مقدمه
استاد علیزاده با رویکردی دقیق و جامع به مسئله روششناسی در علوم اسلامی پرداختهاند. ایشان با تفکیک علوم اسلامی از علوم انسانی، به بررسی چالشها، آسیبها و ضرورتهای توسعه در این حوزه میپردازند. در ادامه، دیدگاههای ایشان در سه بخش مفهوم روش، بایستههای روش، و روششناسی علوم اسلامی ارائه خواهد شد.
بخش اول: مفهوم روش در علوم اسلامی از منظر استاد علیزاده
ضرورت تفکیک علوم اسلامی و علوم انسانی
استاد علیزاده بر این باورند که برای دقت بیشتر در بحث روششناسی علوم، لازم است بین علوم اسلامی و علوم انسانی تفکیک قائل شویم. این تفکیک کمک میکند تا مسائل و چالشهای هر حوزه به صورت جداگانه بررسی و راهحلهای مناسبتری برای آنها ارائه شود.
بررسی آسیبها و نقائص
با تفکیک این دو حوزه، میتوان آسیبها، نقائص، ابهامات و نیازهای توسعهای هر یک را به شکل دقیقتر و تخصصیتر بررسی کرد. به عنوان مثال، مشکلات روششناسی در علوم نقلی با علوم عقلی متفاوت است و نیازمند رویکردهای جداگانهای برای حل آنهاست.
توجه به مسائل خاص هر حوزه
هر یک از حوزههای علوم اسلامی (عقلی، نقلی، عملی و نظری) و علوم انسانی، مسائل خاص و منحصربهفرد خود را دارند که با مسائل سایر حوزهها متفاوت است. تفکیک این حوزهها کمک میکند تا این مسائل به درستی شناسایی و برای آنها راهحلهای مناسبی پیدا شود.
بخش دوم: بایستههای روش در علوم اسلامی از دیدگاه استاد علیزاده
توجه به کاربست روشها
علاوه بر بحث نظری درباره روششناسی، باید به نحوه استفاده از روشها در عمل نیز توجه شود. این موضوع، نوعی ارزیابی و بررسی وضعیت فعلی کاربست روشها در تحقیقات علوم اسلامی است.
شناسایی مشکلات اجرایی
در مرحله عمل، ممکن است مشکلاتی مانند بیانضباطی، عدم دقت، بیتوجهی به روششناسی و یا استفاده نادرست از روشها وجود داشته باشد که باید شناسایی و برای رفع آنها چارهاندیشی شود.
بررسی مشکلات در جامعه علمی
برای بهبود وضعیت کاربست روشها، لازم است مشکلات موجود در جامعه علمی، به ویژه در میان طلاب و دانشجویان، شناسایی و بررسی شود. این کار میتواند از طریق نظرسنجی، مصاحبه و بررسی تحقیقات انجام شده صورت گیرد.
آسیبهای رایج
بررسیها نشان میدهد که بیتوجهی به روششناسی و استفاده نادرست از آن، از جمله مشکلات رایج در تحقیقات علوم اسلامی است. این موضوع نشان میدهد که آموزش و ترویج روششناسی صحیح در میان طلاب و دانشجویان از اهمیت بالایی برخوردار است.
لزوم پرداختن دقیقتر به موضوع روششناسی
برای بهبود وضعیت روششناسی در علوم اسلامی، لازم است گفتمان علمی در این زمینه توسعه یابد و به صورت جدیتر به آن پرداخته شود. این امر میتواند از طریق برگزاری کارگاهها، نشستها و همایشهای علمی تخصصی در زمینه روششناسی انجام شود.
کاربست روش در عمل
علاوه بر بحث نظری، باید به کاربست روشها در عمل نیز توجه شود و راهکارهای عملی برای بهبود آن ارائه شود. این امر میتواند از طریق تدوین دستورالعملها، ارائه الگوهای موفق و نظارت بر نحوه انجام تحقیقات علمی انجام شود.
اهمیت بسط علم اصول در علوم اسلامی
علوم اسلامی، بهویژه در حوزههایی مانند اخلاق و کلام، در حال گسترش و توسعه هستند. این امر، نیاز به روششناسی دقیق و کارآمد را برای این علوم بیشتر میکند. علم اصول، به عنوان علمی که به بررسی قواعد و مبانی استنباط میپردازد، میتواند نقش مهمی در تامین روششناسی مناسب برای علوم اسلامی ایفا کند. علم اصول نوین باید به طور فعال به مسائل جدید و رو به گسترش علوم اسلامی توجه کند و با بازنگری در ماموریت و ابزارهای خود، پاسخگوی نیازهای روششناختی این علوم باشد.
توجه علم اصول به گسترش حوزه تکفل خود
برخی از پژوهشگران علوم انسانی اسلامی، به دلیل عدم وجود روششناسی مناسب در سنت اصولی، به رویکردهای غربی گرایش پیدا کردهاند. این امر، منجر به نوعی انقطاع و گسست میان سنت اصولی به عنوان منطق اجتهاد و تلاش برای ادغام دانشهای جدید در علوم اسلامی شده است.
تفاوت دغدغههای روششناختی
دغدغههای روششناختی در علوم انسانی اسلامی، با دغدغههای روششناختی در فقه، کلام و اخلاق متفاوت است. برای رفع این مشکلات، نیاز به یکپارچگی بیشتر استانداردهای عام روش شناختی برای پشتیبانی از پژوهشهای اسلامی در عرصههای مختلف علوم اسلامی است.
چالشهای اخلاق اجتهادی و ضرورت ورود علم أصول
بحث فقه الاخلاق، که به تازگی در حوزه اخلاق مطرح شده، با مغالطههای لفظی و اشتراک لفظی در مورد اینکه آیا اخلاق اجتهادی جزو علم فقه موجود است یا خیر، مواجه است. این خطا ناشی از عدم تبیین صحیح مبادی تصوری و تصدیقی است که میتواند به اشتباهات در فهم این موضوع منجر شود. به همین دلیل، اصطلاح «اخلاق استنباطی» یا «اخلاق اجتهادی» بر تعبیر فقه الاخلاق ترجیح داده میشود.
نیاز به روش شناسی خاص برای اخلاق
اخلاق استنباطی/اجتهادی، نیازمند روش شناسی یا منطق اجتهاد خاص خود میباشد. آیا ابزار اجتهاد در اخلاق و استنباط معارف اخلاقی، همان علم اصول رایج است یا نیازمند علم اصول مختص به خود؟
وظیفه فلسفه علم اصول و اصولیون
فلسفه علم اصول و اصولیون نواندیش و جامعنگر باید به این مباحث ورود کنند و پاسخهای مناسبی برای این سوالات ارائه دهند. علم اصول باید خود را متکفل این مسائل ببیند و از غفلت تاریخی خود در این زمینه عبور کند.
اهمیت تعامل علم اصول با نظریههای تفسیر
تعامل علم اصول با نظریههای تفسیر، میتواند بنیانهای روششناسی را به شدت تحت تأثیر قرار دهد و شاخصهای روششناختی را متاثر کند.
لزوم استقبال از مدلها و نظریههای جدید
استقبال جدی از مدلها و نظریههای جدید در این زمینه ضروری است. نقد سازنده این نظریهها بسیار حائز اهمیت است و باید از حالت استنکاف و استبعاد نسبت به آنها پرهیز شود. جای مطالعه انتقادی قوی بر نظریههای پژوهشگران معاصر وجود دارد.
لزوم توجه به تحولات جهانی در علوم اسلامی
ما باید از غفلت نسبت به تحولات جهانی در عرصه علوم اسلامی عبور کنیم و با مطالعه و بررسی آنها، از تجربیات دیگران بهرهمند شویم.
ضرورت ایجاد مدرسههای روش و محافل علمی
ایجاد مدرسههای روش و محافل علمی برای بررسی این مباحث ضروری است. این مدارس باید به صورت جدی در حوزههای علمی شکل بگیرند و به جمعاندیشی در زمینههای مختلف بپردازند. این مدارس و محافل علمی میتوانند به ما کمک کنند تا از ظرفیتهای موجود بهرهبرداری کنیم و به توسعه و پیشرفت علوم اسلامی کمک کنیم.
بخش سوم: روششناسی علوم اسلامی از منظر استاد علیزاده
سه گزاره واضح در روششناسی علوم اسلامی
در علوم اسلامی یا علوم انسانی اسلامی، باید شاخص حجیت تبیین شود. اسلامیت علوم، باید به صورت روشمند اثبات شود و برای این کار، شاخص حجیت تامین شود.
لزوم ارجاع به متن و منطق عمومی فهم شارع
تمام علومی که باید به متن ارجاع بدهند، نیازمند منطق عمومی فهم مراد شارع هستند. فهم مراد شارع نیز نیازمند به منطق عمومی فهم متن است.
لزوم تحول در اصول روششناختی
علوم مختلف دارای اختصاصاتی هستند که این اختصاصات، اختصاصات روششناختی به دنبال میآورد. به عنوان مثال، سنخ گزارهها و حیثیت قضایا هر کدام اختصاصات خاص خود را دارند.
کثرتگرایی روششناختی از باب وحدت در کثرت
تجربه دقیقاً کجا باید در علوم اسلامی به کار بسته شود؟
نظریه استقرای شهید صدر
بر اساس نظریه استقرای شهید صدر، طرح جدیدی برای تلفیق تجربه و استقراء با قواعد فهم متن ارائه شده است. بزرگترین مشکل در علوم اسلامی به غفلت تاریخی مسلمین از منبعیت استقراء و تجربه باز میگردد.
کاربست روشهای کمی در تحقیقات اسلامی
بر پایه تجربه، کاربست روشهای کمی در تحقیقات اسلامی باید جایابی شود.
ظرفیتشناسی شهود
منبع معرفتی شهود باید ظرفیتشناسی شود و ضوابط و محدودیتهای بکارگیری آن در دانشهایی مانند روانشناسی اسلامی، اخلاق اسلامی، دانش معنویت اسلامی و عرفان اسلامی مورد توجه قرار گیرد.
وزن و اعتبار منابع معرفتی و روشهای متناظر
هر کدام از این منابع معرفتی و روش متناظر با آنها وزن و اعتبار خاص خود را دارند و نباید از نظر پنهان بمانند.
علم اصول و پوشش دغدغههای روششناختی
در چارچوب فرهنگ و تمدن اسلامی، باید علمی وجود داشته باشد که متکفل این اصول باشد؛ علمی که شناسنامهدار، دقیق، قابل تکامل و جوشیده از متن تفکر وحیانی باشد تا بتواند دغدغههای روششناختی را حمایت کند.
روششناسی عمومی در چارچوب تفکر وحیانی
روششناسی عمومی در چارچوب تفکر وحیانی باید مابهالاشتراکها را تامین کند و بر روی این زیرساخت، اختصاصات علم اصول مضاف برای سایر علوم اسلامی بنا شود.
لزوم پوستاندازی علم أصول
این اصول باید پوستاندازی کند و خود را متکفل تمام دانشهایی بداند که میخواهند از متن استفاده کنند.
حدود و امکان بهرهگیری از ابزارها
این اصول باید حدود و امکان بهرهگیری از ابزارها و دامنه نحوه استظهارهایی که در درون گفتمان آن دانش جاری است را مشخص کند و چارچوبها را بدهد.
ضرورت همکاری بین فقها و محققان
برای جلوگیری از متهم شدن علوم اسلامی به عدم اسلامیت و بسته اندیشی، باید بین فقها و محققان همکاری وجود داشته باشد.
ضرورت نوسازی علم اصول در علوم انسانی
اصول فعلی بهتنهایی با علوم جدید سازگار نیست و باید توسعه یابد و غنیسازی شود.
لزوم جهش حساب شده علم أصول
برای حل این چالشها، نیاز است که گروهی از فقیهان و متودولوژیستها تحت عنوان اصولیون، علم اصول را با توجه به دغدغهها و چالشهای علمی جدید، وادار به یک جهش حساب شده کنند.
بررسی دقیقتر موضوعات اخلاقی و فقهی
این امر شامل بررسی دقیقتر موضوعات اخلاقی و فقهی است تا بتوانیم به فهم عمیقتری از این مباحث دست یابیم.
نگاه فقهی به مناسبات موضوعات و محمولات اخلاقی
نگاه فقهی به مناسبات موضوعات و محمولات اخلاقی نادرست است و نمیتواند مسائل علم اخلاق را حل کند و دغدغههای دانشی اخلاق پژوهان را پاسخ دهد.
تفاوت غایت، موضوع و روش فقه و اخلاق
موضوع و روش فقه و اخلاق تفاوتهای چشمگیری از نظر هدف دارند و هر یک مسائل را از منظری متفاوت مورد بررسی قرار میدهند.
فقه الاخلاق و اخلاق استنباطی
فقه اخلاق به معنای بررسی پدیدههای اخلاقی از منظر فقهی دارای جایگاه ویژهای است، اما مسائل و دغدغههای علم اخلاق با رویکرد و الزامات فقهی به طور کامل حل نمیشود؛ زیرا هدف او دستیابی به اخلاق استنباطی است.
نتیجهگیری
دیدگاههای استاد علیزاده در باب روش در علوم اسلامی، بر ضرورت تفکیک علوم اسلامی و انسانی، توجه به کاربست روشها، توسعه علم اصول، و تعامل با نظریههای جدید تاکید دارد. ایشان با بررسی چالشها و آسیبهای موجود در تحقیقات علوم اسلامی، راهکارهایی برای بهبود و توسعه این حوزه ارائه میدهند. این دیدگاهها، ما را به بازنگری در روشهای موجود و جستجوی راههای نو برای دستیابی به معرفتهای صحیح و معتبر فرامیخوانند.
برای مشاهده پستهای دیگر پرونده دانش اینجا را بزنید.
همچنین برای مشاهده نزدیکترین منابع در این زمینه به نورمگز مراجعه کنید.