقه‌بندی پسینی متمرکز شده است.

 

دیدگاه‌های طبقه‌بندی علوم اسلامی

استاد علی رحمانی با اشاره به تنوع و تحول تاریخی در طبقه‌بندی علوم، بیان می‌کنند که هر نظام طبقه‌بندی، متأثر از شرایط و مقتضیات زمان و مکان و همچنین دیدگاه و پیش‌فرض‌های طراحان آن بوده است. ایشان با ذکر این نکته که در جهان اسلام، فلاسفه، دیوانیان و کتابداران هر کدام به‌نوعی در شکل‌گیری طبقه‌بندی علوم نقش داشته‌اند، تأکید می‌کنند که “با وجود کتابخانه‌ها و رده‌بندی‌های بسیار عظیم در جهان اسلام، طبقه‌بندی حوزهٔ کتابداری وجود ندارد.”

استاد رحمانی بر این باورند که در مقابل فلاسفه که با نگاهی پیشینی به علم می‌نگریستند، “رده‌بندی کتابداران بیشتر سازمان‌دهی علم و تسهیل دسترسی به منابع” بوده است. ایشان با اشاره به تفاوت‌های رده‌بندی علوم در شرق و غرب، خواهان بازنگری در روش‌های طبقه‌بندی و بهره‌گیری از تجربیات گذشته برای ساماندهی ساختارهای علمی هستند. ایشان همچنین بر لزوم توجه به مبانی و عوامل مؤثر در خود مفهوم علوم اسلامی تاکید میکنند تا به طبقه‌بندی مناسبی دست یافت.

 

بازنگری در سامانه دانش

استاد مهدی علیزاده با تأکید بر ضرورت بازنگری در سامانهٔ دانش، معتقد است که “نهاد علم برای مدیریت هوشمندانه دانش نیازمند ایجاد درختواره است.” ایشان با اشاره به این‌که “چالش‌های نوین در علم، نهاد علم را وادار به تجدید نظر و بازنگری در سامانهٔ دانش” می‌کند، بیان می‌کنند که توصیف دانش باید مبتنی بر یک لایه تحلیل و نظریهٔ علم باشد.

از دیدگاه ایشان، علوم اسلامی باید دارای سه شاخصهٔ اصلی باشند: عقلانیت، کارآمدی و حجیت. به تعبیر ایشان، “عقلانیت به معنای معقولیت بین الاذهانی و تفاهم‌پذیری میان نخبگان” است و “حجیت به دلیل استناد این علوم به اسلام” باید دارای حجیت اسلامی باشد. ایشان همچنین تاکید دارند که سنت‌های علمی، “نه تنها بر اساس منطق محض، بلکه تحت تأثیر عوامل اجتماعی، فرهنگی و تاریخی” شکل گرفته‌اند و “نگاه‌ها گاهی بر اساس این سنت‌های غیرمنطقی برآمده از ملاحظات منطقی محض نیستند”.

 

درختواره علوم اسلامی

استاد مقیمی حاجی، هدف از تدوین درختواره علوم اسلامی را فراتر از صرفاً دسته‌بندی رشته‌ها می‌دانند و به دنبال تعیین کارکردهای واقعی این درختواره و چرایی نیاز به آن هستند. ایشان معتقدند که این درختواره باید ساختار دانش را نمایان سازد، دسترسی به اطلاعات را آسان کند، تبادل اندیشه را تسهیل کند و بستری مناسب برای آموزش علم فراهم آورد.
>استاد مقیمی حاجی با بیان اینکه “هدف اصلی، مدیریت منطقی علم و ایجاد بستر لازم برای آموزش است”، به دو رویکرد اصلی در طبقه‌بندی علوم اشاره می‌کنند: “مدیریت منطقی علم و مدیریت نهاد علم”. از نظر ایشان، مدیریت پیشینی دانش بر خلاف مدیریت پسینی باید مورد توجه قرار گیرد. ایشان همچنین مبنای طبقه‌بندی را بر اساس موضوع، هدف و روش تحقیق می‌دانند.

 

تمایز بین طبقه‌بندی علوم و رشته‌های تحصیلی

استاد محمدتقی سبحانی با تأکید بر تمایز بین طبقه‌بندی علوم و درختواره رشته‌های تحصیلی، بیان می‌کنند که “ساماندهی رشته‌های تحصیلی یکسان نیست” و نباید آن را با طبقه‌بندی علم اشتباه گرفت. ایشان با اشاره به این‌که “در گذشته تاریخی، نظام آموزش بر اساس طبقه‌بندی علوم شکل می‌گرفت”، معتقدند که امروزه، “نظام رشته‌های تحصیلی به‌تدریج از طبقه‌بندی علوم جدا می‌شود”.

استاد سبحانی با بیان اینکه “برای بحث در حوزهٔ توسعه و توانمندسازی، باید درختوارهٔ رشته‌ها را از طبقه‌بندی علوم تفکیک کرد و بر طبقه‌بندی علوم تمرکز نمود“، تأکید دارند که “اگر طبقه بندی علوم را کاملاً وابسته به دانش های تولید شده تلقی کنیم، ارتباط جدی بین آن و توسعه و توانمندسازی وجود نخواهد داشت”.

 

مبانی فلسفی طبقه‌بندی علوم

استاد علی‌اکبر رشاد با اشاره به اهمیت مسئلهٔ طبقه‌بندی علوم، معتقدند که این امر “وظیفهٔ فقها نیست و از حیطهٔ کاری آن‌ها خارج است”. ایشان این مسئله را مرتبط با فلسفهٔ علم دانسته و بر نقش فلسفهٔ علم در توانمندسازی علوم تأکید دارند. استاد رشاد همچنین بر این باورند که “وارد کردن مسائلی مانند نیازها یا اتخاذ نگاه پسینی، بحث‌های فلسفی علمی تلقی نمی‌شوند”.
به تعبیر ایشان، “تعیین جایگاه هر علم باید بر اساس معیارها و مبناهای مشخص انجام شود” و “منطق جامع و منسجم” برای طبقه‌بندی علوم لازم است. استاد رشاد پیشنهاد می‌کنند که برای طبقه‌بندی علوم، باید به “ملاک‌هایی مانند محور، غایت، روش، مسائل و اصول” توجه کرد. ایشان رویکرد پیشینی و فلسفی را بر رویکرد پسینی ترجیح می‌دهند.

 

نتیجه‌گیری

با توجه به دیدگاه‌های تفصیلی اساتید، می‌توان دریافت که طبقه‌بندی علوم اسلامی، موضوعی چندوجهی و پیچیده است که نیازمند توجه به ابعاد مختلف، رویکردهای متفاوت و ساختارهای واقعی علوم است. برای دستیابی به یک نظام طبقه‌بندی کارآمد و جامع، لازم است که گفت‌وگوی علمی و همه‌جانبه بین اندیشمندان حوزهٔ علوم اسلامی شکل بگیرد و تمامی ابعاد این مسئله با دقت مورد بررسی قرار گیرد. این گفت‌وگو باید به گونه‌ای باشد که بتواند ضمن پاسخگویی به نیازهای واقعی جامعه، زمینهٔ رشد و توسعهٔ علوم اسلامی را نیز فراهم سازد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *