توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی

استاد پارسانیا؛ روش‌شناسی علوم اسلامی

تصویر ابراهیم حاتمی
ابراهیم حاتمی
ابراهیم حاتمی
این نوشتار به بررسی دیدگاه‌های استاد پارسانیا درباره روش‌شناسی علوم اسلامی می‌پردازد، که در سه بخش اصلی مفهوم روش، بایسته‌های روش، و روش‌شناسی علوم اسلامی دسته‌بندی شده‌اند. این بررسی به درک بهتر چالش‌ها و ظرفیت‌های روش‌شناختی در حوزه علوم اسلامی کمک می‌کند و رویکردهای مناسب برای مطالعه و توسعه این علوم را تحلیل می‌نماید.
پارسانیا ۳

آنچه خواهید خواند...

/ 5. تعداد رای:

برای ثبت امتیاز، اولین نفر باشید.

مقدمه

در این نوشتار، به بررسی دیدگاه‌های استاد پارسانیا در مورد روش‌شناسی علوم اسلامی می‌پردازیم. این دیدگاه‌ها در سه بخش اصلی دسته‌بندی شده‌اند: مفهوم روش در علوم اسلامی، بایسته‌های روش در علوم اسلامی، و روش‌شناسی علوم اسلامی. بررسی این دیدگاه‌ها می‌تواند به درک عمیق‌تری از چالش‌ها و ظرفیت‌های روش‌شناسی در این حوزه کمک کند.

مفهوم روش در علوم اسلامی

  • تفاوت روش و روش‌شناسی: استاد پارسانیا معتقد است که روش با روش‌شناسی تفاوت دارد. روش، خود یک علم آلی است، در حالی که روش‌شناسی، علمی درجه دوم و اصالی است که به بررسی روش‌ها می‌پردازد. روش‌شناسی به خود روش نگاه نمی‌کند بلکه به کارکرد آن توجه دارد.
  • چالش‌های تاریخی روش‌شناسی: روش‌ها در طول تاریخ با چالش‌هایی مواجه بوده‌اند که از سوی گروه‌های مختلف مانند اهل حدیث، متکلمین، فلاسفه و عرفا مطرح شده‌اند. هر کدام از این گروه‌ها مسیر خاص خود را در روش‌ها دنبال کرده‌اند و در بسیاری موارد بحث مشترکی وجود داشته است.
  • مرجعیت وحی و تعامل عقل و نقل: وحی و نقل، مرجعیت دارند و چتر واحدی بر روی همه روش‌ها هستند. نقد و تفسیر نیز از امور مشترک بوده‌اند، اما تعامل عقل و نقل همواره محل اختلاف بوده است و نشان‌دهنده اختلافات عمیق در روش‌های مختلف است.

تأثیر مفهوم علم بر روش‌شناسی: تعریف علم به عنوان یک برساخت یا دریافت، تأثیر عمیقی بر روش‌ها دارد. در جهان مدرن، موضوع به گسلی تبدیل و بسیاری از بحث‌ها ریشه در افکار کانت دارند که تمام مباحث متافیزیک را به روش مربوط می‌دانست. این امر باعث شده است که معرفت‌شناسی بر هستی‌شناسی مقدم شمرده شود.
تأثیر متافیزیک بر روش‌شناسی: متافیزیک به عنوان قالبی برای علوم مختلف، بر بحث‌های روش‌شناسی تأثیر می‌گذارد. کانت با تاکید بر تجربه حسی، فهم از متن را به فهم عالم گسترش داد. چالش اینجاست که آیا ما متن را می‌فهمیم یا ماتن را و این نشان‌دهنده انتقال فهم از متن به دنیای واقعی است که مفسر در آن نقش دارد.


رویکردهای مختلف در فهم علم: دو رویکرد اصلی فرانکفورتی (با عقبه مارکسیستی) و هوسرلی در فهم علم وجود دارند که بر تعریف علم و روش‌شناسی تأثیر می‌گذارند. رویکرد هوسرلی بر یافت حقیقت تاکید دارد، در حالی که رویکرد فرانکفورتی ممکن است با مبانی متفاوت به نتایج مشابهی برسد.
روش انتقادی: روش انتقادی فراتر از تعریف‌های مارکسیستی از علم است و به حوزه‌های دیگری نیز معطوف می‌شود. این روش با مفاهیم تبیین، تفسیر و انتقاد سر و کار دارد، اما این مفاهیم در روش انتقادی به گونه‌ای متفاوت از مبانی مارکسیستی به کار می‌روند.

بایسته‌های روش در علوم اسلامی

  • بایسته‌های روش: بایسته به معنای شایستگی است و باید در مورد توانمندی‌ها و کاستی‌های روش در علوم اسلامی بحث شود. در حوزه فقه، روش بر اساس متن و استنطاق از آن استوار است و دارای مبانی تاریخی و نزاع‌های خاص خود است.
  • ارگانیسم علوم اسلامی: مبانی قبلی در سایر علوم اسلامی تحکیم می‌شوند، علومی که مسئول اثبات وحی، مرجعیت نقل، و اصل وجود خداوند هستند و یک ارگانیسم را شکل می‌دهند. مجتهد معمولاً درباره این مسلمات بحث نمی‌کند، اما اگر این مسلمات زیر سوال بروند، مشکلاتی به وجود می‌آید.
  • تعامل عقل و نقل در فقه: نزاع‌های تاریخی در حوزه عقاید، روش‌شناسی و جایگاه عقل و نقل وجود دارد. در فقه، روش اصولی به طور نسبی شکل گرفته است، اما در سایر حوزه‌ها این نزاع‌ها ادامه دارد. هدف فقه کشف حقیقت است و باید بررسی شود که آیا روش ما منجز است یا خیر.
  • تحول در روش‌شناسی و تعاملات متن: در سطح جدیدی از روش‌شناسی، متن نه‌تنها به‌عنوان یک نوشتار، بلکه به‌عنوان یک پدیده تکوینی توسط قرائت افراد ساخته می‌شود. معنا به‌عنوان یک ساختار پویا در نظر گرفته می‌شود که با زندگی انسان در ارتباط است. بازخوانی معنا، به معنای بازسازی سطح جدید زندگی است.
  • منطق بسط و گسترش معرفت: روش افراطی، جایی برای سطوح مختلف علمی باقی نمی‌گذارد. در سطح مدیریت دانش، روش‌های موجود پاسخگوی نیازهای فقه یا سایر علوم اسلامی نیستند. باید به سطوح جدید دانش توجه کنیم و به منطق حفظ و گسترش معرفت دینی در سطح فرهنگ و جامعه بپردازیم.

روش‌شناسی علوم اسلامی

  • متن یک واقعیت مستقل: در استنطاق متون، مبنا این است که متن یک واقعیت مستقل است و می‌توان آن را فهمید. این مبنا در فضای موجود زیر سوال رفته است. توجه به این مبانی، به ویژه در جمع‌آوری اقوال مختلف، بسیار مهم است.
  • تفاوت بین روش و روش‌شناسی: هیچ علمی بدون روش نیست و روش به خود علم مرتبط است، در حالی که روش‌شناسی پس از آن شکل می‌گیرد. در علوم اسلامی نیز هیچ‌گاه بی‌روش نبوده‌ایم، اما نیاز به بحث و تنقیح داریم.
  • تکثر روشی: در جهان اسلام، با تکثر روشی مواجه هستیم. عقل و شهود به عنوان منابع فهم حقایق نقش دارند و باید بررسی شود که تا کجا عقل می‌تواند یکه‌تاز باشد و از کجا نقل می‌تواند بدون عقل حضور داشته باشد.
  • موانع فرهنگی در بسط معرفت: باید به موانعی که علم در جهان فرهنگ ایجاد می‌کند توجه کنیم. حتی اگر بهترین تولید و تنقیح را هم داشته باشیم، این معرفت ممکن است در جامعه علمی بسط پیدا نکند.
  • تولید علم و چالش‌های معرفتی: در بحث‌های موجود، عمدتاً علم تولید و دیگر انکشاف در آن وجود ندارد. باید به جمع بین دو روش تاریخی پرداخت و هم حوزه منطق و حقیقت را در نظر گرفت و هم تعامل میان آن‌ها را فراهم کرد.

نتیجه‌گیری

دیدگاه استاد پارسانیا در مورد روش‌شناسی علوم اسلامی، نشان‌دهنده پیچیدگی‌ها و چالش‌های این حوزه است. توجه به تفاوت بین روش و روش‌شناسی، چالش‌های تاریخی روش‌ها، مرجعیت وحی، تعامل عقل و نقل، تأثیر مفهوم علم بر روش‌شناسی، و رویکردهای مختلف در فهم علم، از جمله نکات مهمی است که در این دیدگاه‌ها مطرح گردیده است. همچنین، بایسته‌های روش، تعاملات متن، منطق بسط معرفت، تکثر روشی، موانع فرهنگی و چالش‌های معرفتی در تولید علم نیز مورد توجه قرار گرفته‌اند. بررسی و تحلیل این دیدگاه‌ها می‌تواند به توسعه و بهبود روش‌شناسی علوم اسلامی کمک کند.

برای مشاهده پست‌های مشابه پروند‌ه دانش اینجا را مشاهده کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *