گزیده ویدئویی از سخنان استاد عبدالحمید واسطی(عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی)با موضوع راهبرد جامع توانمندسازی علوم اسلامی در دومین هماندیشی اصحاب علوم اسلامی با عنوان «جایگاه نیازهای کاربردی در درختواره علوم اسلامی»تقدیم نگاهتان میشود.
توانمندسازی مبتنی بر رشتههای جاری
- پیشنهاد بنده برتمرکز بر توانمندسازی رشتههای علمی اسلامی مستقر در حوزه هست. به عبارت دیگر، اولویت با تقویت و کارآمدتر کردن دانش و روشهای آموزشی موجود است.
- “پیشنهاد اولم این است که این بحث توانمندسازی بر رشتههای جاری مستقر در حوزه متمرکز بشه. اولویت یک یعنی اینکه ما چگونه بتوانیم آنچه را که الان هست و فراوانی و تراکم دانش ت آموزشی روش سواره اون رو چطوری بتونیم توانمند کنیم؟”
ضرورت عملیاتی کردن حداقلهای قطعی در درختوارهها
- محتوای موجود در درختوارههای علمی، حداقلهای ضروری و قطعی برای علوم اسلامی را شامل میشود و هیچیک از آنها قابل چشمپوشی نیستند.
- بر این اساس، عملیاتی کردن تمامی این حداقلها برای پیشرفت و توانمندسازی علوم اسلامی ضروری است.
- “دوم این چیزی که الان توی درختوارهها هست قطعاً حداقلهای قطعیست. یعنی بعید میدونم سروری از اعزه بفرماین که یکی از اینا لازم نیست. اینا حتماً لازم است. لذا عملیاتی کردن همه اونها هم ضروریه.”
نیاز به نظریه راهنما بر مبنای مدل نیازهای اسلامی
- برای توسعه دانشها بر اساس نیازها (با تاکید بر این رویکرد در مقابل سایر نظرات)، اولین گام اساسی، تدوین یک نظریه راهنما در مورد مدل نیازها با اقتباس از نگرش اسلامی است.
- توانمندسازی علوم اسلامی باید در راستای حل مسائل و رفع نیازهای جامعه صورت گیرد و این امر مستلزم وجود یک نظریه پشتیبان و فراظریه تحت عنوان “مدل نیازها” با رویکرد اسلامی است.
- چنین مدل منقح و مورد مقبولیت نسبی در حال حاضر وجود ندارد.
- “اگر توسعه دانشها مبتنی بر نیازها هست اولین چیزی که لازم داریم برای این توانمندسازی یک نظریه راهنما در مورد مدل نیازهاست. اختباس از نگرش اسلام ما بحث مدل نیازها رو برای این توانمندسازی لازم داریم.”
نقشه راهبردی مبتنی بر نظامات تمدنی
- با توجه به طرح مباحث جامعه اسلامی، حکمرانی اسلامی و حرکت به سوی تمدن نوین اسلامی، تدوین یک نقشه راهبردی برای این درختواره بر مبنای نظامات تمدنی ضروری است.
- توانمندسازی علوم اسلامی باید در راستای کاربرد آنها در نظامات تمدنی صورت گیرد.لذا، پژوهشگران باید نقش هر رشته را در پشتیبانی از این نظامات تمدنی شناسایی و ترسیم کنند.
- در حال حاضر چنین نقشهای که منجر به برآیند تمدنی (به طور خاص تمدن اسلامی) شود، به طور فعال وجود ندارد یا در دسترس نیست.
- “این درخواره مبتنی بر نقشه نظامات تمدنی جلو بره یعنی اگه قرار است این نیازها برطرف بشود قرار است توانمندسازی علوم اسلامی صورت بگیرد این علوم اسلامی کاربرد است نیش تو نظامات تمدنیه. لذا ما نظامات تمدنی رو بایستی که داشته باشیم. نقشش نظام نظامات تمدنی و هر کدوم از این رشتهها پشتیبان کدوم یکی از ایناست. این بایستی که به دست بیاد و باز اونقدری که سرکار دارم با این بحث به طور خاص یک همچین نقشهای الان وجود نداره.”
حداقلهای قدر مشترک: شاخصها، ساختار و فرایند حداقلی
- برای پیشبرد امور با وجود اختلاف گرایشها و نظرات، تمرکز بر حداقلهای قدر مشترک در هر یک از نظامات تمدنی ضروری است.
- این حداقلها شامل تعیین شاخصهای پایه، ساختار حداقلی و فرایند حداقلی برای خروجیهای هر رشته در راستای توانمندسازی است.
- هر رشته باید حداقل خروجیهای ضروری و لازم خود را مشخص کند.. برای مثال، در علم اصول، حداقل قطعی، توانایی استنباط روشمند و دارای حجیت است که مستلزم تعیین شاخصهای روش، ساختار و فرایند حجیتسازی است. در فقه تمدنی نیز، حداقل قطعی، توانایی استخراج نظامات، ساختار، فرایند و شاخصهای تحقق تمدن از ادله است.
- “یعنی ما توی هر کدوم از مواردی که توی رشتهها داریم خروجی قطعی لازمش کدومه؟ شما فرض بفرمایید که ما تو مثلاً دانش اصول خروجی قطعی لازمون این هستش که بتوانیم استنباط روشمند حجیتدار انجام بدیم. پس حداقل قطعی این است که شاخص اون روشی که منجر میشود به استنباط و حداقل ساختار و فراآیندی که حجیتسازی میکنه اینا کدوما هستن؟”
استقرار نظامات و الزامات کاربردی
- یکی از نیازهای اصلی در توانمندسازی، استقرار نظامات علمی در میدان عمل و جامعه است.
- برای مثال، در مورد فقه بورس که فعال است، الزامات جاری شدن آن در جامعه به طور عمومی مشخص نیست و به نظر میرسد یک حلقه ارتباطی بین حوزه و دانشگاه در این زمینه مفقود است.
- “مورد بعدی ما نیاز اصلی میدانیمون توی این توانمندسازی این است که این نظامات رو بتونیم مستقر کنیم. یعنی اگر قرار است مثلاً فقه بورس شکل بگیره که الان فعال هست الزاماتش برای اینکه در جامعه اینا جاری بشن به طور عمومی چی هست؟ این الزاماتش الان واگذار شده به فضاهای کارشناسی و یه حلقه ربطی بین حوزه و دانشگاه تو این جهت به نظر مفقوده.”
پوشش پژوهشی و تعیین اولویتهای پژوهشی
- پژوهشگران باید پژوهش را در تمام درختوارههای علمی پوشش دهند. آنها باید بخشهای دارای محتوای آموزشی پیشرفته و بخشهای فاقد آن را حداقل به صورت طرحهای پژوهشی قطعی و دارای اولویت مشخص کنند.
توجه به نگرشها (پارادایمها)، روشها و راهبردها
- نگرشها (پارادایمها): ارائه نگرشهای اسلامی (فراظریهها یا پارادایمها در علوم انسانی) در قدم اول ضروری است. سخنران به چالش مخالفین علم دینی در خصوص عدم بستهبندی پارادایم علم دینی و عدم وجود اجماع روشی در این زمینه اشاره میکند و بر ضرورت ارائه این نگرشها تاکید دارد.
- روشها: تنقیح روشهای تحقیق بر مبنای دانش اسلامی و تعیین کارآمدی آنها، همچنین بررسی قدرت تطبیق روشهای علوم انسانی جاری و احراز برتری روشهای اسلامی از دیگر موارد مهم است.
- راهبردها: تدوین نظریههای راهنما (گاید تئوریها) در سطوح مختلف رشتههای علمی اسلامی اهمیت دارد.در حوزههایی چون فقه (با قواعد الفقهیه) و فلسفه (با اصول کلی فلسفی) نمونههای روشنی موجود است، حال آنکه در دیگر رشتهها چنین نمونههایی کمتر یافت میشود.
منجر شدن توانمندسازی به راهکار
- توانمندسازی در نهایت باید به راهکارهای عملیاتی منجر شود.
- نمونههای واضح و متراکمی از مدلهای عملیاتی در احکام عبادات و معاملات وجود دارد که از نقطه شروع تا مراحل و شرایط و اجزا را به صورت یک مدل عملیاتی نشان میدهند.
- اگر توانمندسازی در نظامات و رشتههای دیگر به این سطح از ارائه راهکار نرسد، تجربههای چهار دهه گذشته با انبوهی از تحقیقات بنیادین در کتابخانهها تکرار خواهد شد.
بیانگر نظر اسلام و مهارت استنباط حجیتدار
- زیرساخت اساسی تمامی این رشتهها باید بیانگر نظر اسلام باشد. برای تحقق این امر، حداقل مهارت لازم، استنباط حجیتدار از نقل با دلالتهای التزامی عقلی قطعی است.
- من تأکید میکنم که توانمندسازی و عملیاتی شدن این رشتهها باید پس از اخذ «مشق اجتهاد تأییدشده» و تکمیل سطح سه حوزه انجام شود.
- همچنین به گرایشهای موجود پس از سطح یک اشاره میکند که ممکن است قدرت استنباط از نقل محققین علوم اسلامی را تضعیف کند.
- “زیرساخت همه این رشته ها این است که بیانگر نظر اسلام باشد برای اینکه این اتفاق بیفته مهارت استنباط حجیتدار رو از نقل حداقل لازم داریم با دلالتهای التظامی عقلی قطعیش لذا دارم برای توانمندسازی محقق کردن اینها بعد از مشق اجتهاد تأیید شده اتفاق بیفته الان گرایشهایی که بعد از یک اتفاق میفته داریم همه میبینیم این گرایشهای قدری توانایی محققین علوم اسلامی را به سمت و سوی دیگری سوق میده و قدرت استنباط از نقلشون بسیار ضعیف میشه. به همین خاطر پیشنهاد اکید دارم که این رشتههاهم قراره اگر توانمندسازی بشه اتفاق بیفته حتماً یه مشق اجتهاد تأیید شدهای به دست بیاد و بعد از سطح سه اتمام سطح سه این عملیاتی بشه.”
خلاصه
- استاد واسطی با ارائه رویکردی جامع، توانمندسازی علوم اسلامی را از طریق چند گام اساسی پیش میبرد: نخست با تدوین نظریهای راهنما بر اساس نیازهای اسلامی، سپس با ترسیم نقش تمدنی هر رشته و در نهایت با استقرار عملی نظامات علمی از طریق تمرکز بر ظرفیتهای موجود و حداقلهای علمی مشترک.
- ایشان با ساماندهی پژوهشها و تحلیل مباحث نظری و روشی، راهکارهای عملی ارائه میدهد و کسب «مشق اجتهاد تأییدشده» را شرط اساسی توانمندسازی رشتههای اسلامی میداند.
همچنین برای مطالعه بیشتر با موضوع تبیین رابطه علوم با توانمندسازی در بیانات استاد سبحانی(ریاست پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی) بر روی متن کلیک نمایید.