توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی

روش‌شناسی علوم اسلامی؛ بخش اوّل

تصویر مهدی مرادیان
مهدی مرادیان
مهدی مرادیان
این متن به بررسی دیدگاه‌های صاحب‌نظران در مورد روش‌شناسی علوم اسلامی می‌پردازد و به چالش‌ها و فرصت‌های این حوزه اشاره می‌کند. ضرورت استناد به دین با دلیل معتبر، لزوم تحول ترمیمی و تکمیلی در روش‌شناسی، و اهمیت متن به عنوان یک واقعیت مستقل از جمله نکات کلیدی مطرح شده در متن هستند. تکثر روشی، نقش عقل و شهود، و پرسش‌های کلیدی در روش‌شناسی از دیگر موضوعات مورد بحث در این متن می‌باشند. در نهایت، متن بر ضرورت کار جدی برای ایجاد تغییرات در اصول و لزوم توجه به موانع فرهنگی در بسط معرفت علمی تأکید می‌کند.
a_close-up_of_a_young_cleric_with_a_black_beard_and_a_white_turban_studying_a_handwritten_book_in_a_l7jn0z0156huw5v03y1r_2

آنچه خواهید خواند...

/ 5. تعداد رای:

برای ثبت امتیاز، اولین نفر باشید.

مقدمه: روش‌شناسی علوم اسلامی، ضرورتی برای تولید و توسعه معرفت دینی

علوم اسلامی به عنوان مجموعه‌ای از دانش‌ها که بر پایه آموزه‌های دین اسلام شکل گرفته‌اند، همواره با چالش‌های مربوط به دستیابی به معرفت معتبر و توسعه آن مواجه بوده‌اند. این مسئله، ضرورت توجه به روش‌شناسی را آشکار می‌سازد. روش‌شناسی در این علوم، نه تنها به ابزارها و شیوه‌های تحقیق محدود نمی‌شود، بلکه به بررسی مبانی معرفتی، منابع، و اهداف این علوم نیز می‌پردازد. اندیشمندان مسلمان با دیدگاه‌های مختلف، این مباحث را غنا بخشیده‌اند. این مجموعه دیدگاه‌ها، تکثر روشی در علوم اسلامی را نشان می‌دهد، به طوری که اصولیون از روش‌های متنوعی مانند ارتکاز، سیره، تجمیع ادله و تراکم قرائن استفاده می‌کنند. همچنین، باید به تمایزات روشی بین علوم اسلامی مختلف مانند کلام و مطالعات قرآنی توجه داشت. در جهان اسلام، عقل و شهود هر دو به عنوان منابع معرفتی در نظر گرفته شده و با یکدیگر تعامل دارند. این مقدمه، زمینه‌ای برای بررسی دقیق‌تر دیدگاه‌های صاحب‌نظران در مورد روش‌شناسی علوم اسلامی فراهم می‌کند.

دیدگاه‌های صاحب‌نظران در باره روش‌شناسی علوم اسلامی

تکثر روشی و تمایز علوم اسلامی

صاحب نظران بر این باورند که در علوم اسلامی با تکثر روشی مواجه هستیم. اصولیون از روش‌های مختلفی مانند ارتکاز، سیره، تجمیع ادله و تراکم قرائن استفاده می‌کنند. تمایزات روشی بین علوم اسلامی مختلف مانند کلام و مطالعات قرآنی باید مشخص شود. همچنین، باید توجه داشت که هیچ علمی بدون روش نیست و روش‌شناسی معمولاً بعد از شکل‌گیری علم مورد توجه قرار می‌گیرد. در جهان اسلام، عقل و شهود هر دو به‌عنوان منابع معرفتی شناخته می‌شوند و در تعامل سازنده با یکدیگر قرار دارند.

لزوم استناد به دین با دلیل

استاد اسلامی تأکید می‌کند که نسبت‌دادن هر امری به دین بدون دلیل معتبر، نه‌تنها حرام بلکه افترا به خداوند محسوب می‌شود.این اصل با عباراتی همچون پرهیز از سخن‌گفتن بدون آگاهی و خودداری از اظهار نظر بدون دانش توصیف می‌شود. بنابراین، هرگونه استناد به دین باید با دلیل معتبر و مستند همراه باشد. ایشان همچنین به قاعده کمال شریعت و کمال ادله آن اشاره می‌کند که بر وجود ادله کافی و کامل برای اثبات احکام و آموزه‌های دینی تأکید دارد. این قاعده بیان می‌کند که خداوند متعال همه امور لازم برای هدایت انسان‌ها را در شریعت و دلایل مرتبط با آن گنجانده است. استاد اسلامی معتقد است که هر ادعایی در علوم اسلامی باید به نحوی به شارع مقدس مستند باشد و این نشان دهنده این است که علوم اسلامی همواره به دنبال کشف و تبیین حقیقت از منظر خداوند هستند. همچنین، ایشان نظام تربیت را چارچوبی برای فهم خطاب شارع به مردم می‌دانند که با ارائه اصول و قواعدی کلی، می‌تواند به فهم بهتر و دقیق‌تر پیام‌های الهی کمک کند.

تحول ترمیمی و تکمیلی و پرهیز از تحول بنیادین

 استاد اسلامی معتقد است که تحول روشی در علوم اسلامی باید ترمیمی و تکمیلی باشد، نه بنیادین. تحول بنیادین می‌تواند منجر به تخطئه علمای بزرگ و ایجاد مشکلات جدی در فهم و استنباط احکام شود. بنابراین، هرگونه تغییر در روش‌شناسی فقهی باید با دقت و احتیاط صورت گیرد و از هرگونه شتاب‌زدگی پرهیز شود. بر این باورند که استنباط مبتنی بر استقلال متن، می‌تواند به نادیده گرفتن بسیاری از فقهای گذشته منجر شود؛ فقهایی که با مباحث هرمنوتیکی آشنایی نداشتند. این امر، با توجه به نقش برجسته آنان در شکل‌دهی و گسترش فقه اسلامی، قابل پذیرش نیست. استاد اسلامی همچنین به این نکته اشاره می‌کند که باید مشخص شود آیا علوم اسلامی روش واحد و قدر متیقنی دارند یا خیر، و در صورت عدم وجود روش واحد، مشکلات زیادی ایجاد خواهد شد. همچنین، باید تمایزات روشی بین علوم اسلامی مختلف مانند کلام و مطالعات قرآنی مشخص شود. ایشان به بررسی مسائلی مانند حکم غیر انحلالی و مقیاس حکم (فرد یا جمع) نیز اشاره دارند و بر ضرورت تحقیق و بررسی دقیق در این زمینه‌ها تأکید می‌کنند. همچنین، ایشان به موضوع استفراغ وسع فقیه و بررسی همه احتمالات دخیل و ارتباط نظریات جدید علمی و فلسفی با آن اشاره می‌کنند.

متن به عنوان یک واقعیت مستقل و و ضرورت بازنگری در روش‌ها

استاد پارسانیا بر این باور است که متن یک واقعیت مستقل است و قابل فهم می‌باشد. ایشان این مبنا را در فضای کنونی زیر سوال می‌دانند و معتقدند که این موضوع باید مورد توجه قرار گیرد، به‌ویژه در جمع‌آوری اقوال مختلف. به عقیده او، روش جمع‌آوری و پذیرش اقوال باید بر اساس ماهیت کلام، که ممکن است کلام خدا، عقل مطلق یا سخن یک فرد عادی باشد، متفاوت باشد. استاد پارسانیا همچنین اشاره می‌کنند که علم روشمند در طول تاریخ انباشت‌های زیادی داشته است، اما این انباشت‌ها فقط در یک حوزه خاص بوده‌اند. ایشان به نظر مرحوم شیخ انصاری اشاره می‌کنند که در مسائل تکمیلی، حجیت وجود ندارد و در عین حال بر لزوم بررسی عمیق‌تر برخی دانش‌ها در جهان اسلام تأکید دارند. ایشان بر این باورند که در علوم اسلامی همواره روش‌هایی وجود داشته است، هرچند به شکل یک دانش مستقل روش‌شناسی به آن پرداخته نشده است. به نظر استاد، در حوزه‌هایی غیر از فقه، نیاز به بحث و تنقیح داریم.

تکثر روشی و چالش‌های معرفتی در علوم اسلامی

 استاد پارسانیا به تکثر روشی در جهان اسلام اشاره کرده و بر نقش عقل و شهود به عنوان منابع معرفتی تأکید دارند. ایشان معتقدند که نباید حقایق را به شهود حسی محدود کرد و باید به تعامل عقل و شهود توجه داشت. وی همچنین به چالش‌های ناشی از ورود علوم مدرن، به‌ویژه در حوزه‌های علوم انسانی و پایه، اشاره کرده و معتقد است که بازنگری عمیق‌تر در روش‌های سنتی، که تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته‌اند، ضروری است تا بتوان از ظرفیت‌های آن‌ها به شکلی مؤثر برای رفع مسائل و چالش‌های امروزی بهره‌برداری کرد. ایشان همچنین به موانع فرهنگی در بسط معرفت علمی اشاره کرده و معتقدند که حتی با بهترین تولید و تنقیح، ممکن است معرفت در جامعه علمی گسترش نیابد، مگر اینکه به این موانع توجه شود. به نظر استاد پارسانیا، در حال حاضر، تولید علم عمدتاً بر اساس قدرت یا اقتصاد شکل می‌گیرد و انکشاف در آن وجود ندارد و این مسئله نیازمند بررسی و چاره‌اندیشی است. ایشان بر ضرورت جمع بین روش‌های تاریخی و احساس چالش اجتماعی برای انجام کارهای لازم تأکید دارند.

پرسش‌های کلیدی در روش‌شناسی و لزوم توجه به لایه‌های دانش

استاد پیروزمند سؤالاتی را مطرح می‌کند که باید در دستور کار قرار گیرند:

  1. اگر روش‌شناسی علوم اسلامی با پیش‌فرض تنوع روش‌ها انجام شود، آیا می‌توان با محوریت یک روش واحد، انسجامی ایجاد کرد؟ اگر وجه اشتراکاتی وجود دارد، آن‌ها چیستند؟
  2. چگونه می‌توان به روش تکامل‌یافته‌تری دست پیدا کرد، چه در حوزه‌های مشترک و چه در حوزه‌های اختصاصی؟ رابطه این روش با معرفت‌شناسی چیست؟ بر اساس چه مبنایی می‌خواهیم نظریه معرفت‌شناسی را پیش ببریم؟ چگونگی تفکیک میان کسب و تولید علم و تحقق آن چگونه تبیین می‌شود، زیرا سازوکار تحقق علم تفاوت‌های خاص خود را دارد.
  3. بحث فرهنگ چه نسبتی با تکامل روش و غایت علم دارد؟ الزامات این تکامل در علوم اسلامی ما را به چه نوع روش متکاملی رهنمون می‌کند؟
  4. رابطه روش جامع پیشنهادی با اصول فقه چیست؟ اگر به این روش جامع اعتقاد داشته باشیم، چه سوالاتی باید مطرح شود و چگونه نظمی در بحث‌ها ایجاد گردد تا موضوعات به شکل بهتری شکل بگیرند؟ آیا لزوم تغییر نام «اصول فقه» به نامی دیگر که ناظر به روش جامع باشد، وجود دارد؟

روش‌شناسی عمومی و استناد به دین

استاد جوادی بر ارزشمندی روش‌شناسی عمومی تأکید دارد و معتقد است که این رویکرد بر اهمیت استناد تمرکز دارد. با این حال، این روش‌شناسی می‌تواند به دو شکل متفاوت تفسیر شود. از یک طرف، ممکن است روش‌های درونی را نادیده بگیرد و روش‌های دیگر را نپذیرد. از طرف دیگر، می‌توان یک روش‌شناسی عمومی داشت که به استناد به دین کمک کند، اما در درون این چارچوب، روش‌های متفاوتی وجود داشته باشد. به عنوان مثال، در میان اهل سنت و در الازهر، برخی معتقدند که تفاسیر پیشین از اخلاق اسلامی نادرست بوده و اکنون باید اخلاق اسلامی را بر اساس قواعد فقهی بازتعریف کرد. این رویکرد به معنای “تأسیس الاخلاق علی القواعد الفقهی” است. به باور استاد جوادی، این دو لایه از تحلیل می‌توانند همزمان وجود داشته باشند و هیچ تناقضی با یکدیگر ندارند.

نقد دیدگاه فارابی و ضرورت تحول در اصول

 استاد جوادی در نقد دیدگاه فارابی، به این نکته اشاره می‌کند که فارابی در اثر خود “احصاالعلوم” فقه را به عنوان استناد به دین می‌شناسد، اما کلام را فاقد این نقش می‌داند. فارابی معتقد است که کلام بیشتر به دفاع از دین مربوط می‌شود و کارش استناد به دین نیست. به نظر استاد جوادی، زمینه‌های این دو حوزه متفاوت است و باید به دقت مورد بررسی قرار گیرد. او معتقد است که نیاز به کار جدی برای ایجاد تغییرات در اصول یا مطرح کردن مباحث جدید وجود دارد. این تغییرات می‌تواند به ما کمک کند تا مبانی اتودولوژی و استناد را بهتر شناسایی کنیم و فراتر از فقه حرکت کنیم. همچنین، باید فضای کافی برای برداشت‌های مختلف و زمینه‌های گوناگون فراهم شود تا هیچ‌کدام از این جنبه‌ها محدود نشوند.

نتیجه‌گیری

روش‌شناسی علوم اسلامی با چالش‌ها و فرصت‌های متعددی مواجه است. ضرورت استناد به دین با دلایل معتبر از نکات کلیدی این حوزه است؛ هرگونه نسبت دادن مطلبی به دین بدون پشتوانه مستند، نادرست و غیرقابل قبول است. کمال شریعت و دلایل آن نیز نشان می‌دهد که خداوند تمامی ابزارهای لازم برای هدایت انسان را فراهم کرده است. در این میان، تحول در روش‌شناسی باید ترمیمی و تکمیلی باشد، نه بنیادین تا از تخطئه علمای گذشته جلوگیری شود. همچنین، متن به‌عنوان یک واقعیت مستقل و قابل فهم باید با توجه به گوینده (خداوند، عقل مطلق یا انسان) تحلیل شود. تکثر روشی و نقش عقل و شهود به‌عنوان منابع معرفتی از دیگر مسائل مهم این حوزه است. در نهایت، لازم است پرسش‌های کلیدی روش‌شناسی و موانع فرهنگی بررسی و اصول بنیادین بازنگری شود تا امکان استفاده بهینه از روش‌های مختلف فراهم گردد.

برای مشاهده دیگر پست‌های پروند‌ه دانش اینجا را مشاهده کنید.

همچنین برای مشاهده نزدیک‌ترین مقالات در این زمینه به نورمگز مراجعه کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *