توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی

استاد طالقانی؛ روش و روش‌شناسی علوم اسلامی

تصویر ابراهیم حاتمی
ابراهیم حاتمی
ابراهیم حاتمی
استاد طالقانی با بررسی تاریخی و مفهومی واژه "روش" و تحلیل ابعاد مختلف آن در حوزه‌های معرفتی، دیدگاه‌های عمیق و قابل توجهی درباره روش در علوم اسلامی ارائه کرده‌اند که در این نوشتار به تفصیل بررسی می‌شوند.
استاد سیدعلی طالقانی

آنچه خواهید خواند...

/ 5. تعداد رای:

برای ثبت امتیاز، اولین نفر باشید.

مقدمه

استاد طالقانی، با رویکردی دقیق و ژرف‌نگرانه به مسئله روش در علوم اسلامی پرداخته‌اند. ایشان با بررسی تاریخی و مفهومی واژه “روش” و تبیین ابعاد گوناگون آن در حوزه‌های مختلف معرفتی، روش را به معنای کسب معرفت و نه مدیریت نهاد دانش می‌دانند. در ادامه، به بررسی دقیق‌تر دیدگاه استاد طالقانی در این زمینه می‌پردازیم.

مفهوم روش در علوم اسلامی از منظر استاد طالقانی

  • تاریخچه و ریشه واژه “روش“: استاد طالقانی معتقدند که واژه “روش” یک اصطلاح نوظهور نیست، بلکه دارای تاریخی غنی است. ریشه این واژه به زبان ترکی برمی‌گردد، اما نظامی گنجوی در قرن ششم و هفتم میلادی به طور مکرر از آن استفاده کرده است. این واژه از مفهوم “رفتن” مشتق شده و به معنای “نحوه رفتن” یا “طریق” است.
  • تعدد روش‌ها بر اساس اهداف: از نظر ایشان، نحوه رفتن معطوف به مقصد، هدف و غایت است. بر این اساس، متناظر با هر هدف و غایتی، روش و نحوه رفتن متفاوتی وجود دارد. ایشان به بحث وحدت‌گرایی یا کثرت‌گرایی در روش اشاره کرده و معتقدند که برای رسیدن به یک مقصد واحد، ممکن است نحوه‌های رفتن مختلفی وجود داشته باشد.
  • تأثیر تلقی از معرفت بر معنای روش: استاد طالقانی تاکید دارند که تعریف دقیق “معرفت” نقش تعیین‌کننده‌ای در تلقی ما از روش دارد. به باور ایشان، روش کسب معرفت چیزی جز منطق نیست و این منطق هم بعد هنجاری دارد و هم بعد توصیفی. بعد هنجاری به قاعده‌گذاری و الزامات مربوط می‌شود و بعد توصیفی به بررسی‌های توصیفی درباره روش‌ها.
  • کثرت روشی در علوم مختلف: ایشان معتقدند که در تمام حوزه‌های معرفتی و دانشی، یک روش مشترک و دقیق نداریم. به عنوان مثال، در علوم نقلی و فقه، یک روش خاص وجود دارد، در فلسفه روش دیگری و در علوم عقلی و تجربی نیز روش‌های متفاوتی.

بایسته‌های روش در علوم اسلامی از دیدگاه استاد طالقانی

  • روش کسب معرفت، نه تولید معرفت: تلقی ایشان از روش، کسب معرفت است و نه مدیریت نهاد دانش. ایشان معتقدند که معرفت یک چیز برساختی نیست، بلکه یک چیز کسبی است.
  • وجوه مشترک در روش‌های علوم اسلامی: با وجود اینکه استاد طالقانی معتقدند نمی‌توان از یک روش مشترک در علوم اسلامی صحبت کرد، اما تاکید می‌کنند که وجوه مشترکی در این علوم وجود دارد و می‌توان درباره بایسته‌های مشترک در روش یا طریق کسب معرفت بحث کرد.
  • روش ناظر به دو دسته غایت و روش: در علوم اسلامی، دو دسته علم وجود دارد: علومی که به طور متعارف اسلامی خوانده می‌شوند و علومی که به نوعی اسلامی شده‌اند. بخشی از این علوم هدفشان کشف واقع است و بخشی دیگر هدفشان کشف مراد شارع. ایشان معتقدند که کار فقه باید بر اساس کشف مراد شارع باشد و نه صرفاً بر مبنای منجز و معذر.
  • وحی به عنوان منبع معتبر برای فیلسوف مسلمان: از نظر ایشان، فیلسوف مسلمان نمی‌تواند به وحی بی‌اعتنا باشد. با استناد به آثار ابن سینا، ایشان بر این باورند که وحی یک منبع معتبر معرفتی است.
  • اهمیت منابع معرفتی تستیمونی (وحی): یکی از منابع معرفت، تستیمونی(Testimony) یا گواهی است و از منظر معرفت‌شناختی، گواهی‌های وحیانی از مستحکم‌ترین گواهی‌ها هستند. در صورت تعارض منابع معرفتی غیر تستیمونی(Non-testimony) با منابع تستیمونی(Testimony)، باید منبع تستیمونی(Testimony) ترجیح داده شود.
  • توجه جدی به منبع معرفتی وحی: به نظر استاد طالقانی، یکی از بایسته‌های مشترک در علوم اسلامی از منظر متدیک(Methodic)، ملاحظه منبع معرفتی وحی است. این مسئله در همه علوم، چه هدفشان کشف واقع باشد و چه کشف مراد شارع، باید مورد توجه جدی قرار گیرد.

روش‌شناسی علوم اسلامی از منظر استاد طالقانی

  • نقد برساخت‌گرایی در معرفت: ایشان ادعای برساختی بودن معرفت را رد می‌کنند. به باور ایشان، معرفت به معنای باور صادق موجه است و باید مطابق با واقع باشد. ایشان برساخت‌گرایی را بیشتر در میان گرایش‌های مارکسیستی و چپ می‌دانند.
  • تحلیل زیرساختی اندیشه‌ها: استاد طالقانی با دیدگاه‌هایی که زیرساخت همه اندیشه‌ها، علم و فرهنگ را اقتصادی می‌دانند، مخالف هستند. ایشان این دیدگاه را با مبانی مذهبی ناسازگار می‌دانند.
  • تأثیر فرهنگ بر معرفت و لزوم توجه به روش های دیگر: ایشان معتقدند که برای ورود یک معرفت به فرهنگ، عوامل دیگری لازم است و نحوه جا افتادن یک معرفت در فرهنگ، امری برساختی است. اما این موضوع ربطی به صدق و کذب معرفت ندارد. ایشان بر لزوم توجه به دیگر روش‌ها نیز تأکید دارند و مسائل اجتماعی را نیز در نظر می‌گیرند.
  • نقد جامعه‌شناسی معرفت: استاد طالقانی با دیدگاه جامعه‌شناسی معرفت که معتقد است هیچ عامل مسلمی برای تعیّن معرفت وجود ندارد، مخالف هستند. ایشان بر لزوم تحلیل و پاسخ به این دیدگاه‌ها تأکید دارند. ایشان هشدار می‌دهند که نباید در ساختار آموزشی کشور بیش از حد به دیدگاه‌های جامعه‌شناختی توجه کرد.
  • مرجعیت علمی: از نظر ایشان، مرجعیت علمی در غرب جدید شکل گرفته و ما باید مرکز آن را تغییر دهیم. ایشان تاکید دارند که باید از ارجاع به شخصیت‌هایی مانند فوکو که دیدگاه‌هایشان مورد نقد قرار گرفته است، پرهیز شود. استاد طالقانی بر لزوم برجسته کردن و تحلیل دیدگاه‌های رقیب در ساختار آموزشی و فرهنگی کشور تاکید دارند.

“مقایسه فخر رازی و فوکو: واقع‌گرایی و روش‌شناسی در سنت اسلامی”

  • مقایسه فخر رازی و فوکو: ایشان فخر رازی را از فوکو برتر می‌دانند، اما معتقدند که در سیستم آموزشی ما، فخر رازی تحقیر می‌شود و آثار فوکو به طور گسترده مطالعه می‌شود.
  • واقع‌گرایی مستقیم در سنت اسلامی: استاد طالقانی بر این باورند که واقع‌گرایی مستقیم در سنت‌های فلسفی ما وجود دارد و فلاسفه مسلمان مانند ملاصدرا و میرزا مهدی اصفهانی برای تئوریزه(Theorize) کردن آن تلاش کرده‌اند.
  • دو مثال نقض برای نظریه لزوم تاسیس روش توسط دانشمندان: ایشان با ارائه دو مثال از ارسطو و کارل پوپر، نشان می‌دهند که تأسیس روش‌های علمی نه تنها وظیفه دانشمندان نیست، بلکه تاریخ نیز گواهی بر این ادعاست که ایده‌ها و روش‌های علمی می‌توانند از منابع مختلف و حتی غیرمتخصصان نشأت بگیرند.

نتیجه‌گیری

دیدگاه‌های استاد طالقانی در باب روش در علوم اسلامی، یک چارچوب جامع و روشنگرانه را ارائه می‌دهد. از دیدگاه استاد طالقانی، روش در علوم اسلامی به معنای کسب معرفت است و نه تولید آن، و با برساخت‌گرایی (Constructivism) معرفت مخالف است. ایشان معتقدند که ما یک روش مشترک و دقیق در تمام حوزه‌های معرفتی و دانشی نداریم و متناسب با لایه‌ها و طبقه‌بندی‌های مختلف علمی، روش‌های گوناگونی وجود دارد. با این حال، وجوه مشترکی در علوم اسلامی وجود دارد و می‌توان درباره بایسته‌های مشترک در روش یا طریق کسب معرفت بحث کرد. یکی از این بایسته‌ها، ملاحظه منبع معرفتی وحی از منظر متدیک (Methodic) است، چه هدف علم کشف واقع باشد و چه کشف مراد شارع. استاد طالقانی همچنین به اهمیت کشف مراد شارع در فقه تأکید دارند. ایشان با اشاره به تلاش‌های فلاسفه مسلمان برای تئوریزه (Theorize) کردن واقع‌گرایی مستقیم (Direct Realism)، بر این باورند که نمی‌توان وحی را به عنوان یک منبع معرفتی نادیده گرفت. این دیدگاه‌ها، ما را به بازنگری در روش‌های موجود و جستجوی راه‌هایی نو برای دستیابی به معرفت‌های صحیح و معتبر فرامی‌خوانند.

برای مشاهده پست‌های مشابه پروند‌ه دانش اینجا را مشاهده کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *