ابزارهای اصلی تدریس

برای امتیازدهی کلیک کنید!
[Total: میانگین: ]

مدل آموزشی پنج بعدی – راهبردسازی – الگوی کلی تدریس – مراحل برنامه ریزی برای یک تدریس موفق – ابزارهای اصلی تدریس

ابزارهای اصلی تدریس

سه ابزار اصلی برای یك تدریس موفق كه منجر به یادگیری مطلوب بشود عبارتند از:

1

ارائه قوانین و معادلاتی كه در پسِ پردّه مطالب درس نهفته است

به طوری كه منطقی بودن مطالب درس را احساس كنند.

توضیح:

هر درس مجموعه‌ای از مطالب است، امّا نه مطالبی پراكنده بلكه مجموعه‌ای كه هدفی را دنبال می‌كند. جملات درس با یكدیگر تركیب می‌شوند و نتایج جدیدی را تولید می‌كنند. یك كتاب منطقی و منسجم در مجموع، یك جمله بیشتر نیست. جمله‌ای كه بیانگر هدف اصلی و اولویت اول مؤلف است. مؤلف سؤال و نیازی را احساس كرده و با تلاش علمی‌و عملی، پاسخی را برای آن یافته و درصدد انتقال پاسخ به مخاطبین خود است. طبیعی است كه ارائه یكباره پاسخ یا ممكن نیست یا مفید نیست. مخاطبین باید پیش نیازهای فهم پاسخ را داشته باشند و زمینه‌های لازم برای ادراك ذهنیت مؤلف را به‌دست آورند. بنابراین مؤلف از نقطه‌ای آغاز می‌كند كه به نظر او می‌تواند زمینه‌های لازم برای رسیدن به هدف را ایجاد كند.

مؤلف باید ذهن و روح مخاطب را حركت بدهد و از نقطه آغاز به نقطه هدف برساند. حركت ذهن از یك نقطه برای رسیدن به نقطه دیگر، در حقیقت روند یك تفكّر منطقی است. ذهن در صورتی به یك نتیجه جدید می‌رسد كه بتواند معلومات قبلی خود را تركیب كند یا در زمینه یك تجربه جدید قرار گیرد. مؤلف در صورتی می‌تواند مخاطبین خود را حركت بدهد كه از گزاره‌های آشنا شروع كند و با یك تركیب شفّاف و آگاهانه به نتایج بعدی برسد و با تركیب نتایج قبلی به نتایج جدیدتری دست یابد و به همین ترتیب تا اینكه به نتیجه نهایی و جمله هدف برسد.

امّا چون مولفین معمولاً از ذهن منطقی شكل یافته استفاده نمی‌كنند و مطالب را به‌صورت صُغری و كُبری تنظیم نمی‌نمایند بلكه از قابلیت منطقی ناخودآگاه خود استفاده می‌كنند، لذا معادلات منطقی و تركیب‌های موجود بین جملات و یا مقدمات منطقی یك جمله، معمولاَ نهفته می‌ماند. استاد باید این حلقه‌های رابط را تشخیص دهد و بیرون بكشد و در دید علم‌آموزان قرار دهد.

حتما این مطلب را هم بخوانید  سطوح احساسی و روانی در آموزش

اگر متن درس، مطالب صحیح و واقعی باشد (یعنی محتوای جملات و ارتباط آنها بر اساس معادلات و قوانین منطقی باشد) و استاد نیز بتواند جملاتی را كه تركیبی در پس پرده آنها وجود دارد به درستی در دید علم‌آموزان قرار دهد، می‌توان اطمینان داشت كه علم‌آموزان خود به نتایج برسند و یادگیری مطلوب محقق گردد.

مثلاً : استادی قصد دارد مطلب زیر را از درس اخلاق < تعیین اهداف اخلاقی< نظر اسلام، تدریس كند : “ خدا هدف زندگی انسان است.” به نظر شما تركیب چه جملاتی به گزاره فوق می‌انجامد؟

یك تركیب پیشنهادی :

همه انسان‌ها در زندگی خود به دنبال خروج از محدودیت هستند. خروج از محدودیت یعنی اتصال به نامحدود؛ در عالم وجود فقط یك نامحدود وجود دارد و آن‌هم خداست.

خروج از محدودیت – اتصال به نامحدود – خدا

مهارت در تبدیل جملات روزمره به قضیه‌های منطقی(موضوع و محمول) و تبدیل گفتارها به قیاس‌های منطقی (صُغری و كُبری و نتیجه) برای یك استاد از ضروریات است. اگر در سیستم آموزشی یك كشور، از ابتدا به دانش‌آموزان مهارت تحلیل منطقی جملات آموزش داده شود و ذهن آنها در تشخیص صورت منطقی و تركیب منطقی جملات مهارت بیابد، میزان رشد و موفقیت آن كشور در عرصه‌های مختلف زندگی باور نكردنی خواهد بود.

و مَن اُوِتی الحِكْمهْ فَقَد اُوِتی خَیراً كَثِیراً

«به هر كس كه توانایی تشخیص معادلات و قوانین خلقت داده شود، بسیاری از امكانات لازم برای رسیدن به هدف آفرینش به او داده شده است.»

2

نشان دادن نفع مطلب درس و ضرر مطلع نبودن از آن،

به طوری كه خودشان تمایل به مطلب درس پیداكنند.

توضیح:

نقطه اصلی تحقق یادگیری اینجاست، نقطه اتصال به زندگی، نقطه تبدیل اطلاعات به عمل؛ نشان دادن كاربرد یك مطلب یعنی نشان دادن منافع آن در زندگی؛ آنچه بیشترین انگیزه و حركت را ایجاد می‌كند تا انسان چیزی را بیاموزد كاربرد آن در زندگی است. آنچه بیشترین دقّت و موشكافی را برای كشف علوم ایجاد كرد تأثیر اطلاعات در زندگی بود.

حتما این مطلب را هم بخوانید  آشنائی با رشته مدرسی علوم عقلی سطح سه

سوال:

چگونه نفع مطلب درس و ضرر عدم اطلاع از آن را به علم‌آموز منتقل كنیم؟

پاسخ:

بهترین وسیله برای این انتقال، قرار دادن فرد در موقعیت نیاز به مطلب است. با ترسیم وضعیت‌های نیاز به یك مطلب، خود‌به‌خود فرد را به سوی لمس نفع مطلب و ضرر ندانستن آن سوق داده‌ایم.

موقعیت‌های نیاز را چگونه ترسیم كنیم؟

با ترسیم صحنه‌ها و حوادث روزمرّه زندگی، بیان تجربیات خود و دیگران، ارائه سرانجام گذشتگان، قرار دادن عملی افراد در موقعیت نیاز؛ استفاده از جریانات و گفتارهایی كه در كنار ما در حال ایجاد هستند بهترین ابزار برای قرار دادن فرد در یك موقعیت زندّه احساس نیاز است. برنامه‌های رسانه‌ها و مقالاتِ روزنامه‌ها و مجلات، موقعیت‌های زنده برای ایجاد احساس نیاز به یك مطلب به وفور یافت می‌شود. در كتاب‌های تاریخ، كتب ادبیات پند و نصیحت نیز صحنه‌های واقعی از حوادث عبرت انگیز فراوان در دسترس است.

مثلاً شما می‌خواهید فقه و حقوق اسلام را درس بدهید. به بحث حدود، دیات و قصاص (قوانین جزایی اسلام) رسیده‌اید. می‌خواهید ابتدا فلسفه مجازات كردن را توضیح دهید سپس به موارد آن بپردازید. طبیعی است كه باید اول جرم را تعریف كنید (چه عملی جرم محسوب می‌شود؟) برای رسیدن به یك تعریف شفّاف و كاربردی از جرم، از اختلافی كه در مجلس بر سر تعریف جرم سیاسی وجود دارد استفاده كنید. یك عده جرم را طوری تعریف می‌كنند كه شامل بسیاری از حركت‌های ضد حكومت نشود و عده دیگر به گونه‌ای تعریف می‌كنند كه تمام حركت‌های بر ضد حكومت را شامل شود. هر كدام از تعاریف را بپذیریم، فرهنگ و قوانین هماهنگ با آن در جامعه ایجاد می‌شود و شكل فكری و عملی زندگی افراد و سازمان‌ها تغییر می‌كند.

حتما این مطلب را هم بخوانید  تدریس چیست؟

علم‌آموز با دیدن تاثیراتی كه یك تعریف ممكن است بر زندگی افراد جامعه بگذارد، برای دقیق و شفّاف كردنِ تعریف، علاقه و اهتمام نشان خواهد داد.

در كلیه موضوعات درسی از ادبیات گرفته تا فلسفه و تاریخ، می‌توان موقعیت‌های فراوانی برای احساس نیاز به مطلب را یافت و ارائه داد. (فقط كمی‌دقت و حوصله لازم دارد.)

3

نقد و بررسی مطالب و نظریات مشابه، بطوری‌كه

با قضاوت خودشان برتری مطلب درس را بیابند.

توضیح:

یكی از روایاتی كه در یادداشت‌های گذشته ارائه شد این روایت بود:

اِضرِبُوا بعضَ الرَّای بِبَعضٍ یتَولَّدُ مِنهُ الصَّوابُ[1]

«امیرالمومنین علیه‌السلام می‌فرمایند: نظرات را با یكدیگر مقایسه كنید تا حقیقت آشكار شود. به نظر شما فلسفه این دستورالعمل چیست؟»

به مطالبی كه در یادداشت معرفت شناسی <مراتب فهم < فهم اولیه، در توضیح انواع عملكردهای ذهن بیان شد مراجعه كنید، عملكرد مقایسه و تطبیق، پایه فعالیت‌های ذهن بود. فهم و ادراك با مقایسه رشد می‌كند؛ قراردادن فرد در موقعیت مقایسه و تطبیق بهترین زمینه برای یادگیری است. برای هر سوالی پاسخ‌های متعددی ارائه شده است، برای هر مسأله‌ای راه حل‌های گوناگونی پیشنهاد شده است، پاسخ و راه‌حلی كه در درس وجود دارد یكی از آنهاست و چه بسا بهترینِ آنها ، امّا اگر علم‌آموز پاسخ‌های مشابه دیگر را نداند، اهمیت پاسخ كتاب و نقاط قوت و ضعف آن آشكار نمی‌شود. استادی موفق است كه نیاز را برای شاگردان ملموس كند و برای رفع آن راه حل بخواهد و ذهن شاگردان را به سوی تولید یك پاسخ بكشاند، سپس پاسخ دیگری را كه متفاوت با پاسخ علم‌آموزان است مطرح كند و از آنها بخواهد كه بین پاسخ خودشان وپاسخ جدید داوری كنند و با جهت دهی بحث‌ها، علم‌آموزان را به اصلاح و تكمیل پاسخ خودشان (در حد پاسخی كه كتاب درسی ارائه كرده است) به پیش ببرد. توجّه به حدّ كلاس و سطح علمی ‌كتاب درسی بسیار ضروری است. بلندپروازی و كشاندن شاگردان به مطالبی كه فوق ادراك آنهاست موجب شكست درس خواهد شد.

  1. . غررالحكم ص 442

طبقه بندی شده در: آموزش پنج بعدی
پرونده ویژه: عبدالحمید واسطی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *