اهمالکاری تحصیلی یکی از پدیدههای رایج در بین دانشآموزان است. عوامل متعددی با این پدیده ارتباط دارند. پژوهش فعلی با هدف طراحی الگوی مفهومی اهمالکاری تحصیلی بر اساس تجارب بیواسطّه دانشآموزان درگیر این پدیده انجام شد. پژوهش حاضر از نوع کیفی و نظریه زمینهای بود. مشارکتکنندگان در پژوهش 30 نفر از دانشآموزان دورّه دوم متوسطه نواحی پنجگانه شهر تبریز بودند که بهروش نمونهگیری هدفمند و نظری انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از روش مصاحبه نیمهسازمانیافته استفاده شد. تجزیهوتحلیل دادهها بر اساس الگوی Corbin و Straus صورت گرفت. نتایج پژوهش 33 مضمون فرعی و 12 مضمون اصلی را مشخص ساخت. طبقّه مرکزی استخراج شده از مضامین، نگرش ابزاری به یادگیری بود. مضامین مطابق الگوی پارادایمی در حیطههای زمینه، فرایند و پیامد جای گرفتند. با ترسیم ماتریس شرطی- پیامدی و الگوی مفهومی پژوهش، مؤلفههای مرتبط با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان و چگونگی تعامل آنها با یکدیگر مشخص گردید. حاصل کلی مطالعه حاضر این بود که نگرش ابزاری به یادگیری نقش حلقّه رابط بین عوامل زمینهای و فرایند را ایفا میکند. عوامل زمینهای بهواسطّه نگرش ابزاری به یادگیری و همچنین عوامل فرایندی ضعف در برنامهریزی، ضعف در مدیریت زمان و ذهنآگاهی پایین به تأخیر در انجام تکلیف میانجامند. تعلل در انجام تکلیف دارای پیامدهای تحصیلی و عاطفی است.