توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی

روش‌شناسی علوم اسلامی؛ بخش دوّم

تصویر مهدی مرادیان
مهدی مرادیان
مهدی مرادیان
روش‌شناسی علوم اسلامی، حوزه‌ای پویا با چالش‌ها و فرصت‌های متعدد است. صاحب‌نظران بر ضرورت توسعه روش‌های اختصاصی، بازسازی روش‌های موجود و توجه به تأثیر تکنولوژی تأکید دارند. روش‌شناسی نه تنها ابزار، بلکه عرصه خلاقیت است و تغییر نگاه فراتر از مبانی، ضروری است. علوم انسانی در موضوع‌شناسی فقه نقش دارند و دانش، علاوه بر نشان دادن حقیقت، آن را می‌سازد.

آنچه خواهید خواند...

/ 5. تعداد رای:

برای ثبت امتیاز، اولین نفر باشید.

مقدمه

روش‌شناسی علوم اسلامی، به بررسی روش‌های تحقیق و استنباط احکام دینی، همراه با مبانی معرفتی، منابع و اهداف آن می‌پردازد. فهم متون دینی نیازمند اصول تفسیر، فراتر از علم اصول فقه است. در این راستا، روش‌شناسی باید متناسب با موضوع و غایت دانش انتخاب شود، زیرا یک روش واحد برای همه حوزه‌ها کارآمد نیست. علوم انسانی نیز در تعیین موضوعات فقهی اهمیت دارد و فقیه باید با مفاهیم این علوم آشنا باشد. علاوه بر این، حضور صاحب‌نظران علوم مختلف در فرآیند استنباط احکام ضروری است. این روش‌شناسی، همچنین به تمایز بین معرفت حقیقت‌محور و معرفت ناظر به عمل توجه دارد. چنین رویکردی، زمینه را برای بازسازی روش‌های موجود و بررسی چالش‌های معرفتی مرتبط با آن فراهم می‌سازد.

محدودیت‌های علم اصول در فهم متن و ضرورت تنظیم اصول تفسیر

استاد درایتی معتقد است که علم اصول، قواعد فهم متن را تنظیم می‌کند، اما تمام مباحث جنبه‌های عملی روش‌شناسی را شامل نمی‌شود. به عبارت دیگر، علم اصول تنها به تنظیم قواعد می‌پردازد و فرآیند استفاده از این قواعد در آن دیده نمی‌شود. بنابراین، صرفاً تکیه بر علم اصول برای تبیین روش فهم متن کافی نیست. از این رو، بهره‌گیری از چارچوب روش‌شناسی علوم اسلامی در تدوین اصول تفسیر امری ضروری به نظر می‌رسد. همانطور که اصول فقه برای فهم متون فقهی وجود دارد، لازم است که اصول تفسیر نیز برای فهم متون تفسیری تدوین شود. بررسی‌ها نشان می‌دهد که نسبت بین اصول فقه و اصول تفسیری از منظر عموم و خصوص، من وجه است؛ یعنی برخی اصول بین این دو حوزه مشترک است، اما هر کدام نیز اصول خاص خود را دارند.

نقش علوم انسانی در موضوع‌شناسی فقه

استاد رشاد بر این باور است که علوم انسانی، هم غربی و هم اسلامی، زیرساخت اصلی تعیین موضوعات جدید برای فقه محسوب می‌شوند. ایشان بر این باورند که فقیه برای صدور فتاوای صحیح و کارآمد، به‌ویژه در زمینه‌هایی مانند اقتصاد، بانکداری و مسائل روزمره، باید با مفاهیم و اصول علوم انسانی مرتبط آشنا باشد. بهره‌گیری از علوم انسانی اسلامی در تولید مسائل و موضوعات جدید برای فقه نیز ضروری است. در این راستا، ادغام رویکردهای علوم انسانی با چارچوب روش‌شناسی علوم اسلامی می‌تواند افق‌های نوینی را در موضوع‌شناسی فقه بگشاید. به طور کلی، شناخت دقیق و همه‌جانبه موضوع، اساس فقه نوین را تشکیل می‌دهد و برای توسعه فقه و ارائه احکام جدید در زمینه‌های پیچیده، همکاری با متخصصان علوم مختلف ضروری است.

ضرورت حضور صاحب‌نظران و توجه به تاثیر تکنولوژی

از دیدگاه استاد رشاد، صرف آشنایی فقیه با علوم انسانی برای توسعه و بازتعریف فقه کافی نیست؛ بلکه مشارکت فعال صاحب‌نظران علوم اسلامی در این فرآیند امری ضروری است. به عنوان بخشی از روش‌شناسی علوم اسلامی، حضور فعال صاحب‌نظران در تبیین احکام جدید، به ویژه در مواجهه با تغییرات تکنولوژیک، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. ایشان به تجربه موفق تدریس فقه زیست‌فناوری و متیژنتیک با حضور متخصصان پزشکی و مهندسی ژنتیک اشاره می‌کنند که نشان می‌دهد بحث و بررسی مسائل فقهی با حضور متخصصان مختلف به درک بهتر موضوع و صدور فتواهای دقیق‌تر کمک می‌کند. همچنین، تکنولوژی و رسانه—به ویژه در قالب گوشی‌های موبایل و شبکه‌های اجتماعی—تأثیر عمیقی بر فرهنگ جامعه دارند و این تأثیرات فرهنگی می‌تواند به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم بر درک فقیه از متون دینی تأثیرگذار باشد.

ضرورت تنوع روش‌شناسی بر اساس لایه‌های دانش

استاد سبحانی تأکید می‌کند که روش‌شناسی باید متناسب با موضوع و غایت خود باشد. ایشان بیان می‌کنند که به تناسب لایه‌های مختلف دانش، باید از رویکردهای متنوع و چندگانه استفاده کرد. این تنوع روش‌ها هم به دلیل تنوع لایه‌های دانش و معرفت و هم به دلیل ابعاد گوناگون دانش‌ها که نوعی تکثر معرفت‌شناسی را اقتضا می‌کند، ضروری است. به عبارت دیگر، نمی‌توان با یک روش واحد به تمام حوزه‌های دانش پرداخت و باید از روش‌های مختلف بهره برد. ایشان همچنین به این نکته اشاره می‌کنند که روش‌شناسی را می‌توان به دو نوع عام و خاص تقسیم کرد؛ روش‌شناسی عام که محل تفاهم بین همه گروه‌ها و جریان‌های انسانی است و روش‌های خاص که در هر حوزه فکری، مکتبی یا فرهنگی وجود دارند.

دو ساحت معرفت و نقش دانش در ساختن حقیقت

استاد سبحانی با پذیرش لایه‌های مختلف دانش و روش‌شناسی‌های مرتبط، بیان می‌کنند که با دو گونه دانش سروکار داریم. ساحت اول دانش، مربوط به حقیقت و عینیت است و تلاش برای فهم دقیق‌تر و درست‌تر واقعیت در این حوزه متمرکز است. این حوزه شامل علومی مانند فلسفه، فقه، کلام و اخلاق می‌شود؛ به طوری که در همین بستر، ارتباط بین شناخت و عمل از طریق روش‌شناسی علوم اسلامی روشن می‌گردد. اما ساحت دوم دانش، ناظر به عمل، تحقق، تصرف، تکامل و توسعه است. این دسته از دانش‌ها نه تنها حقیقت را نشان می‌دهند، بلکه به نوعی حقیقت را نیز می‌سازند. به عقیده ایشان، اگر دانش فقط به شناخت واقعیت محدود شود و نتواند تغییری در واقعیت ایجاد کند، به دانش‌های تمدن‌ساز اسلامی دست نیافته‌ایم.

ضرورت توسعه و بازسازی روش‌های موجود و چالش‌های معرفتی

استاد سبحانی معتقدند که نمی‌توان به روش‌های موجود در دانش‌ها اکتفا کرد و حتماً نیازمند نوآوری در چارچوب‌های روش‌شناختی هستیم. در راستای تقویت چارچوب روش‌شناسی علوم اسلامی، باید به روش‌هایی دست یافت که بتوانند لایه‌ها و ابعاد دیگری از حقیقت را نشان دهند. در عین حال، ایشان بر این باورند که روش‌های موجود نیز امکان بازسازی و تکمیل دارند. ایشان مطرح می‌کنند که با پذیرش تکثر روش‌شناختی، سوال مطرح می‌شود که آیا می‌توان بین روش‌های متنوع تغییری ایجاد کرد یا خیر؟ همچنین، ایشان تأکید دارند که در صورت عدم وجود نقطه مرکزی و محور وحدتی، ممکن است روش‌شناسی‌های متعدد باعث گسست معرفتی شوند.

روش‌شناسی علوم اسلامی، میان توصیف و تجویز و توسعه روش‌های فقهی

استاد صادقی معتقد است که روش‌شناسی علوم اسلامی دارای دو ساحت پیشینی و پسینی است. روش‌شناسی‌هایی که از دل یک علم دیگر متولد می‌شوند، معمولاً با بررسی آثار پیشینیان آغاز می‌کنند. در این مرحله، محققان به بررسی آثار و اندیشه‌های پیشینیان می‌پردازند و با بررسی عملکرد آن‌ها، روش‌های مورد استفاده‌شان را استنباط می‌کنند. سپس، مرحله دوم به جنبه‌های توصیه‌ای و تجویزی معطوف می‌شود؛ جایی که با ارزیابی روش‌های موجود، کاستی‌ها و خلاءهای احتمالی شناسایی شده و پیشنهادهایی برای بهبود و توسعه آن‌ها ارائه می‌شود. به عبارت دیگر، ضمن احترام به دستاوردهای پیشین، تلاش می‌شود تا با افزودن نوآوری، ارتقاء روش‌های مورد استفاده محقق شود.


لزوم توسعه روش‌های اختصاصی و نوآوری

در چارچوب روش‌شناسی علوم اسلامی، توسعه روش‌های اختصاصی و نوآوری ضرورت اساسی محسوب می‌شود. استاد صادقی بر این باور است که روش‌شناسی باید متناسب با موضوع، هدف و غایت خود، روش‌های اختصاصی را توسعه دهد. وی تأکید می‌کند که این توسعه باید توسط عالمان همان رشته انجام شود، نه توسط افرادی که صرفاً به عنوان روش‌شناس عمل می‌کنند. به نظر ایشان، تغییر نگاه نوین به مسائل، از جمله اصلی‌ترین عوامل دستیابی به نتایج بهتر است. ایشان معتقدند که با تغییر برخی روش‌ها، می‌توان به نتایج بهتری دست یافت و توسعه روش‌شناسی علوم متناسب با نیازهای جدید و پیشرفت فنون و ابزارها اتفاق می‌افتد.

نتیجه‌گیری

بررسی دیدگاه‌های صاحب‌نظران در حوزه علوم اسلامی نشان می‌دهد که روش‌شناسی این علم با چالش‌ها و فرصت‌های متعددی مواجه است. از مهم‌ترین نکات، ضرورت توسعه روش‌های اختصاصی متناسب با هدف هر شاخه می‌باشد، چرا که تکیه صرف بر روش‌های سنتی پاسخگوی نیازهای امروزی نیست. در این راستا، بایستی به ابعاد دانش و لایه‌های مختلف آن توجه ویژه‌ای داشت تا روش‌ها بتوانند تغییرات فرهنگی و فناوری را در بر گیرند. تأثیر تکنولوژی و رسانه‌ها بر برداشت فقیه از متون دینی، نیازمند آن است که در استنباط احکام، مسایل فرهنگی مرتبط با نوآوری مدنظر قرار گیرد. روش‌شناسی نه تنها ابزار پژوهش، بلکه بستر خلاقیت و نوآوری در علوم اسلامی است. تغییر بنیادین در این حوزه، مستلزم بازنگری در پیش‌فرض‌ها و الگوهای ذهنی می‌باشد. همچنین، توجه به نقش علوم انسانی در موضوع‌شناسی فقه، زمینه‌ساز تحول و سازگاری با روش‌های جهانی در چارچوب سنت اسلامی خواهد بود.

برای مشاهده دیگر پست‌های پروند‌ه دانش اینجا را مشاهده کنید.

همچنین برای مشاهده نزدیک‌ترین مقالات در این زمینه به نورمگز مراجعه کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *