گزیده ویدئویی از سخنان استاد سید علی طالقانی (هیات علمی دانشگاه باقر العلوم ع) در سومین هماندیشی اصحاب علوم اسلامی با عنوان «روششناسی در علوم انسانی، از ریشهشناسی تا منطق اکتشاف» تقدیم نگاهتان میشود.
ریشهشناسی واژه روش
با توجه به اینکه واژه “روش” معادل “متد” و در عربی “منهج” به کار رفته است، لذا به پیشینه طولانی آن در زبان فارسی اشاره میکند. کاربرد این واژه توسط نظامی گنجوی در قرن ششم و هفتم هجری بوده و ریشه اشتقاقی آن را “رفتن” و به معنای “نحوه رفتن” یا “طریق” میباشد. در نتیجه این نشان میدهد که مفهوم روش، مفهومی نوظهور نبوده و دارای سابقه دیرینه در تفکر ایرانی است.
روش به عنوان نحوه رفتن معطوف به هدف
“نحوه رفتن” یا روش، همواره معطوف به “مقصود، هدف و غایت” است. بر این اساس، متناظر با هر هدف و غایتی، روش یا نحوه رفتن خاصی وجود دارد. لذا بحث “وحدتگرایی یا کثرتگرایی در روش در مقابل کثرتگرایی در روش” میباشد، به این معنا که برای رسیدن به یک هدف واحد، ممکن است روشهای رفتن متفاوتی وجود داشته باشد.
در نتیجه این نکته اهمیت تعیین هدف را پیش از پرداختن به روش برجسته میسازد.
تمایز روش دستیابی به معرفت از روش مدیریت نهاد دانش
لزوم تفکیک میان “روش علم یا روش دستیابی به معرفت” و “روش مدیریت نهاد دانش” از نکات مهم است. لذا نهاد دانش یک نهاد اجتماعی است و مدیریت آن مختصات و اهداف متفاوتی دارد، در نتیجه روششناسی مدیریتش نیز متفاوت میباشد.
روش کسب معرفت به مثابه منطق اکتشاف علمی
“روش کسب معرفت” مترادف “منطق اکتشاف علمی در علوم اسلامی” میباشد.
منطق دارای دو بعد اصلی میباشد:
بعد هنجاری (Normative): قاعدهگذاری و تعیین بایدها برای رسیدن به هدف (معرفت). به عنوان مثال، تلاش ارسطو برای نشان دادن بایستههای رسیدن به معرفت.
بعد توصیفی (Descriptive): بررسیهای توصیفی روشهای موجود.
به عبارت دیگر، منطق اکتشاف علمی در علوم اسلامی چنین است. منطق دو بُعد دارد: یک بُعد اصلی که همان بُعد هنجاری است، یعنی قاعدهگذاری. به این معنا که میگوییم «باید چنین کرد تا به این هدف رسید». برای مثال، منطق دستیابی به معرفت در علوم اسلامی به این شکل است. همانطور که ارسطو نیز کوشیده است این کار را انجام دهد و در واقع، بایستههای رسیدن به معرفت را نشان دهد. این منطق میتواند جنبهای توصیفی نیز داشته باشد.
این دیدگاه، روششناسی را به عنوان یک شاخه از منطق مطرح میکند که به بررسی قواعد و رویههای کسب معرفت میپردازد.
اهمیت مفهوم معرفت در تعیین روش
تلقی ما از “معرفت” و اینکه اساساً معرفت چیست، نقش تعیینکنندهای در درک ما از روش و چیستی آن دارد. به عبارت دیگر، نوع و ماهیت معرفتی که به دنبال کسب آن هستیم، روش مناسب برای دستیابی به آن را تعیین میکند.
تنوع روشها بر اساس طبقهبندی علوم
یکی از نکات مهم بیان شده، عدم وجود یک “روش مشترک به نحو دقیق در تمام حوزههای معرفتی” است.
لذا یک روش مشترک به نحو دقیق در تمام حوزههای معرفتی نداریم. یعنی مثلاً در علوم نقلی در فقه یک روش داریم چه هنجاری نگاه بکنیم، چه توصیفی نگاه بکنیم. در فلسفه یک روش داریم. در علوم عقلی یک روش داریم در علوم تجربی روش یا روشهای گوناگونی داریم. پس متناسب با لایههای علم یا طبقهبندی علوم ما روشهای مختلف داریم. در نتیجه این نشان میدهد که روششناسی نمیتواند یک رویکرد یکسان برای تمام شاخههای علمی داشته باشد و باید متناسب با ماهیت هر علم تدوین شود.
وحدت یا کثرت روش در یک شاخه مشخص از علم
یک سوال وجود دارد اینکه آیا در یک شاخه مشخص از علم نیز وحدت روشی حاکم است یا کثرت روشی؟
تلقی رایج، وجود یک روش واحد را مفروض میگیرد، اما خود او مایل به دفاع از موضع “کثرت روشی” حتی در یک شاخه مشخص از علم است. این نکته، زمینهای برای بحثهای تخصصیتر در مورد روششناسی در هر یک از علوم را فراهم میکند.
نتیجهگیری از دیدگاه استاد طالقانی
استاد طالقانی با تاکید بر ریشهشناسی واژه روش، ارتباط آن با هدف و منطق، و تمایز آن از مدیریت نهاد دانش، چارچوبی برای درک روششناسی ارائه دادند. یکی از مهمترین نکات، تنوع روشها بر اساس طبقهبندی علوم و همچنین احتمال وجود کثرت روشی حتی در یک شاخه مشخص از علم است. این مباحث، اهمیت توجه به ماهیت هر علم و هدف از کسب معرفت در تعیین مناسب را برجسته میسازد.