توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی

استاد رشاد،طبقه‌بندی علوم اسلامی

دومین هم اندیشی توسعه و توانمند سازی علوم اسلامی
تصویر محمد عرب
محمد عرب
محمد عرب
استاد رشاد دیدگاه جامعی پیرامون مسئله طبقه‌بندی علوم ارائه می‌دهد. تأکید اصلی استاد رشاد بر فلسفی بودن این مسئله و لزوم استفاده از یک مبنای پیشینی و منطقی برای طبقه‌بندی است. نظریه تناسق مؤلفه‌ها به عنوان چارچوبی پیشنهادی برای این امر مطرح می‌شود.

آنچه خواهید خواند...

/ 5. تعداد رای:

برای ثبت امتیاز، اولین نفر باشید.

 

گزیده ویدئویی از سخنان استاد علی اکبر رشاد (استاد تمام پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی) در دومین هم‌اندیشی اصحاب علوم اسلامی با عنوان «جایگاه نیازهای کاربردی در درختواره علوم اسلامی> ارائه می‌شود.

 

فلسفی بودن مسئله طبقه‌بندی علوم و تمایز علوم

      • تمایز علوم و ارتباط آن‌ها، مسئله‌ای فلسفی است که هم فلاسفه و هم در اصول فقه به آن پرداخته شده است و در واقع فلسفه علم و فلسفه اصول محسوب می‌شود نه صرفاً مسئله اصولی.
      • استاد رشاد با تأکید بر فلسفی بودن مسئله طبقه‌بندی علوم اسلامی بیان می‌کند که این امر از حوزه وظایف فقها و اصولیون خارج است. فقها می‌توانند فقه را ساماندهی و ساختاربندی کنند، اما پرداختن به سایر علوم، مسئله توانمندی علوم و مناطق تمایز و ارتباط علوم، بحثی فلسفی و در حوزه فلسفه علم است.
      • فلسفه با عرصه و عینیت کاری ندارد و از هست و نیست سخن می‌گوید نه باید و نباید. وارد کردن نیازها یا نگاه پسینی (گزارشی) به علوم، نگاهی فلسفی نیست مگر آنکه نگاه پسینی، مرکزشناسانه باشد.
      • برای طبقه‌بندی علوم، نیاز به یک مبنا و معیار است. مرحوم آخوند غایت را ملاک وحدت و تمایز می‌دانست، در حالی که دیگران روش، مسائل یا حیثیت (نگاه) را به عنوان معیار مطرح کرده‌اند. صاحب فصول بر حیثیت به عنوان ملاک تأکید دارد و به همین دلیل، تمایز بین علومی مانند اصول، صرف و نحو و بلاغت که همگی به مباحث الفاظ می‌پردازند، بر اساس حیثیت مورد نظر مشخص می‌شود.

 

نظریه تناسق مؤلفه‌ها مبنای طبقه‌بندی علوم اسلامی

        • چهارچوبی را بر اساس نظریه “تناسق مؤلفه‌ها” پیشنهاد می‌کنم که در آن هر علمی از پنج مؤلفه مبانی، موضوع، مسائل، منطق و غایت تشکیل شده است.هنگامی که این پنج مؤلفه با یکدیگر تناسق و سازگاری پیدا کنند، یک سامانه به وجود می‌آید که همان دانش یا علم است.
      • بر اساس این نظریه، طبقه‌بندی علوم از طریق بررسی قرابت و نسبت بین علوم مختلف در این پنج مؤلفه صورت می‌گیرد. ابتدا تناسق درون یک دانش بررسی می‌شود و سپس با مقایسه مؤلفه‌های آن با سایر علوم، روابط و جایگاه آن‌ها در یک ساختار کلی مشخص می‌گردد. این نگاه، پیشینی و فلسفی است و از بالا به مسئله نگاه می‌کند.

 

عدم تأثیر نیازها و گزارش‌های پسینی در طبقه‌بندی علوم (تأسیس علم)

        • وارد کردن نیازها یا نگاه پسینی به علوم، بحثی تاریخی، میدانی و مربوط به عرصه است و تأثیری در طبقه‌بندی (تأسیس) علوم ندارد. نیازها مربوط به کاربرد علم هستند نه تأسیس آن.
        • اگر نیازی وجود داشته باشد که منجر به تأسیس علم جدیدی شود، آن علم جدید باید بر اساس یک مبنای پیشینی جایگاه خود را در طبقه‌بندی پیدا کند و این امر دست ما نیست که بر اساس نیاز، جایگاهی را برای آن تعیین کنیم.
        • گزارش‌های مربوط به وضعیت کنونی علوم نیز نمی‌توانند در طبقه‌بندی علوم مؤثر باشند. اینکه ما بدانیم چه علومی در حال حاضر وجود دارند، پرسشی تاریخی و نیازمند گزارش است.
      • برای طبقه‌بندی علوم، ابتدا به یک منطق جامع و منسجم پیشینی نیاز داریم و سپس بر اساس آن، علوم موجود و حتی علوم احتمالی آینده را طبقه‌بندی و جایگاه آن‌ها را مشخص می‌کنیم. در این بخش، ما از مباحثی مانند فلسفه اصول، فلسفه فقه یا فلسفه معرفت دینی – به معنای یک رشته علمی مستقل – برخوردار نیستیم. همچنین سایر دانش‌های فلسفی با رویکرد کاربردی نیز در اینجا وجود ندارد. به نظر می‌رسد اگر بحث را با این چارچوب پیش ببریم، به منطق نزدیک‌تر خواهد بود.

 

طبقه‌بندی وظیفه فلسفه علوم

      • نظام طبقه‌بندی عمودی و دسته‌بندی افقی علوم بر عهده فلسفه علوم است و این یک کار ارادی و تصمیمی نیست، بلکه یک کار اکتشافی و فلسفی با نگاه فرانگرانه و معرفت‌شناختی است.
      • ما الگوی نظریه پاسخ را طراحی کرده‌ایم که بر اساس آن، هنگامی که پنج مؤلفه اصلی یک دانش به صورت هماهنگ ترکیب شوند، یک رشته علمی شکل می‌گیرد. همچنین با سنجش میزان انسجام و تناسب این مؤلفه‌ها با سایر علوم، به تدریج می‌توان طبقه‌بندی و شبکه علوم را مشخص نمود و نظام طبقه‌بندی علوم را استخراج کرد.
      • این طبقه‌بندی شامل علوم نظری، عملی و حتی علوم متروک نیز می‌شود. نباید علوم را صرفاً بر اساس نیازهای فعلی طبقه‌بندی کرد، زیرا ممکن است برخی علوم که فعلاً مورد نیاز نیستند، در آینده اهمیت پیدا کنند.

 

ضرورت تعیین معیار علم دینی در طبقه‌بندی علوم اسلامی

      • اگر هدف طبقه‌بندی علوم اسلامی است، باید معیار اسلامیت و دینی بودن علوم به صورت جدی مورد بحث و تعیین قرار گیرد.
      • در بحث طبقه‌بندی علوم اسلامی، چند نکته اساسی نیاز به توجه دارد:
      • اولاً باید بین دو نوع طبقه‌بندی تمایز قائل شویم: طبقه‌بندی عمودی (طولی)،دسته‌بندی افقی،که هر دو برای سازماندهی علوم اسلامی ضروری هستند.
      • ثانیاً مسئله معیار “اسلامی بودن” علوم باید به طور جدی مورد بحث قرار گیرد. پرسش‌های کلیدی عبارتند از: معیار دینی بودن یک علم چیست؟ قلمرو علوم اسلامی دقیقاً شامل چه حوزه‌هایی می‌شود؟ آیا علوم طبیعی مانند فیزیک و شیمی را شامل می‌شود؟ جایگاه علوم فنی و مهندسی کجاست؟ آیا فقط علوم انسانی مد نظر است؟
      • ثالثاً باید توجه داشت که برخی برداشت‌ها از معیار اسلامی بودن ممکن است به نسبی‌گرایی بینجامد. بنابراین نیازمند:تعریف دقیق معیارها،تعیین حدود مشخص،ارائه چارچوبی نظام‌مند برای تشخیص اسلامیت علوم هستیم.

 

ساماندهی معطوف به نیازها

      • طبقه‌بندی علوم بر اساس نیازها، در واقع ساماندهی علوم برای کاربرد عملی و بر مبنای کارکرد آنهاست. این رویکردی انتخابی است که در آن تنها علوم مورد نیاز برای حل مشکلات لحاظ می‌شوند و علوم بدون کاربرد فوری کنار گذاشته می‌شوند.
      • همچنین، علوم مورد نیاز که هنوز وجود ندارند نیز باید در این ساماندهی لحاظ شوند.

 

مراحل ضروری صورت‌بندی علوم بر اساس نیازها

چندین مقدمه و مرحله ضروری برای صورت‌بندی علوم بر اساس نیازها اشاره می‌کنم:

      • تهیه فهرست‌وار نیازها بر اساس سبک زندگی اسلامی: ابتدا باید نیازهای زندگی اسلامی بر اساس انسان‌شناسی و تعاملات و سبک زندگی (که جوهر تمدن است) فهرست شوند.
      • فراهم کردن نظام مسائل مبتنی بر نیازها:
      • نظام مسائل باید بر اساس نیازهای شناسایی شده تدوین شود تا علوم بتوانند به این نیازها و مسائل پاسخ دهند
      • ضرورت آینده‌پژوهی و آینده‌نگاری:برای پیش‌بینی نیازها و مسائل آینده و تعیین جایگاه علوم آتی.
      • تولید دستگاه روشگانی این ساماندهی و صورت‌بندی:ششم تولید دستگاه روشگانی این سامان‌دهی و صورت‌بندیست
      • تنظیم نقش راه دستیابی به این صورت‌بندی و اولویت‌گذاری موارد: تنظیم نقش راه دستیابی به این صورت‌بندی و اولویت‌گذاری این موارد هست.
      • ایجاد سازمان نیروی مولد الگوی صورت‌بندی: این کار عظیم نیازمند یک سازمان قوی، متخصص و کارآمد و احتمالاً نیازمند نگاشته نهادی از یک مرجع عالی در کشور است تا دستگاهی را مسئول این امر کند.
      • وارد عمل شدن و پیاده‌سازی صورت‌بندی مورد نیاز: یعنی صورت‌بندی مورد نیاز را وارد بشویم.
      • سنجش کارآمدی الگوی طراحی شده در پاسخگویی به نیازها و حل معضلات:بعد از رسیدن به یک الگو از صورت بندی باید ان را مورد سنچش قرار دهیم که آیا می تواند پاسخ دهنده نیاز ها می‌باشد.
      • تبدیل نتایج به رشته‌های تحصیلی اجتهاد پایه برای تربیت نیروهای کارآمد و تراز عصر:در نهایت انچه بدست آمده را تبدیل به رشته  های تحصیلی اجتهاد بشوند و بر همین اساس نیرو تربیت کنیم.

 

 روش‌شناسی و نقش اصول فقه

      • در خصوص روش‌شناسی، ممکن است نظرات مختلفی وجود داشته باشد. برخی معتقدند که با استفاده از اصول فقه موجود می‌توان این کار را انجام داد، اما باید بررسی شود که آیا اصول فقه به تنهایی از عهده این امر برمی‌آید یا خیر.
      • تا کنون، از اصول فقه برای تولید الگو، نظام تولید فقهی و الگوی اجرایی و تطبیق نظام بر عرصه‌های مختلف زندگی استفاده نشده است.اصول فقه اگرچه در تدوین نظام‌های فقهی موفق است و می‌تواند به طراحی الگوهای عملی کمک کند، اما برای طبقه‌بندی جامع علوم بر اساس نیازهای جامعه کافی نیست.تجربه انباشته تاریخی دانش اصول فقه، به عنوان بومی‌ترین و اسلامی‌ترین دانش‌ها، می‌تواند سهم بزرگی در این زمینه داشته باشد.
      • احتمالاً باید یک دستگاه روشگانی جدید تأسیس شود که از مزایا و ظرفیت‌های علم اصول، تجربیات تفسیر و قواعد فقهی و سایر دانش‌ها بهره ببرد.
      • بر اساس نظریه “ابتناء”، معتقد است می‌توان دستگاهی روش‌مند طراحی کرد که هم علوم را طبقه‌بندی کند و هم دانش‌های دینی اصیل تولید نماید.

 

نتیجه‌گیری

      • استاد رشاد دیدگاه جامعی پیرامون مسئله طبقه‌بندی علوم ارائه می‌دهد. تأکید اصلی استاد رشاد بر فلسفی بودن این مسئله و لزوم استفاده از یک مبنای پیشینی و منطقی برای طبقه‌بندی است. نظریه تناسق مؤلفه‌ها به عنوان چارچوبی پیشنهادی برای این امر مطرح می‌شود.
      • ایشان بر لزوم توجه به نیازها برای ساماندهی علوم کاربردی تأکید کرده و مراحل آن را شرح می‌دهند. همچنین، روش‌شناسی و نقش احتمالی اصول فقه در این فرآیند بررسی می‌کند و ایجاد یک دستگاه روش‌شناختی جدید پیشنهاد می‌دهد.

 

همچنین استاد حسینعلی سعدی (رئیس دانشگاه امام صادق) در دومین هم‌اندیشی اصحاب علوم اسلامی با عنوان «جایگاه نیازهای کاربردی در درختواره علوم اسلامی» به ارایه نظر پرداخته اند برای مشاهده بر روی متن کلیک کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *