ششمین پیشران آینده علوم اسلامی: معنویت گرایی و کل گرایی
ساخت معنا در زندگی، یکی از ویژگی های منحصر به فرد انسانی است. ظاهرا این یک ویژگی فطری و ذاتی انسانی است که اشیاء، حوادث و فرایندها را در قالب های وسیع تری جای می دهد و آن ها را معنا بخشی می کند. انسان یک موجود فرهنگی است. با این حال از ویژگی های عصر جدید، گرایش فزاینده به جنبه های معنوی و فرهنگی انسان است. در دوران جدید، تقسیم کردن انسان به دو جنبه امور محسوس و عینی و امور نامحسوس، جای خود را به یک نوع کل نگری داده است. گرایش انسان مدرن به نادیده گرفتن جنبه های نامحسوس و معنوی مورد هجمه قرار گرفته است و به جای آن، از هر نوع رویکردی که بتواند جنبه های انسانی و معنوی بشر را نیز تامین کند، حمایت می شود. نیاز انسان به معنویت و دین، به عنوان نیازی قابل قبول و قابل احترام مورد قبول واقع می شود و حتی تلاش های قدرت هایی که تا پیش از این برای حذف دین برنامه می ریختند، تغییر یافته و به جای تلاش برای حذف و یا کاهش تاثیرات اجتماعی دین، به سمت ایجاد تنوع در دینداری در راستای رفع نیازهای مردم سوق پیدا کرده است.
در عبارات برخی از متفکرین، اصطلاح جدیدی به نام ترنس مدرنیسم برای معرفی عصر جدید جهانی مطرح شده است. بحران هایی که غرب، پس از دوران مدرنیسم با آنها روبرو شده است، نیاز به دوره جدیدی که در آن بشر بتواند با غلبه بر این مسائل، به جهانی پایدار و رضایت بخش برسد، را به وجود آورده است. از نظر دوسل (مطرح کننده این اصطلاح- یک فیلسوف لیبرال آرژانتینی-مکزیکی) و لیکس[1]، ترنس مدرنیسم می تواند یک فلسفه جدید و جایگزین برای مدرنیسم را ارائه دهد، بر خلاف پسامدرنیسم که صرفا ناکارآمدی مدرنیسم را بر ملا ساخت. دوسل نقطه کانونی چالش جهانی سازی مدرنیسم را مغایرت با اخلاق می داند و با نگاه اخلاق گرا به نقد آن می پردازد (ذوالفقارزاده, 1395, صص 7–9) . این اصطلاح همچنین از یک جانبه نگری غربی انتقاد می کند و حمایت از طرح فلسفه های دیگر و جهان بینی های شرقی را نیز مطرح می کند. در دوران ترنس مدرنیسم، با انتقاد از محدودنگری که در اثر عینی گرایی فلسفه مادی غربی به وجود آمده است، تمایل گسترده ای به همه جانبه نگری پیدا می شود. به عقیده سهیل عنایت الله برای اینکه معنویت به عنوان بخشی از راهحل جهانی قرار گیرد باید به سوی ترنس مدرن حرکت کرد (Inayatullah, 2005).
سهیل عنایت الله آینده پژوه برجسته، معنویت را به عنوان رکن اساسی غایات فعالیت های انسانی در دوران جدید مطرح می کند. بسیاری از شرکت ها و اهداف، در حال بازنگری در غایات اساسی خود هستند و به جای اینکه صرفا سود و منافع را به رسمیت بشناسند، معنویت را نیز در کنار آن ها از سهمی ویژه برخوردار می دانند. او در پاسخ به اینکه آیا شواهدی وجود دارد برای اینکه معنویت بتواند به عنوان رکن چهارم در غایات زندگی بشری نقش داشته باشد؟، این تصویر از آینده را یکی از آینده های محتمل و بلکه مطلوب می داند. او به کارگاه های متداول خود در کشورهای مختلف ( به عنوان مثال در کرواسی، پاکستان، مالزی، استرالیا، تایلند، آلمان، تایوان، نیوزلند، هاوایی) اشاره می کند که بارها در آن ها آینده معنوی به عنوان آینده مطلوب توسط شرکت کنندگان معرفی شده است(Inayatullah, 2005).
در این سالها بازار معنویت های جدید به شدت گرم شده است. فرقه ها و گروه های مختلفی از کشورهای مختلف سربرآوردند و هر کدام طرفداران متعددی پیدا کرده اند. کتاب های متعددی نوشته شده است که در هر کدام از آن ها یکی از مفاهیم معنویت گرایی جدید در حال انتشار است. معمولا در میان کتاب های پرفروش هر سال، کتاب هایی یافت می شود که مربوط به چیزهایی از قبیل پرداختن به ماوراء الطبیعه، نیروهای غیبی، اصلاح درون، و یا تمرین هایی معنوی برای سلامت بدن. این یک تحول اساسی در فکر و فلسفه بشری است که اساس آن یک چرخش دینی/معنوی[2] است. جنیفر گیدلی، رئیس فدراسیون جهانی آینده پژوهی این مطلب را یکی از تحولات عمده فکری می داند که منجر به تغییر پارادایم خواهد شد(Gidley, 2010).
به طور بسیار خلاصه اگر بخواهیم بگوییم معنویت گرایی جدید چیست، باید گفت معنویت گرایی جدید، یک نوع نگاه کل گرایانه به هستی است و با تکیه بر تجربهگرایی غیرحسی ( تجربۀ درونی ) و خلاقیت ( تصور پویا از هستی و تأکید بر خودشکوفایی) میکوشد نوعی تقدس ساری و جاری در تمام اجزای هستی را درک و اثبات کند (شاکرنژاد, 1397, ص 219).
هرچند معنویت یکی از عناصر مهم ادیان از گذشته دور تا کنون بوده است، با این حال نباید معنویت گرایی جدید را یک گرایش به ادیان سنتی تلقی کرد. معنویت گرایی جدید، دارای ساختاری سیال و گرایشی نسبی است؛ به همین خاطر معمولا با دین نهادینه که مبتنی بر تعبد به ساختارهای دینی و بزرگان دینی است، سازگاری ندارد و حتی در بسیاری مواقع به عنوان یک جایگزین و نقطه مقابل ادیان سنتی مطرح شده است (شاکرنژاد، 1397) با این حال این به این معنا نیست که جریان کلی گرایش به معنویت در سطح جهان، در آینده هم هیچ نسبتی با ادیان ریشه دار پیدا نخواهد کرد. همانطور که بیان شد اساس معنویت جدید، کل نگری، گرایش به ماوراء الطبیعه و ترکیب هم زمان روح و جسم است. این عناصر در مواجهه با هر کدام از ادیان، منجر به ظهور پدیده های جدید و متفاوتی خواهند شد.
معنویت جدید برخاسته از نوعی ایمان سیال خواهد بود که جایگزین ایمان سابق شده است، ایمان سابق بر نوعی « باور صادق موجه» مبتنی بود که اساس آن را براهین وجودی و فلسفی و متافیزیکی تشکیل می داد درجه صدقی که مساوی با یقین منطقی بود و به هیچ وجه عدم قطعیت یا درجه احتمال صدق در آن جریان نداشت اما در دینداری و معنویت های نوظهور مسئله تعین و قطعیت در هاله ای از ابهام قرار گرفته است. و از نوعی ایمان سیال و معنویت غیر قطعی و غیر متعین می توان نام برد.
یکی از ویژگی های مهم جریان معنویت گرایی جدید، اهمیت دادن به آرامش و سکون است. هر چه می گذرد، انسان احساس می کند که آرامش روحی و روانی او در خطر قرار گرفته و به اهمیت آن بیش از پیش واقف می شود. معیارهای توسعه گرایی دوران مدرن، رشد و پیشرفت را در توسعه مادی و رفاه تعریف می کرد ولی هر چه پیش می رویم، اهمیت رشد معنوی و روحی بیشتر هویدا می شود. به همین خاطر است که مفهوم سلامت هم به سلامت معنوی توسعه پیدا کرده و خواهد کرد و یک نوع کل گرایی بر آن حاکم می گردد.
ویژگی مهم دیگر در این جریان، تجربه گرا بودن آن است؛ به این معنا که انسان امروزی به دنبال آزمودن و تجربه مسیرهایی است که می تواند معنویت را به وی اعطا کند. وی از ابزارها و راه های مختلف استفاده می کند و سعی می کند طعم آن ها را بچشد. از آموزه های ادیان و مکاتب مختلف بهره می برد و هر بار یکی از آنها را مورد استفاده قرار می دهد. نکته مهم این است که این نوع مصرف معنویت، به جای اینکه مبتنی بر یک اعتقاد راسخ باشد، مبتنی بر یک مصرف تجربه گرا است. بدون اینکه اعتقاد محکمی به یک رفتار و یا مکتبی داشته باشد، به آن عمل می کند.
ذکر این عقیده نیز خالی از لطف نیست که با توجه به ویژگیهای فوق، برای شخص معنوی، صدق و کذب باورها و اعتقاداتش اهمیتی ندارد. آنچه مهم است این است که عقیده قابل پذیرش و قانع کننده باشد. انسان معنوی درصدد است برای پاسداشت ایمان خود، بیانی معقول و جذاب و قابل قبول از محتوای دین خود برای دیگران عرضه نماید، بی آنکه دغدغه اثبات آنها را داشته باشد.
گرایش به معنویت در میان مسلمانان در یک رابطه بسیار پیچیده عمل خواهد کرد. همانطور که جامعه شناس ریاض حسین[3] مطرح می کند، این گرایش می تواند برای دنیای اسلام یک مساله باشد. باید توجه داشت که احیای دینی و نهضت های بازگشت به اسلام، نهضت های قوی هستند و با توجه به جوهره اصلی ادیان که یک معنویتی را در هسته خود جای داده است، این جنبش ها و نهضت ها، بی ارتباط با معنویت گرایی نیستند.