توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی

استاد واسطی؛ توانمندسازی علوم اسلامی

تصویر امیرحسین روشنی
امیرحسین روشنی
امیرحسین روشنی
استاد واسطی با تأکید بر شناخت وضعیت موجود و تعیین "حداقل قطعی‌ها" در هر رشته، نقشه‌راهی برای توانمندسازی علوم اسلامی ارائه می‌دهند. ایشان بر مهارت اجتهاد، طراحی مدل نیازها بر اساس نگرش اسلامی و ترویج آموزش خلاقانه تأکید کرده و پیشنهاداتی عملی مانند توسعه فقه تمدنی و ارتباط حوزه با جامعه را برای ارتقای علوم اسلامی مطرح می‌کنند.
استاد عبدالحمید واسطی

آنچه خواهید خواند...

/ 5. تعداد رای:

برای ثبت امتیاز، اولین نفر باشید.

مقدمه

در زمانه کنونی، مسئله توانمندسازی علوم اسلامی، نه فقط به عنوان یک ضرورت علمی، بلکه به مثابه یک پاسخ حیاتی به چالش‌های پیش روی جوامع اسلامی و توسعه تمدن اسلامی مطرح است. استاد واسطی، به عنوان یکی از صاحب‌نظران برجسته در این حوزه، با ارائه دیدگاه‌های دقیق و راهبردی، نقشه راهی را برای ارتقای سطح کیفی و کارآمدی علوم اسلامی ترسیم می‌کنند. در این نوشتار، تلاش می‌شود تا با تکیه بر جزئیات و ظرافت‌های دیدگاه استاد واسطی، ابعاد مختلف این موضوع را مورد بررسی قرار داده و پیشنهادهایی عملی و کاربردی برای توانمندسازی علوم اسلامی ارائه شود.

 

تاکید بر وضعیت موجود و ظرفیت‌های بالفعل

استاد واسطی معتقدند که نقطه آغازین هرگونه تلاش برای توانمندسازی، باید شناخت دقیق و واقع‌بینانه از وضعیت موجود باشد . به جای پرداختن به تصورات ایده‌آل و ساختارهای ذهنی، باید بر رشته‌های جاری و مستقر در حوزه تمرکز کرد و ظرفیت‌های بالفعل آنها را شناسایی و تقویت نمود. این رویکرد، از اتلاف منابع و انرژی جلوگیری کرده و زمینه‌ای را برای رشد و توسعه پایدار فراهم می‌کند.

 

تعیین “حداقل قطعی‌ها” در هر رشته

حداقل قطعی‌ها، به عنوان معیاری برای ارزیابی و سنجش وضعیت هر رشته، نقش مهمی را ایفا می‌کنند. این معیارها، شامل خروجی قطعی لازم، حداقل ساختار، و فرآیندهای لازم برای دستیابی به آن خروجی هستند . برای مثال، در فقه، توانایی استنباط روشمند و حجت‌دار، یک حداقل قطعی محسوب می‌شود.

در فقه معاملات، توانایی شناسایی نقطه شروع معامله، مراحل، کم و کیف، زمان و مکان و اجزا و روابط مرتبط، از جمله حداقل قطعی‌ها است.

در فقه تمدنی، فقها نظامات، ساختارها و فرآیندهای یک تمدن را از ادله به دست می‌آورند و شاخص‌های تحقق تمدنی را به عنوان حداقل قطعی‌ها تعیین می‌کنند.

 

اجتهاد و مهارت استنباط به عنوان رکن اساسی

استاد واسطی اجتهاد و مهارت استنباط را به عنوان محوری‌ترین عنصر در توانمندسازی علوم اسلامی معرفی می‌کنند. ایشان معتقدند که پیشنهادها در این زمینه، باید بیانگر نظر اسلام باشند و توانمندسازی رشته‌ها پس از مشق اجتهاد انجام شود.

مهارت استنباط حجت‌دار از نقل با دلالت‌های التزامی عقلی قطعی، به عنوان حداقل نیاز برای ورود به عرصه توانمندسازی مطرح می‌شود. ایشان تاکید دارند که گرایش‌هایی که بعد از سطح یک در حوزه علمیه اتفاق می‌افتند، نباید قدرت استنباط محققین را تضعیف کنند.

 

توجه به “چگونگی‌ها” به جای تمرکز صرف بر “چیستی‌ها

به اعتقاد استاد واسطی، مسئله اصلی در علوم ثانویه و فضای رایج، بحث از چگونگی‌هاست، نه چیستی‌ها. برای مثال، در روانشناسی، تولید رفتار سالم و اصلاح ناهنجاری‌ها، به عنوان چگونگی مطرح می‌شود. بنابراین، باید به دنبال یافتن راهکارها و فرآیندهایی بود که منجر به تحقق اهداف و خروجی‌های مورد نظر می‌شوند.

 

طراحی مدل نیازها بر اساس نگرش اسلامی

استاد واسطی بر این باورند که مدل نیازها باید بر اساس نگرش اسلامی طراحی شود.  پارادایم هستی‌محور و سنت فکری قرآن‌بنیان، به عنوان مبنای مدل نیازها معرفی می‌شوند. این رویکرد، تضمین می‌کند که نیازها در چارچوب ارزش‌ها و اصول اسلامی تعریف و اولویت‌بندی شوند.

 

پیشنهادات عملی استاد واسطی برای توانمندسازی علوم اسلامی

علاوه بر محورهای نظری فوق، استاد واسطی پیشنهادات عملی مشخصی را نیز برای توانمندسازی علوم اسلامی ارائه می‌دهند که عبارتند از:

  • ترویج الگوی آموزش مبتنی بر مفهوم ریزوماتیک:  این الگو، تفکر خلاق را تقویت کرده و زمینه را برای نوآوری و تولید دانش جدید فراهم می‌کند.
  • توسعه مطالعات تمدنی:  فقه تمدنی، به عنوان دانشی که به بررسی نظامات، ساختارها، و فرآیندهای تمدن اسلامی می‌پردازد، باید تقویت و توسعه یابد.
  • حمایت از پژوهش‌های کاربردی: باید پژوهش‌هایی که به حل مسائل و چالش‌های واقعی جامعه می‌پردازند، مورد حمایت و تشویق قرار گیرند.
  • باید زمینه‌هایی برای ارتباط و تعامل بیشتر بین حوزه و جامعه فراهم کنیم تا نیازهای واقعی جامعه را به درستی شناسایی کرده و پاسخ‌های مناسب برای آنها ارائه دهیم.

 

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

با بررسی مشروح دیدگاه‌های استاد واسطی در مورد توانمندسازی علوم اسلامی، به این نتیجه می‌رسیم که ایشان نقشه راهی جامع و کارآمد را برای ارتقای سطح کیفی و کارآمدی علوم اسلامی ارائه می‌دهند. تاکید بر وضعیت موجود، تعیین حداقل قطعی‌ها، توجه به مهارت اجتهاد و استنباط، طراحی مدل نیازها بر اساس نگرش اسلامی، و ترویج الگوی آموزش مبتنی بر مفهوم ریزوماتیک، از جمله محورهای اصلی این نقشه راه هستند. با پیروی از این نقشه راه و اجرای دقیق و هوشمندانه پیشنهادات عملی استاد واسطی، می‌توان به توانمندسازی واقعی علوم اسلامی و تحقق اهداف تمدنی امیدوار بود. در نهایت، رویکرد استاد واسطی با تاکید بر اجتهاد و استنباط، ترسیم کننده اهمیت تفکر انتقادی و تولید علم بومی در فرآیند توانمندسازی علوم اسلامی است.

 

___________________________________________________________________

برای مطالعات بیشتر مباحث مشابه میتوانید به پرونده‌های دانش در سایت توسعه و توانمدسازی علوم اسلامی مراجعه کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *