یکی از چالش های اساسی نظام آموزش و پرورش در ایران نحوهی سازگاری آن با شرایط جدید حاکم بر جهان و ایران به ویژه در آستانهی ورود به جامعهی اطلاعاتی یا جامعهی دانایی محور است.
اگر قرار است آموزش و پرورش در ایفای کارکردهای خود موثر واقع شود نمی تواند نسبت به این شرایط و تحولات بی تفاوت باقی بماند. بدین منظور نظام آموزش و پرورش باید در تعیین و ترسیم اهداف و رسالت های خود باز اندیشی کند. یکی از این اهداف و رسالت های ایجاد و تقویت فرهنگ یادگیری انتقادی و به عبارت دیگر ترویج مهارت های تفکر انتقادی در میان دانش آموزان است. تعاریف متعددی که از تفکر انتقادی در دست است همه بر این نکته تاکید می کنند که هستهی اصلی چنین تفکری توانایی و میل به جمع آوری، ارزیابی و استفاده موثر از اطلاعات است.
نگاهی به وضعیت موجود در نظام آموزش و پرورش کشور از نظر آموزش تفکر انتقادی این نقصان بزرگ را به خوبی نشان میدهد که شرایط موجود در مدارس عمدتا مبتنی بر ارائه اطلاعات خام بهطور یکطرفه و دریافت بازخورد از آن با اتکا به قدرت حافظهی دانش آموزان بدون هیچ نوع پردازش اطلاعات وبدون تحریک قدرت نقادی و خلاقیت آنها میباشد.
محتوای مورد آموزش، روش های آموزشی و تربیت معلم، حوزه های مهمی هستند که اصلاح آنها می تواند زمینهی تحقق اهداف آموزش انتقادی را فراهم کند. در این مقاله ضمن طرح مبانی نظری این استراتژی آموزشی، یعنی آموزش انتقادی، توصیه هایی به منظور اعمال این استراتژی در نظام آموزش و پوروش کشور پیشنهاد می شود.